21 آبانماه سالروز زلزله دلخراش کرمانشاه است، هوشنگ بازوند، استاندار کرمانشاه در کابینه حسن روحانی که کتابی با نام «پس از آن شب» نوشته است، میگوید: زلزله كرمانشاه يك رخداد بسيار عظيم و تراژيك بود و روايت چنين حوادثي ميتواند براي مخاطبان بسيار جالب توجه باشد. به ويژه روايت آن لحظات ابتدايي و روزهاي اوليه زلزله كه هنوز رسانهها حضور فراگيري نداشتند.
به مناسبت سالروز این فاجعه تلخ و غمانگیز با هوشنگ بازوند، استاندار کرمانشاه در کابینه حسن روحانی که کتابی با نام «پس از آن شب» نوشته گفتوگویی انجام دادهایم. بازوند زاده ۱۳۴۱ در شهرستان نهاوند است. وی از ۲ مهر ۱۳۹۶ با رای اعتماد هیات دولت به این سمت منصوب شد. بازوند کارشناس عمران، کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم و دکترای برنامهریزی شهری منطقهای دارد.
«پس از آن شب» دربرگيرنده خاطرات شما از زلزله كرمانشاه است پس از آن رويداد تلخ چه انگیزهای باعث شد تا به نگارش اين كتاب دست بزنید؟
ما یک کشور حادثهخیز هستیم و بی تردید باید با یک برنامهریزی مناسب به دنبال رفع کاستیها و تبدیل آنها به نقاط قوت باشیم. معتقدم يكي از ضعفهاي ما اين بوده كه طي اين سالها كمتر به نگارش و ثبت وقايع مهمي مانند زلزله و رويدادهاي حاشيهاي آن پرداختهايم. زلزله شامگاه 21 آبانماه 96 كرمانشاه واقعا يكي از مهيبترين و ويرانگرترين زلزلههاي تاريخ ايران بود. این زمین لرزه در طول چند ثانيه 10 شهرستان و 1930 روستای استان را در یک گستره 10 هزار کیلومتری دچار رخسارتها و ویرانیهای بسیار جدی کرد. در این رویداد تلخ در کمتر از 20 ثانیه، 39 هزار خانوار بي سرپناه شدند و 55 هزار منزل مسکونی نیز دچار خسارتهای جدی شدند. همچنين 620 نفر از هموطنان کشته شدند و بیش از 12 هزار نفر نیز زخمی شدند. واقعا اگر هوشياري مردم در جدی گرفتن پيش لرزه ابتدایی و خروج از خانهها نبود، آمار كشتهها بسيار فراتر از اینها ميرفت و يك فاجعه بزرگ انساني رخ ميداد. بي گمان نگارش و تشریح ابعاد مختلف چنين زلزلهاي میتواند تجربه خوبي براي مديران آينده باشد و یکی از اهداف اصلی نگارش این کتاب نیز همین انتقال تجربه بوده است. البته در اين كتاب هم به نقاط قوت پرداخته شده و هم نقاط ضعف و آسیبها را مطرح کردهایم.
نگارش مطالب اين كتاب مانند روزنگاری است. چرا شما جز به جز به همه رويدادهاي زمان زلزله پرداختهايد؟ آیا روایتهای دست اولی ارائه دادهاید؟
زلزله كرمانشاه يك رخداد بسيار عظيم و تراژيك بود و روايت چنين حوادثي ميتواند براي مخاطبان بسيار جالب توجه باشد. به ويژه روايت آن لحظات ابتدايي و روزهاي اوليه زلزله كه هنوز رسانهها حضور فراگيري نداشتند. من به عنوان مدير ارشد استان در تمام اين لحظات حضور داشتم و ميتوانستم روايتي دست اول از اين وقايع به مخاطب دهم. به شخصه لحظاتي كه در آن ساعتهاي ابتدايي زلزله در سرپل ذهاب ديدم را تا آخر عمر نميتوانم فراموش كنم. شهر به كلي ويران شده بود. بيمارستان تخريب شده بود و مجروحان زيادي در محوطه زيادي آن ناله ميكردند و منتظر امداد بودند. مردمانش هراسان به هر سو ميدويدند. عدهاي پيكر عزيزانشان را روي دست گرفته بودند و يا بر پيكر آنها گريه و زاري ميكردند. واقعا در آن لحظات قيامتي برپا بود. با ديدن اين صحنهها بارها و بارها بي اختيار به گريه میافتادم. سعي كردم در اين كتاب در حد توان بخشهايي از آنچه بر اين مردم مظلوم گذشت را به شكل تفصيلي روايت كنم. بخشي هم به بازگو كردن تجربهها و راهكارهاي به كار گرفته شده در اين زلزله و خدمات بي نظيري كه نظام و دولت انجام داد؛ اختصاص دارد. در مراحل مختلف امداد و نجات و اسكان موقت و دايم زلزلهزدگان تصميمات و راهكارهايي به كار گرفته شد كه با نگارش آنها قصد داشتم اين تجربههاي مديريتي به ديگران نيز منتقل شود. البته سعي شده مطالب به گونهاي روايت شوند كه براي خواننده خستهكننده نباشد.
