نویسنده کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
بهترین راه کار جلوگیری از افراطیون و تکفیریها تأکید بر تقریب است
بهترین راه کار جلوگیری از افراطیون و تکفیریها همین تأکید بر تقریب است. مگر تقریبی چیزی جز این میگویند که ما مسلمانان مشترکات زیادی داریم، دایره مسلمانی آن قدر تنگ نیست، پذیرش عقاید و اندیشههای متمایز هر یک از مذاهب مرز کفر و ایمان نیست.
به مناسبت ماه ربیع الاول، ماه پیامبر مهربانی و هفته وحدت که در این ماه واقع شده درباره اندیشه وحدت و تقریب مذاهب با محوریت کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی با ایشان به گفتوگو نشستیم.
آیا وحدت اسلامی یک امر استراتژیک و اساسی است یا تاکتیکی است برای رعایت مصلحت؟
براي وحدت اسلامي و تقريب مذاهب، تئوريها، نظريهها و رويكردهاي مختلفي ارائه شده است؛ اعم از رويكرد سياسي و تاكتيكي، رويكرد زماني و مقطعي و رويكرد بنيادين که مبتني بر مباني دينياست. در این میان رويكردي ميتواند كارآمد باشد و مسلمانها را به وحدت واقعي برساند كه مبتني بر فكر و انديشه باشد و مباني معرفت شناسانه داشته باشد. اگر صرفاً بگوييم ما مسلمانها بایستی با همديگر متحد باشيم به خاطر اين كه دشمن مشترك داريم، اين يك اشتباه بزرگ است. مثل اين كه میخواهيم مثلا بین زن و مردي صلح ایجاد کنیم بگوييم به خاطر حفظ آبرویتان در جامعه یا رضایت بچهها با هم ديگر صلح و آشتي كنيد و زیر یک سقف زندگی کنید؛ اینها دلائل محکمی نیست؛ چرا که صلح و آشتي و زندگي مسالمت آميز بايد بر مبنای محکمی استوار باشد.
برای این رهیافت چه مباني ديني وجود دارد؟
چه در آيات قرآني، چه در سيره و سخن پيامبر(ص) و چه در سيره و سخن اهل بيت(ع) تكثّر و اختلاف به رسميت شناخته شده و نگاه بدبینانه و تعصب فکری و تصلب به رأی نفی شده است. اگر بخواهيم تكثّر و تعدد را نپذيريم، اختلاف فكر را نپذيريم، این خود آغاز تنش و کشمکش خواهد بود.
يعني ما طرف مقابل را دشمن فرض نكنيم كما اينكه امروزه برخی اين كار ميكنند؟
نه فقط دشمن فرضش نكنيم بلكه معذورش بداريم و در جامعه اسلامی حتی به این بسنده نکنیم که آنها فقط مسلمان هستند و مثلاً ما مؤمن، نه، بلکه همه در زیر چتر ایمان و عنوان مؤمن هستند. در اختلافات، نگاه انسان شناسانه ما به ديگران مبتني بر اين نباشد كه من حقّ مطلق هستم و ديگران باطل مطلق و معاند حقّ، بلکه علاوه بر سیاه، خاکستری هم داریم.
آن وقت پذيرش تعدّد و تكثّر منجر به هضم در دیدگاه دیگران نمی شود؟
خیر. پذيرش تعدد و تكثّر به اين معنا نيست كه ما هضم در ديدگاه ديگران شويم بلکه پذيرش تعدّد و تكثّر به اين معناست كه من بگويم حقّ هستم و برای مباني مذهبي و ديدگاههاي مذهبي خود دلیل دارم و حتی تأكيد هم دارم امّا ديگران را نیز حداقل معذور ميدارم.
تعریف شما ازتقریب مذاهب چیست؟
مسلمان ها و صاحبان مذاهب مختلف، روي نقاط اشتراكمان تأكيد كنيم؛ نقاط اشتراكی كه داشتيم و به خاطر تکرار نزاعهاي تاريخي فراموش شدهاند و با يك تعبير ديگر ديوار آهنين بياعتمادي كه بين گروهها و مذاهب مختلف ایجاد شده را برداریم و نشان بدهيم كه صاحبان مذاهب مختلف اين اندازه كه خيال ميكنند، از همديگر دور نيستند.
