سیوپنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران؛ بخش کتاب-سینما/
کارگردان فیلم«پسرم مرده»: آثار صادق هدایت و بزرگ علوی قابلیت اقتباس دارند
سالار تهرانی میگوید: این نویسنده این توانایی را داشته که روابط انسانی و درونیات انسانها را به روشنی نشان دهد و به لایههای زیادی از وجود انسان دست پیدا کرده است.
سالار تهرانی کارگردان فیلم «پسرم مرده» درباره دلیل انتخاب این نویسنده برای اقتباس میگوید: دغدغه من همیشه انسان و روابط انسانی بوده است. یکی از مهمترین نویسندهها در زمینه انسانشناسی چخوف است و با توجه به پزشک بودنش نویسنده این توانایی را داشته که روابط انسانی و درونیات انسانها را به روشنی نشان دهد و در آثارش به لایههای زیادی از وجود انسان دست پیدا کرده است به همین دلیل است که آثار او هنوز به روز است و هنوز هم در تمام دنیا آثار او خوانده میشود و نمایشنامههایش به روی صحنه میرود.
وی افزود: ما مدتها طول کشید تا در میان داستانهای کوتاه چخوف به جستوجو بپردازیم و به داستان «غصه» رسیدیم. آنجا دیدیم که چخوف حرفی را میزند که نه تنها حرف ما بلکه حرف تمام دنیاست.
نمایی از فیلم «پسرم مرده»
این فیلمساز درباره دلیل رغبت فیلمسازان حوزه فیلم کوتاه به استقبال از آثار چخوف میگوید: در فیلم کوتاه فیلمساز باید یک ضربه نهایی به مخاطبش بزند و او را به هوش بیاورد. اگر فیلمساز نتواند این ضربه را بزند درنهایت فیلمش، موفق از آب درنمیآید. داستان های کوتاه چخوف و در شکل بلندتر نمایشنامههای او این ضربه را دارد و در پایان به مخاطبش تلنگر میزند و به همین دلیل است که چخوف همیشه جزو انتخابهای فیلمسازان ما برای اقتباس است.
اقتباس در حوزه فیلم کوتاه زیاد اتفاق میافتد اما فیلمسازانی که در حوزه ساخت فیلم بلند در سینما فعالیت دارند کمتر سراغ اقتباس میروند و این مساله به حدی شایع است که هنوز هم پس از سالها در جشنوارهای مانند جشنواره فیلم فجر که جشنواره جامعی است و همه رشتهها و بخشهای سینمایی را پوشش میدهد هنوز هم بخشی به نام فیلمهای اقتباسی آنچنان که باید و شاید ظهور پیدا نکرده است. سالار تهرانی در این باره معتقد است: «فیلمسازان کوتاه که جوانتر و کم ادعاتر هستند این را باور دارند که لازم نیست حتما شما هم مولف باشی هم باور داشته باشی یک نابغه صرف هستی و میتوانی هم بنویسی و هم بسازی و هم تاثیرگذار باشی. متاسفانه فیلمسازهایی که در زمینه فیلمهای بلند فعالیت میکنند به شدت درگیر تئوری مولف هستند و درصد زیادی از آنها خودشان را مولف و صاحب سبک و صاحب نگاه میدانند.
البته این مساله در صورتی که درنهایت فیلمی تاثیرگذار از آب دربیاید مهم نیست و خیلی هم خوب است اما در بیشتر مواقع این تئوری شکست میخورد. اقتباس خیلی مهم است اینکه آدم از یک موضع کوتاه بیاید و بگوید من یک فیلمسازم و باید سعی کنم یک فیلم خوب بسازم و چه بهتر که آدم سراغ متون ادبی برود که جهان را تکان داده است. البته ما در داخل مملکت خودمان هم آدمهای مهمی داریم که میتوانیم برویم سراغشان.»
این فیلمساز درباره روند محدودشدن اقتباسهای سینمایی معتقد است: «مشکلی که وجود دارد این است که در میان متون ادبی ما و چاپهای مجددی که امروز در اختیار ماست تیغ ممیزی برندهتر شده و هنگامی که این متون را مطالعه میکنی انگار که استان مقطع شده و برشهایی از آن درآمده و در نتیجه به عمق داستان پی نمیبریم. گذشته از اینها به نظرم بزرگ علوی به شدت جای اقتباس دارد و میتوان داستانهای او را دراماتیزه و تبدیل به فیلم کوتاه و سریال کرد. صادق هدایت هم نویسندهای است که هنوز هم داستانهایش پتانسیل اقتباس دارد.»
وی افزود: «بخشی از تقصیر اینکه فیلمسازان ما از جمله خود من نویسندگان معاصر دو دهه اخیر را نمیشناسند گردن من نوعی است که این قضیه را دنبال نمیکنم و روحیه دانشپژوهیام را از دست دادهام. بخشی از این مساله هم به سیستم نشر ما برمیگردد. کتابها به طور متمرکز معرفی نمیشوند و تبلیغ کتاب بسیار کم است. در زمینه تبلیغات برای یک تیشرت و کفش هم در شبکههای مجازی مانند اینستاگرام انرژی و وقت صرف میشود اما ناشران در زمینه تبلیغات کتابهای خودشان در حوزه ادبیات ایرانی فعال نیستند و در صفحههای مجازیشان نویسندگان خود را معرفی نمیکنند.»
تهرانی درباره اولویت شخصی خود برای اقتباس توضیح داد: «یک فیلمساز برای اینکه بتواند به موضوعی برسد که بخواهد به تصویر بکشد دنبال یک اتفاق است و این اتفاق میتواند با داستانی از چخوف برایش بیفتد یا حتا با داستانی از یک نویسنده بینام و نشان از کشور خودش. آدم صرفا نمیتواند روی این موضوع اصرار داشته باشد که با برنامهریزی قبلی سراغ نویسنده خاصی برود تا از او اقتباس کند و به طور کلی این رویه زیاد جواب نمیدهد.»
نظر شما