شهروند خبرنگار در اطلاعرسانی خبرها نقش بسیار بسزایی داشت و خبرها به سرعت به آگاهی مردم میرسید. برخی شایعهها نیز دست به دست میچرخید. شما به عنوان يك استاندار به اين شايعهها چگونه پاسخ ميدهيد؟
من پيش از اين در زلزلههاي متعددي مانند زلزله بم، قزوين و ورزقان به عنوان مدير حضور داشتهام. آنها حاشيههايي به مراتب بيش از زلزله كرمانشاه داشتهاند و تعداد كشتهها در زلزلهاي مانند بم 40 هزار و رودبار 30 هزار نفر بوده در حاليكه در كرمانشاه تنها 620 نفر كشته شدند. ولي با اين وجود اين زلزله حاشيههاي بسيار وسيعتري در مقايسه با زلزلههاي قبلي داشت. براي اولينبار در اين زلزله افراد با گوشيهاي هوشمند خود تبدل به يك شهروند خبرنگار شده بودند و از همان لحظات اوليه وقوع زلزله كوچكترين مسايل را به سرعت در شبكههاي اجتماعي فراگير بازتاب ميدادند. در حاليكه در زلزله بم در ساعت 5 بامداد رخ داد و مردم 9 ساعت بعد و از طريق اخبار ساعت 14 از عمق فاجعه خبردار شدند. نكته مهم ديگر اينكه در زلزلههاي گذشته شبكههاي معاند - كه منبع اصلي بخشي از اين شايعه پراكنيها قلمداد ميشوند- از ابزارهاي قدرتمند ارتباطي امروزه مانند ماهواره و شبكههاي اجتماعي بي بهره بودند. البته قبول داريم به دليل گستره بسيار وسيع خرابيهاي زلزله بي گمان كاستيهايي نيز وجود داشت ولي دولت و مجموعه نظام براي رفع آنها تلاش بسيار كرد و موفق هم ظاهر شد.
کودکی که به دور از هر مشکلی مشغول بازی است
با خبرنگاران و عكاسانی که در منطقه حضور یافتند چگونه رفتار شد؟
يكي از جالبترين صحنههاي زلزله حضور سريع عكاسان خبري در صحنه فاجعه بود. صبح روز زلزله ما ساعت 4 صبح به سمت مناطق زلزله زده حركت كرديم و نماز صبح را در اسلام آباد غرب زلزلهزده برپا كرديم. ابتداي صبح در سرپل ذهاب بوديم. تعدادي از عكاسان خبري خود را به آنجا رسانده بودند. اين حضور سريع عكاسان در صحنه خيلي براي من جالب و ستايش برانگيز بود. به شخصه تاكيد داشتم با نهايت احترام و همكاري را با اينها داشته باشند و جاهايي براي استقرار آنها در نظر گرفته شد. بهترين و معروفترين عكسهايي كه در اين زلزله گرفته شده در كتاب پس از آن شب با ذكر نام عكاسان و خبرگزاريهاي آنها آورده شده كه نوعي قدرداني از تلاش اين عزيزان است.