هدف از طرح وحدت و تقریب مذاهب چیست؟
هدف ایجاد زمينهاي براي همزيستي مسالمت آميز مسلمانان بود و نتیجه این وحدت میتواند حرکت به سمت تكامل و پيشرفت جامعه اسلامی را فراهم کند. اين موانع رواني و ديوارهاي موهومي كه اشاره كردم بين مسلمانها وجود داشت و احساس ميشد با شكستن اين ديوارها و موانع، پیروان مذاهب میتوانند به سمت تعالي، رشد و پيشرفت و انسجام امت واحده اسلامی حركت كنند.
برای رسیدن به این آرمان چه لوازمی لازم است؟
تقريب مذاهب يعني تقريب و نزديك شدن صاحبان مذاهب، يعني رفع تعصب، رفع نزاع و كشمكش بيحاصل و اينكه ثابت شود و نشان داده شود که مسلمانان يك امت واحدند و نقاط مشتركشان بيش از نقاط اختلافيشان است، اصول و مبانی اعتقادی و فقهی ثابتشان و موضوعات و معتقدات هویت بخششان بیش از موارد اختلافی و فرعی و قابل اجتهادهای مختلف است و نقاط اختلافی ایشان به اندازهای نیست که نتوان آنها را زیر چتر واحد اسلامی و ایمانی جمع کرد.
بعید به نظر می رسد فرقه ها و مذاهب مختلف از وجوه اختلافی دست بردارند و آنها را نادیده بگیرند.
تأكيد بر نقاط مشترك به معنای حذف نقاط اختلافي نیست، اختلاف مذاهب در جای خود قابل انکار نیست اما با پذیرش اصل حجیت اجتهاد در اسلام و به تعبير ديني معذور داشتن صاحبان عقاید و مذاهب اسلامی میتوان راهی برای برون رفت از منازعات پیدا کرد. اگر این روحيه بین مسلمانها ايجاد شود دیگر ما مشکلی نداریم.
عوامل تقرقه ساز كه پيامبر(ص) و در ادامه ائمه(ع) با آن مبارزه ميكردند چه عواملی بود؟
يكي از عوامل مهم زمينهساز تفرقه نوع نگاه به انسانها و عقاید آنها است؛ نگاه بدبینانه و نگاه از روی تعصّب. تغيير نگاه به مومنين، تغيير نگاه به جامعه اسلامي و افراد و باورهای آنها. در عصر حضور ائمه (ع)، جامعه دارای افكار مختلف بود؛ به غير از شیعیان و اصحاب خاصي كه اطرف ائمه(ع) بودند مابقی مخالف اهلبيت بودند البته با شدت و ضعفی که در مخالفتشان وجود داشت. اهلبيت(ع) ميخواستند نگاه اصحابشان را تعدیل كنند یا نگاه ديگر مسلمانها را نسبت به همدیگر عوض كنند. مثلا بعضی از اصحاب به امام صادق(ع) ميگويند ما شاقول یا معيار و ميزان گذاشتيم و با آن، ايمان و كفر افراد را ميسنجيم. امام(ع) میفرمود چطور سنجيديد؟ میگفتند: هر كسي ما را قبول دارد مومن است و هر كسي ما را قبول ندارد، ميگوييم مومن نیست و کافر است. امام (ع) میگفتند: ما اين گونه نيستيم. و با این نوع نگاه مخالفت میکردند.
وجود مبارک اهل بیت (ع) در بحث وحدت چقدر راه گشاست؟
روايت از امام صادق (ع) داريم كه: « لَوْ عَلِمَ النَّاسُ كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى هَذَا الْخَلْقَ لَمْ يَلُمْ أَحَدٌ أَحَداً»، اگر مردم میدانستند كه خدا چگونه خلق را آفریده يعني اگر میفهمیدند انسانءها داراي افكار مختلفند و هر كسی در ذهن خودش به يك نتيجهاي رسيده و به آن نتيجه عشق ميورزد هيچ كس دیگری را ملامت نمیکرد. این درسی است كه به اصحابشان ميدادند. سخن امام اين است كه ايمان درجه دارد، بعضي نُه سهم دارند، بعضي هشت سهم و بعضي هفت سهم دارند و بعد ميگويد صاحب نه سهم نبايد به هشت سهمي طعنه بزند و... صاحب دو سهمي هم نبايد به يك سهمي طعنه بزند. اين بهترين روش برای حفظ وحدت است.
