درتا سوآپا، مترجم لهستانی میگوید: خواننده لهستانی که از «خواب زمستانی» ترقی خوشش آمده، مطمئنم داستانهای مجموعههایی چون: «دو دنیا» یا «خاطرات پراکنده» را دوست خواهد داشت. سبک کارهای ترقی با این ترکیب خاص، زبان شاعرانه و طناز، بیشک قابلیت دیده شدن در کشورهای دیگر را دارد.
قصد ترجمه «بازگشت» را ندارم
سواپا درباره جدیدترین اثر گلی ترقی اظهار کرد: «بازگشت» رمان کوتاهی است که حول محور مهاجرت و دغدغه شخصیت اول کتاب برای بازگشت به وطن بعد از سالها زندگی در غربت (پاریس) است. همان تعلق همیشگی نویسنده بین دو دنیا: بمانم یا برگردم؟ اینجا یا جایی دیگر؟ سنت یا مدرنیته؟ وطن یا غربت؟ وطن کجاست، غربت کجاست؟ و ... «بازگشت» برای علاقهمندان گلی ترقی میتواند کتاب شیرینی باشد، اگرچه برای من به شخصه «بازگشت» به حرکت جدید نویسنده در راههای رفته قدیمی میماند. قصد ترجمه «بازگشت» را ندارم، اما بعید نیست روزی گلچین داستانهای مجموعههای قدیمی نویسنده را برگردانم. خواننده لهستانی که از «خواب زمستانی» ترقی خوشش آمده، مطمئنم مجموعههایی چون: «دو دنیا» یا «خاطرات پراکنده» را دوست خواهد داشت. سبک کارهای ترقی با این ترکیب خاص، زبان شاعرانه و طناز، بیشک قابلیت دیده شدن در کشورهای دیگر را دارد.
این مترجم لهستانی درباره تفاوت ترجمه آثار گلی ترقی با ترجمه آثار دیگر نویسندگان ایران گفت: هر اثر ادبی از یک سری ویژگیهای خاص خود برخوردار است که آن را از سایر آثار ادبی متمایز میکند، بنابرین ترجمه هر اثر ادبی، تجربه منحصر به فردی محسوب میشود و در مجموع این تجارب با هم قابل قیاس نیست. هر کدام یک سری چیزها را از شخص مترجم میطلبد و یک سری چیزها را به او میآموزد. مثلا به سبک، زبان و زمان انتشار کتاب و همچنین به موضوعی که کتاب مورد ترجمه آن را مطرح میکند یا به تجربه و پیشینه مطالعات شخص مترجم بستگی دارد. در هرحال پاسخ کلی دادن به این پرسش دشوار است.
داستانهای دو مرحله اول کارنامه ترقی را ترجیح میدهم
سوآپا درباره آثار گلی ترقی و اینکه کدام یک را بیشتر میپسندد، بیان کرد: به نظر من کارنامه گلی ترقی را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد: آثار انتشار یافته قبل از انقلاب مانند «من هم چه گوارا هستم» و «خواب زمستانی»، مرحله بعد از انقلاب و مهاجرت نویسنده به پاریس و انتشار آثاری مانند «خاطرات پراکنده»، «جایی دیگر» و «دو دنیا» و مرحله سوم شامل کتابهایی مانند «فرصت دوباره»، «اتفاق» و «بازگشت» است که نویسنده یازده سال بعد از چاپ «دو دنیا» منتشر میکند. فضای حاکم بر دو کتاب اول خانم ترقی سرشار از تنهایی و حس انزوا و تلخی است که میتواند خواننده را تکان دهد و به فکر بیاندازد -که نقش ادبیات متعالی هم همین است- سه کتاب بعدی پر از حس زندگی، صمیمیت و خاطرات تهران قدیمیاند و البته جستوجوی «جای خود»، به نوعی خانه، گمشدگی یا مکان مطلوب که طبق حرفهای خود نویسنده که در یکی از مصاحبههایش گفته، قرار نیست مکان زمینی باشد.
او ادامه داد: گلی ترقی در همه آثار خود انگار در جستوجو ست و بین دو دنیای «معلق» - خود این واژه «معلق» در کتاب هایش زیاد تکرار میشود- است و به دنبال جایی است که بتوان آن را خانه نامید، در آن ماند و آرامش پیدا کرد. اما در مرحله سوم کارنامه نویسنده این حسها و جستوجوها کمرنگتر و تا حدی تکراری هستند؛ برای همین من داستانهای دو مرحله اول کارنامه نویسنده را ترجیح میدهم.
استقبال خوب لهستانیها از «خواب زمستانی» گلی ترقی
این نویسنده و منتقد لهستانی درباره استقبال از کتابهای گلی ترقی در لهستان گفت: انتشار ترجمه لهستانی «خواب زمستانی» با استقبال خیلی خوب خوانندگان فرهیخته لهستانی رو بهرو شد. تعداد زیادی از خوانندگانی که هم منتقد هستند و هم وبلاگنویس، نقد این کتاب را در سایت خود منتشر کردند که از محتوای آن میتوان فهمید نه تنها از «خواب زمستانی» به عنوان یک نمونه ادبیات درجه یک جهان خوششان آمد، بلکه عدهای از خوانندگان فضای حاکم بر جامعه ایران دهه شصت که در این رمان ترسیم شده -جامعهای معلق بین دو دنیا، سنت و مدرنیته و جامعهای که فرا رسیدن دوره «فردیت محور» را حس میکند، ولی هنوز قادر نیست «تنهایی» و مسئولیت ملحق به آن قبول کند- را دوست دارند. مثلا برای یکی از منتقدان شخصیت «طلعت خانم»، یادآور نثر «بهومیل هرابال» است، فضای پر ابهام رمان را به نثر «کوبو آبه» تشبیه میکند و فصل 9 را که در آن آقای هاشمی متوجه میشود، شیرین خانم برایش ارزش تمام دنیا را دارد، یکی از زیباترین توصیفهای غیرمستقیم عاشقانه در ادبیات میداند.
آثار محمود حسینیزاد را در دست ترجمه دارم
سوآپا در پاسخ به این سوال که برنامهاش برای آینده چیست و قصد ترجمه آثار کدام نویسنده ایرانی را دارد، بیان کرد: در حال حاضر گلچینی از داستانهای مجموعههایی چون «سیاهی چسبناک شب»، «آسمان کیپ ابر»، «این برف کی آمده» که به نوعی سه گانه را تشکیل میدهند و مجموعه «سرش را گذاشت روی فلز سرد»، اثر نویسنده و مترجم توانا، محمود حسینیزاد را در دست ترجمه دارم. داستانهایی که به روی سیاهتر سکه زندگی روی میآورند؛ مانند مرگ، حسرت، تنهایی و تمام آن چیزهایی که درد مشترک همه ماست، به خصوص در این روزگار.
نظرات