البته ایشان در این خودنوشت تنها به نادرست نام موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان را نبرده است و جابجا سخنانی را برزبان رانده است که نادرست است. از جمله میگویند: «برای کسانی که نمی دانند موضوع چیست بگویم که جایزه اندرسن هر دو سال یک بار به فردی که عمرش را به نوشتن و تلاش برای بهبود زندگی کودکان گذرانده اهدا میشود و البته جزئیات مهمتری هم هست که بماند. ایران از طریق شورای کتاب کودک هر دوسال یک بار کاندیدایی را به IBBY معرفی کرده است. معرفی کاندیدا از ایران در انحصار شورای کتاب کودک بوده است. اما شنیدهایم که دیگر از انحصار شورای کتاب خارج شده است و کانون پرورش فکری، انجمن نویسندگان کودک و موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان میتوانند کاندیداهای خودشان را معرفی کنند.»
و در پایان هنگامی که دوستان و همکاران ما به عنوان نامزد دراین جایزهها معرفی میشوند به جای اظهار تاسف یا تالم برای این که چرا من یا ما انتخاب نشدهایم، بهتر است اگر همراه و همدل نیستیم، دستکم سکوت کنیم. ما نویسندگان کودکان این سرزمین هستیم. اگر فراموش کنیم که برای جایزه نمینویسیم، و تنها برای کودکان مینویسیم، آن گاه همه چارچوب اخلاقی که بر مبنای آن کار میکنیم فرو میریزد. این را به همه دوستان و همکاران میگویم. اکنون که کسانی مانند «هوشنگ مرادی کرمانی» و «فرهاد حسنزاده» نامزد این جایزهها هستند، بهتر است ما هم در کنار آن ها و همدل با آنها باشیم، اگر آنها جایزه بگیرند، انگار همه ما گرفتهایم. رسیدن به چنین درک و سطحی البته کمی از خودگذشتگی و همدلی میخواهد. روزگاری «پروین دولت آبادی» شاعر بلندآوازه و اخلاق گرای کودکان این سرزمین به شخص من گفت: «در کار نویسندگی هرگز سراغ شهرت نرو، بگذار شهرت به سوی تو بیاید، هرگز به سوی جایزه نرو، بگذار که جایزه به سوی تو بیاید!» امید که همه ما نویسندگان و پدیدآورندگان این اصل اساسی را آموزه و آویزه ذهنمان داشته باشیم.
نظرات