با توجه به این که زمان ائمه(ع)، زمانه تشتت آراء و اختلافهای فرقهای بود، ائمه(ع) برای حفظ وحدت اسلامي و ترويج معارف ناب اسلامي چه مشکلاتی داشتند؟
باید بگوییم مشكلات ائمه، يك سري داخلي و درونگروهی بود و يك سري مشكلات بيرونی چه در حوزه فکری و چه سیاسی بيروني. سیاسی به اين معنا كه حاكمان و طرفداران حاکمان با انگيزه هاي سياسي براي ائمه (ع) موانع ايجاد ميكردند و بسیاری از موارد تقيّه ائمه هم در همین زمینه بود. يك سري موانع و مشکلات هم داخلي یعنی مواضع فكري و ادعاهای خارج از ظرفیت بود كه به نظرم خيلي مهمتر بود. اين مواضع و حرکات باعث ايجاد مشكلات فكري شده بود که هم درون خانواده اهلبيت بود مانند اختلاف اصحاب و ظهور اختلافات و فرقههای دروني شيعه، و از طرف دیگر موانع و مشكلات فكري بيرون فرقهاي و چالشهايي كه با صاحبان فرق و مكاتب ديگر غيرشيعي داشتند. اگر بخواهيم بگوييم چگونه اين موانع را پشت سر ميگذاشتند میتوان گفت حجم زيادي از تقيّه ائمه(ع) مربوط و معطوف به اين موارد فكري داخلي بود. بعضيها فكر ميكنند تا اسم تقيّه ائمه مي آيد ناظر به خلفاي عباسي يا خلفاي اموي است نه! بعضي از موارد از تقيه ائمه ناظر به اقوام و اصحابشان بوده است.
با توجه به اين كه در زمان اهلبيت(ع) گروههاي مختلف غیر شیعی در جامعه حضور داشتند، رفتار و برخورد ائمه(ع) با اهل تسنن و صاحبان مذاهب چگونه بود؟ در کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی هم به این نکته اشاره کردهاید.
اگر بخواهيم رفتار اهلبيت (ع) را در این باره اجمالا تبيين كنيم همين اندازه کافی است كه بگوییم امامان مکاتب فقهی اهل سنّت یعنی مالكي، شافعي و حنفی و.. با اهلبيت ارتباط و مناسبات خوب و عمیقی داشتند این ارتباط یا اخذ حديث بود یا ارتباط شاگردي. همين اندازه كه امامان فقهي اهل سنّت اين همه تعريف و تمجيد از اهلبيت به ويژه نسبت به امام صادق و امام باقر(علیهماالسلام) داشتند، حكايت از اين دارد كه امامان(ع) با اينها رابطه اجتماعی و عاطفی و اخلاقي خوبي داشتند؛ گرچه از نظر فكري با هم بحث هم ميكردند.
محورهاي وحدت از ديدگاه و سیره اهلبيت(ع) چه بودند؟
اگر بخواهيم در مجموع بگوييم باز هم تأكيد ميكنم که اولين محور، محور اخلاق بود. رعایت موازین اخلاقی با مخالفان؛ ما اگر در روايات اهلبيت جستجو كنيم و صفات شيعه را از نگاه آن عزیزان بازگو کنیم عمده ويژگيهاي مورد انتظار برای شيعیان را ویژگیها و فضایل اخلاقی مییابیم. رسالت اهلبيت (ع) ساختن يك جامعه اخلاقي و ایمانی بود؛ اگر فرآيند جامعه یک فرایند اخلاقي باشد و افراد آن به تعبير امام باقر (ع) ـ كه در ذيل آيه « قولوا للناس حسنا» فرمودند ـ با دیگران برخورد نيكو داشته باشند و به گونهاي رفتار کنند که دوست دارند با خودشان همان گونه رفتار کنند؛ در این صورت جامعه به سمت وحدت و همدلی میرود. از طرفي در سيره اهلبيت تأكيد بر شركت در مراسم های اجتماعي و ديني، در آن عصر و زمان بوده است.