دانشآموزان با فردایی روشن در کلاس درس میآموزند
در کتاب به برنامههای بلندمدت در کرمانشاه اشاره کردهاید، با توجه به مشکلاتی که کرمانشاه با آن درگیر است. برنامه درازمدت شما به عنوان استاندار در زمینه اقتصادی، فرهنگی و... چیست؟
آن روزهای ابتدایی حضورم در کرمانشاه -با توجه به شرایط ویژه این استان- خود را برای مواجهه با بحران مهم بیکاری و تلاش برای کاهش آن، آماده کرده بودم. در همین راستا با توجه به پنانسیلهای ارزشمند کرمانشاه در حوزههای مختلفِ گردشگری، تجارت و بازرگانی و اقتصادی، طرح و برنامههای مناسبی نیز آماده کرده بودم ولی ناگهان استان با بحران عظیمی به نام زلزله روبهرو شد. زلزلهای 7/3 ريشتري با قدرت و گستره ویرانگری بسیار، که در تاریخِ زلزلههاي پرشمارِ گسل زاگرس، بی سابقه بود. هر چند مواجهه با این بحران عظیم، لحظات بسیار دشوار و نفسگیری را برای من رقم زد ولی با این وجود ذرهای از انگیزههایم برای توسعه کرمانشاه کاسته نشده است. هنوز هر روز ساعت هفت صبح در دفتر کارم حاضر میشوم و تلاشهایم تا پاسی از شب ادامه دارد. از آمدن به کرمانشاه نه تنها پشیمان نیستم بلکه انگیزههایم برای ادامه راه چند برابر شده است. من یک مدیر هستم و هنر مدیر در این است که از بحرانها فرصتسازی کند و اِلا همه در دوران رفاه مدیرانِ نسبتاً موفقی هستند. در اين زلزله هم ثابت كرديم كه در شرايط بحراني ميتوانيم خوب عمل كنيم.
به عنوان نمونه عمليات امداد و نجات در اين زلزله حتي در سطح دنيا فوقالعاده و بي نظير است. ارتش، سپاه، هلال احمر، مردم و دیگر نیروهای امدادی از همان لحظه وقوع حادثه در ساعت 9 و 48 دقیقه شب یکشنبه وارد عمل شدند و تا ساعت 11 صبح روز یکشنبه، توانستند تمامی افراد زنده مانده که حدود 2900 نفر میشدند را از زير آوار بیرون بکشند. این عملیات به گونهای گسترده و با شتاب صورت گرفت که پس از ساعت 11 صبح عملاً دیگر هیچ فرد زندهای زیر آوارها باقی نماند که در نوع خود يك ركورد بی نظیر محسوب میشود. شاید اگر دشواریهای امداد و نجات در تاریکی شب نبود این زمان بسیار کوتاهتر از این هم میشد. در حالیکه در زلزلههای بم و رودبار حتی تا 72 ساعت بعد از حادثه نیز افراد متعددی زنده از زیر آوار بیرون کشیده شدند. نکته مهم دیگر اینکه این زلزله در یک گستره بسیار وسیع 10 هزار کیلومتر مربعی شامل 1930 روستا و 7 شهر را در بر میگرفت که این وسعت مناطق آسیبدیده بر حجم کار بسیار افزوده بود. در این حادثه با یک تصمیمگیری درست، توانستیم به خوبی از ظرفيت عظیم نیروهای ارتش و سپاه که در منطقه مستقر هستند، به خوبی استفاده کنيم.
یکی دیگر از مراحل بینظیر و فوقالعاده عملیات امداد و نجات در زلزله کرمانشاه، انتقال سریع مجروحان به بیمارستانها بود. افرادی که زنده از زیر آوار درآمدند به همراه دیگر مصدومین حادثه - در مجموع نزدیک به 7 هزار و 800 مصدوم - با مشارکت 34 بالگرد هوانیروز، هلالاحمر و اورژانس کشور، 136 دستگاه آمبولانس و 20 واحد اتوبوس آمبولانس به مراکز درمانی کرمانشاه و دیگر استانهای کشور منتقل شدند. هرچند حجم ویرانیهای زلزله بسیار است ولی ایرانیان در طول تاریخ بارها و بارها پس از هر حادثه سهمگین، دوباره قویتر از گذشته از جای برخاسته و همه چیز را دوباره از نو ساختهاند. آخرین نمونه از این دست 8 سال جنگ تحمیلی و ویرانیهای حاصل از آن بود که همین مناطق زلزلهزده در کانون آن قرار داشتند. شهرها و روستاهای منطقه همه ویران شدند ولي با پایان جنگ دوباره شهرها ساخته شدند و شوق زندگی به منطقه بازگشت. این فاجعه تلخ را نیز نباید پایان همه چیز پنداشت و باید کوشید از این تهدید، فرصتی دوباره برای توسعه منطقه قلمداد کرد. فردای پیش روی مناطق زلزله زده امیدبخش است و این بار، شهرها و روستاها را مقاومتر از گذشته و بر اساس معیارهای فنی و کاملاً استاندارد میسازیم تا از آسیبهای احتمالی آینده در امان باشیم.