خود حضرات معصومان شركت در مراسمهای اجتماعي و ديني را انجام میدادند؟
در زمانی که اکثریت مطلق از آنِ اهل سنت بوده امامان شیعه به پیروان خود دستور شرکت در نمازهای جمعه و جماعت و دیگر تجمعات مسلمانان میدادهاند و این ظاهر سازی نبوده که مثلا پس از آن بیایید و در خانه قضا کنید. این حاکی از عنایت ایشان به امت واحده میباشد. البته مسلم است که امامان تمام تلاش خود را براین قرار داده بودند که امت اسلامی را بر محور قرآن و سنت پیامبر(ص) جمع کنند و بنیانهای امت واحده اسلامی و جامعه مترقی و اخلاقی را بر پایه آموزههای قرآن و سنت پیامبر(ص) ترویج کنند.
به نمونه و مثال هایی هم می توانید اشاره کنید؟
حضرت علي (ع) در آن بیست و پنج سال در نمازهای جماعت خلفای عصر خود شرکت میکردند. در کتب روایی شیعه هم به این مطلب اشاره شده است. در سيره حضرت علي (ع) است كه به خلفا مشورت ميدهد. ببينيد! گاهي مواقع بحث بيعت ایشان مطرح میشود که مثلاً با توسل به زور و اکراه بوده، ولی در مورد مشورت دادن كه نميتوان گفت اجبار در میان بوده است و اصلا مشورت دادن و پیشقدم شدن در اصلاح امور قضایی، علمی، نظامی و گاهی اجرایی که با زور معنا ندارد. برای مثال حضرت علي (ع) به خلیفه دوم میگوید تو در خط مقدم جنگ شرکت نکن تا دشمن نفهمد که خلیفه مسلمانان در جنگ حاضر شده و به وسیله کشتن خلیفه همه سپاه اسلام از هم گسیخته شود؛ این جمله خیلی مهم است که خلیفه دوم بارها میگوید: «لولا علی لهلک عمر».
با توجه به صحبتهایی که مطرح فرمودید شیعیان با دیگران چه مواجهای باید داشته باشند؟
روایتی در كتاب العشرة وسائل الشيعه است که اگر همه ما شيعيان جمع بشويم و واقعا به این روایت فقط عمل کنیم، روايتي ديگر نميخواهیم. اين روايت در رابطه با نوع برخورد و مواجهه با دیگران است. اين کلام امام صادق (ع) ناظر به زماني است كه رقابت فكري با مكتب اهلبيت اوج گرفته بود، يعني مكاتب فقهي و كلامي شكل گرفته بود و گروههاي مختلفي در جامعه بودند. سوال این صحابی از امام صادق(ع) این است که ما با ديگران چگونه معامله كنيم؟ ديگران اعم از رقباي فكري و در بین اين رقباي فكري ممکن است معاند هم باشد، دشمن هم باشد؛ البته مسحتضريد كه هر مخالفي معاند نيست. امام نگفت مخالفتان را سبّ و لعن كنيد و به مقدساتشان اهانت كنيد بلکه گفت همان رفتاری که در میان خودتان رسم است با آنان نیز داشته باشید مانند عیادت مریضان آنان، شرکت در تشییع جنازه و اداء امانت و... يعني همان معامله مسلماني و بارکردن لوازم مسلمانی.
بیایید خودمان را آسیب شناسی کنیم. بعضی شعارهای افراطی و مراسماتی که به وحدت لطمه می زند کماکان وجود دارد و در گوشه کنار برگزار می شود. چقدر این فضا را مخل وحدت امت اسلام میدانید؟ چه باید کرد؟ در کتاب «امامان شیعه و وحدت اسلامی» مفصل در این رابطه صحبت کردهاید.
يكي از مصداقهاي بیادبی شامل اين اهانتهايي است كه بعضي از ما به مقدسات رقبايمان ميكنيم. پیام اصلی اهل بیت و امامان شیعه این است كه اي شيعيان اگر ميخواهيد مورد رضايت ما باشيد كاري كنيد كه محبت ديگران به سمت ما جلب شود؛ حال اگر من بروم با عواطف و احساسات ديگري بازي كنم، توجهی به ملاحظات عاطفي و ملاحظات مذهبي دیگران نداشته باشم و به مقدسات مكتبي دیگران توهين و اهانت كنم؛ با این کارها که نمیتوان جلب محبت کرد؛ اگر خود آن بزرگان اهل خشونت گفتاری و رفتاری بودند، آیا میتوانستند این گونه محبوب باشند و مثلا در حدود چهار هزار شاگرد- حال مستقیم یا غیر مستقیم- از میان اهل سنت داشته باشند؟! بنابراين ما شیعیان با عملکردمان میتوانیم مردم را به اهل بیت جلب کنیم و هم آن ها را از اهل بیت دور کنیم.
به نظرم اگر واقعاً كسي بخواهد مكتب امام جعفر صادق (ع) و مكتب اهلبيت را ترويج كند بايد رفتار آنها را داشته باشد با دعوا، فحش، سبّ، لعن و اهانت و حتّي تظاهرات زيادي و نماد درست كردن و يك نوع مراسم خاص ايجاد کردن نمیتوان تبلیغ و ترویج و تقویت مذهب کرد. برای ترویج مناسبتر این است که تمايز، تمايزات اخلاقي باشد، اگر شيعيان، شيعيان اخلاقي باشند شيعيان سلوكي باشند همان طور كه اهلبيت گفتند اهل ورع و اجتهاد و اهل خردورزي و اهل توجه و مهرباني و مردمداری و متانت و صبوری باشند اين صفات و ويژگي هاي اخلاقي خود به خود باعث ترويج وحدت میشود.
چگونه میتوانیم به اهداف واقعی وحدت اسلامی و تقریب مذاهب دست یابیم؟
اخلاق، اخلاق، اخلاق؛ يك روايت داريم که به آن ميگويند قاعده زرین اخلاق؛ حال این قاعده چیست؟ جواب این است: « آنگونه با ديگران رفتار کن كه دوست داري با تو همان گونه باشند». ببیند وقتی به امام هادي(ع) توهين كردند چقدر عواطف و احساسات ما شیعیان جريحه دار شد با این که آن اهانت موردی بود و نمیتوان آن را به عنوان یک جریان مطرح کرد. یک جوان بیهویت که دنبال شهرت طلبی خودش بود و عددی هم نبود و غلطی کرد. حالا بیش از يك میليارد مسلمان اهل سنت در دنیا هستند که تقریبا سه برابر تمام شیعیان جهان است چرا باید به خود حق بدهیم به مقدسات سه برابر تعداد خودمان توهین کنیم؟!
مهمترین عوامل تفرقه میان شیعیان و اهل سنت در جهان امروز چیست؟
در مجموع میتوان گفت برخی از آنها داخلی و مربوط به خود ما مسلمانان است مثل تعصبات و لج بازیهای فرقهای و قومی و یا مطامع و رقابتهای سیاسی سر دمداران کشورهای اسلامی. برخی هم بیرونی و ازطرف بدخواهان امت اسلامی وکسانی که به هرحال اقتدار کشورهای اسلامی مانع منافع آن هاست، البته که این دو عامل مهم هرکدام زمینه ساز دیگری است.
گروهی معتقدند برخی از مذاهب، شیعه را تکفیر می کنند و لزومی ندارد ما با آنان از وحدت صحبت کنیم. اصولا آیا می شود با گروهی که شیعه را تکفیر میکنند دم از تقریب زد؟
اتفاقا بهترین راه کار جلوگیری از افراطیون و تکفیریها همین تأکید بر تقریب است. مگر تقریبی چیزی جز این میگویند که ما مسلمانان مشترکات زیادی داریم، دایره مسلمانی آن قدر تنگ نیست، پذیرش عقاید و اندیشههای متمایز هر یک از مذاهب مرز کفر و ایمان نیست. ما برای این که مورد اتهام و تکفیر واقع نشویم بایستی خودمان را نشان دهیم. اشتباه تکفیریها را روشن کنیم. البته این نکته را هم بگویم که در دنیای اسلام وهابیهای تکفیری در مقابل بدنه عمومی اهل سنت عددی نیستند. غالب اهل سنت حسابشان از افراطیون سلفی جداست. همان گونه که غالیان همواره حسابشان از شیعه جدا بوده و هست. تقریبیها میگویند کاری نکنیم که سلفیهای تکفیری خودشان را به عنوان سخنگوی اهل تسنن جا بزنند و خودشان باور کنند که عددی هستند.