زکریا کودکی که قرار است کرمانشاه را دوباره بسازد
چه خاطرهاي از روزهاي زلزله داريد كه در این کتاب به آن اشاره کردید و تاثير زيادي بر شما گذاشت؟
در اين زلزله صحنههاي ناراحتكننده بسيار بود و در جاهايي بغض من تركيد و هنوز هم يادآوري آن صحنهها برايم ناراحتكننده است. مادري در روستاي تپاني سرپل ذهاب در لحظه زلزله خودش را روي كودك سه ماههاش انداخته بود تا آسيي نبيند. بچه زنده ماند ولي مادر فداكار كشته شد. هنگامي كه اين بچه را بغل كردم، بي اختيار بغضم تركيد. واقعا مادرها انسانهاي عجيب و غريبي هستند. همچنين دختر ديگري به نام هانيه در لحظه وقوع زلزله برای نجات خواهر4 سالهاش به داخل آوارها رفته بود. هرچند هانيه فداكار، خواهرش را نجات داد ولي در اين حادثه دچار ضايعه نخاعي شد. وقتي در بيمارستان از هانيه عيادت كردم به او گفتم كه يك قهرمان واقعي است. يكي ديگر از افراد آسيبديده از اين زلزله كودك 12 سالهاي به نام زكريا بود. پدر، مادر و تنها برادر اين كودك جلو چشمانش در زير آوار كشته شده بودند. من وقتي زكريا را ديدم خيلي متاثر شدم ولي در آن لحظه در گوش او گفتم تو بايد روزي اين شهر را بسازي. واقعا اين زكرياها هستند كه بايد آستين همت بالا بزنند و اين شهرهاي ويران را بسازند.
شما از جمله مديراني هستيد كه پس از زلزله دست به نگارش كتاب زدهايد تا رویدادی از یاد نرود و همه مسایل به شکل تاریخ شفاهی بیان شود. چرا مديران معمولا كمتر به نگارش كتاب دست ميزنند؟
مشغله كاري مديران واقعا زياد است و در اين ميان اختصاص وقت براي نگارش يك كتاب، خيلي سخت است. به شخصه طبق عادت ديرينه از همان 7 صبح محل كارم حاضر هستم. بعد از نماز صبح مهياي رفتن به محل كار ميشوم و تا پاسي از شب مشغول كار هستم. به هر حال در اين استان يك زلزله مهيب رخ داده و كرمانشاه در صدر استانهاي بيكار كشور قرار دارد. در چنين شرايطي نگارش يك كتاب قطور واقعا بسيار دشوار است. ولي با اين وجود معتقدم بايد روايت دست اولي از تجربههاي گرانسنگ به دست آمده در اين بحران را به ديگر مديران انتقال دهيم تا آنها در بحرانهاي بعدي دوباره از نقطه صفر شروع نكنند و با اتكا بر نقاط قوت و ضعف اين زلزله به مديريت هرچه بهتر بحرانهاي احتمالي بپردازند.
چه كتاب تازهاي در دست نگارش داريد؟ لطفا توضيحاتي در اين زمينه ارايه دهيد؟
به شخصه دوست دارم پس از اتمام دوران اسكان دايم و بازگشت كامل مردم به خانههايشان، تجربيات مديريتي خود از زلزله را به شكل جديتري تدوين و منتشر كنم. يا قصد دارم برآيندها و راهكارهاي خودم در زمينه توسعه مناطق زاگرسنشين را به رشته تحرير درآورم. البته هنوز به جمعبندي نهايي در اين زمينه نرسيدهام.
اين كتاب مورد استقبال بسیاری قرار است. آیا کتاب را با هزینه شخصی منتشر کردید؟ سود حاصل از فروش آن را صرف کمک به زلزلهزدگان میکنید؟
بله كتاب با استقبال گستردهاي روبهرو شد و بسياري از آن تمجيد كردند و آن را يك كار خوب توصيف كردند. اين كتاب باهزينه شخصي منتشر شده و بهايي كه براي چاپ اول اين كتاب در نظر گرفتهايم بيشتر به منظور تامين هزينههاي انتشار بود. البته اگر عوايدي از چاپهاي بعدي كتاب حاصل شود صرف كمك به زلزلهزدگان خواهد شد.
نظر شما