در بحث تقریب گروهی معتقدند تقریب سبب میشود برخی از مفاهیم و اعتقادات مسلم شیعه نظیر بحث جانشینی حضرت امیر (ع)، شهادت حضرت زهرا (س) به فراموشی سپرده شود در این زمینه چه نظری دارید؟
خیلی عجیب است. مگر کسی گفته ما دست از اعتقادات قابل دفاعمان برداریم. مگر نمیشود معتقدات را با منطق گفتمان صحیح بیان کرد. مگر احترام به صاحبان عقاید و عدم تحریک احساسات آن ها مستلزم این است که هر یک از صاحبان عقاید دست از عقاید خود بردارند؟ شما یک تقریبی و حتی به تعبیر برخی یک تقریبی افراطی در میان شیعیان را پیدا کنید که مثلا بگوید حضرت علی به جانشینی پیامبر (ص) احق نبود و یا مثلا حضرت زهرا سلام الله علیها مورد بی مهری واقع نشد. آیا اگر دغدغه ترویج مکتب اهل بیت را داریم راهش این است که حساب همه مسلمانان را با برخی از حوادث ناگوار تاریخی یکی کنیم: «تلک امه قد خلت لها ما کسبت ...» خود آن بزرگان از برخی از نامردمیها گذشتند، مگر حضرت علی (ع) در نهج البلاغه نمیگوید: مالنا و الفدک؟ مگر امام صادق (ع) که این قدر با مخالفان مذهبی آمد و شد و نشست و برخاست داشت و رابطه آن عزیز با فقهای مشهور اهل سنت رابطه احترام متقابل بود از این امور آگاهی نداشت؟
مشی علمای بزرگ شیعه و سنی را چقدر در هم گرایی و وحدت موثر می دانید؟
خوشبختانه از آغاز تاکنون در جوامع اسلامی، از دو گروه بزرگ شیعی و سنی، بوده و هستند عالمان دلسوزی که دغدغههای تقریبی داشته اند و به فکر کلیت امت اسلامی وحفظ امت اسلامی بوده اند و تمام تلاششان نشان دادن نقاط قوت مسلمانان بوده و الحمدالله ثمره تلاششان هم کم نبوده، اما بایستی به این نکته نیز توجه کنیم که ترویج این وظیفه و تأکید بر وحدت و تقریب و حتی به صورت فرهنگ در آوردن آن در جامعه امروزی ضروریتر است. وجود برخی حاکمان و سردمداران دولتهای اسلامی که چندان برخواسته از اراده ملتهای خودشان نیستند و گاهی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات سیاسی به تخریب وحدت مسلمانان میپردازند از یک طرف و همچنین حضور برخی از خشکه مغزها و افراد لجوج و ناآگاه و افراطی گاهی مغرض و افرادی که تعصب مذهبی را بر همه چیز حاکم کردهاند خیلی کار را مشکل کرده. از این جهت به نظر میرسد هر چه زمان میگذرد ضرورت آن را بیشتر احساس میکنیم.
مقام معظم رهبری اهانت به مقدسات اهل سنت را حرام دانستند آیا این نوع فتاوا در جهان تشییع تازگی دارد؟
رهبري نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد اهانت به مقدسات اهل سنت حرام است و کار بسیار هوشمندانهای هم بود و جلوی بهانه فتنهگران را گرفت. بعضي از شبكهها که هیچ میانه خوبی با نظام ما و تفکر شیعی نداشتند خیلی استقبال کردند، مرموزانه تبليغ ميكردند كه این فتواي جديد شيعيان است. اینها میخواستند ثابت کنند که طرد و نفی اهانت پدیده جدیدی در شیعه است در حالی که این فتوای جدید نبود بلکه سیره مستمر اهل بیت(ع) این بود و دیگر علمای قدیم و جدید شیعه هم این نظر را رد نمیکنند.
عالمان بزرگ و تأثیرگذار اهل سنت در عصر حاضر چقدر توانستهاند به این موضوع کمک کنند؟
بحث ما الان داخلی است شما هم با محور قراردادن اثر بنده - امامان شیعه و وحدت اسلامی - که رسالتش تقریب در اندیشه شیعه است به گفتوگو نشستهاید. حقیقت این است اگر بخواهیم بحث را عامتر کنیم از آن طرف مشکلات زیادی مشاهده میشود. برخی از عالمان بزرگ و تأثیرگذار اهل سنت در عصر حاضر با این که علقه خاصی به وهابیت تکفیری ندارند و مخالف فکری آنها هستند، باز مجال دادهاند که تندروها و تکفیریها سخنگوی آنها شوند و متأسفانه بسیج و حرکت عمومی خاصی که حکایت از دغدغه وحدت طلبی برخی از آقایان باشد ما مشاهده نمیکنیم.
نظر شما