نشست «نگاهی دیگر به مشروطه ایرانی» برگزار شد
سلیمانی: تجربه مشروطه برای درک تحول امروز به چه کار ما میآید؟
کریم سلیمانی در ابتدای این نشست این پرسش را مطرح کرد که تجربه مشروطه برای درک امروز به چه کار ما میآید؟
سلیمانی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: بعد از جنگ جهانی اول که کشور ما به اشغال درآمد، افرادی نظیر تقیزاده در برلین به گفتمان امنیت فکر کردند. بعد از کودتا هم، سردار سپه به توسعه منابع و راه آهن معتقد بود و به این ترتیب کشور ما در مسیر توسعه قرار گرفت. از سال 1300 تا 1304، امنیت تقریبا به طور قابل ملاحظهای در کشور تامین شد. بسیاری از تاسیسات اجتماعی امروز، حاصل دوران رضاشاه است؛ ساختن راهآهن و توسعهاش، دانشگاه تهران، مدرسهسازی و به ویژه مدارس دخترانه و نهادسازی. اما از منظر سیاسی این دوره عقبمانده است. در دوره پهلوی دوم هم نهادسازی و توسعه راهها و دانشگاهها ادامه پیدا کرد. اما به لحاظ سیاسی، جای اهل سیاست در زندان و شکاف بزرگی بین پهلوی دوم و جامعه روشنفکران بود.
این استاد دانشگاه افزود: من برای انقلاب 57 ارزش بسیاری قائلم و سخت معتقدم که مسیرش تغییر کرد. در اواخر دهه 40 وضع درآمدهای نفتی خوب و در دهه 50 عالی میشود. اما روانشناسی قدرت، مشاعر شاه را مختل کرده بود. حفره بزرگ بین دستاوردهای اقتصادی و توسعه شهری با امر سیاست و چالش این دو، سبب سقوط پهلوی دوم شد.
وی گفت: انقلاب در درجه اول، یک امر سیاسی و یک تقاضای سیاسی است. ما فراز و نشیبهای زیادی داشتهایم. دهه 60 متلاطم، دهه 70 که با اصلاحات در سال 76 متعادل میشود و روزنهای از امید ایجاد میشود. بعد از دوره خاتمی با یک وقفه مواجهیم تا اینکه سال 92 باز رای و ایستادگی مردم پیروز شد؛ اینکه من مدنی را تمرین کردند و پای صندوقهای رای رفتند. این نقطه عطف از نظر رفتار مردم مهم است. در مسیر چهل ساله بعد از سال 97 از طریق آزمون و خطا به لحاظ من مدنی شخصیت پیدا میکنیم. اکنون بزرگترین نیاز جامعه ما، توسعه سیاسی است.
سلیمانی ادامه داد: بزرگترین نیاز جامعه امروز ما، اصطلاحات سیاسی است. باید قدرت سرشکن شود و زیر نظارت برود. این به سود خود جمهوری اسلامی است. برداشت من این است که جمهوری اسلامی اهل معامله است و تا آخر خط خطر نمیرود. این حرکتی است که از مشروطه ایجاد شده و اینجا به آخر خطش رسیده است. این قطار از روی لجبازی به دوره رضاشاه برنمیگردد. در آن دوره ما از نظر اقتصادی ته دره بودیم و امکان ندارد که ما به آن دوره برگردیم.
وی در پایان سخنانش گفت: کسانی که از رانتهای سیاسی برخوردارند این تئوری را تبلیغ میکنند که ایران سوریه یا لیبی میشود. اما من میگویم که ایران مسیر خودش را طی میکند و امکان ندارد که به یکی از این کشورها تبدیل شود. چون ناسیونالیسم ایرانی در سرمرزها شکل گرفته و وقتی خطر فروپاشی مطرح میشود، ایرانیها به هم میچسبند. به قول یاسپرس ایران جزء چند کشور محدودی است که به همان شکل اولیهاش در تاریخ مانده است.
در ادامه جلسه داریوش رحمانیان با اشاره به تاریخنگاری مشروطه گفت: صحبتهای من در حوزه تاریخنگاری انتقادی است و در این عرصه، مسائل مفهومی، تفکری- تفسیری یا نظریهای بسیار مهم است. بعد از صد و اندی سال که از انقلاب مشروطه میگذرد، هنوز وفاقی در این زمینه وجود ندارد. آیا ما میتوانیم انقلاب مشروطه را یک انقلاب مدرن بدانیم؟ مساله مشروطیت تا کنون، به درجات مختلف از سوی اهل پژوهش و اهل نظر مورد غفلت قرار گرفته است. من معتقدم حرکت مشروطهخواهی یک انقلاب اصیل ملی است.
این استاد دانشگاه گفت: اولین حرکت در زمینه ثبت و نگارش مشروطه، توسط ادوارد براون انگلیسی بود که با مشروطهخواهان همدلی داشت. نامهنگاریهایش با تقیزاده هم منتشر شده است. او راجع به کشتار روسها در آذربایجان هم کتاب نوشت. ناظم الاسلام کرمانی هم «تاریخ بیداری ایرانیان» را نوشت. بعدها کسان دیگری در خاطراتشان از انقلاب مشروطه هم یاد کردند.
وی افزود: حسن تقیزاده در روایت انقلاب، خاطرات تدوین مجلس را هم نوشت و برخی از این اسناد را ایرج افشار منتشر کرد. روایت یحیی دولتآبادی و کتاب واقعات اتفاقیه از شریف کاشانی در سه جلد ازجمله روایتهای انقلاب است که از سوی نشر تاریخ ایران منتشر شد. کار دیگری که صورت گرفت، اثر مهدی ملکزاده است که محور این انقلاب را پدرش؛ ملکالمتکلمین قرار داده است.
رحمانیان گفت: در هیچ یک از این آثار و حتی در کار ادوارد بروان، یک روایت تاریخی مدون اتفاق نیفتاد. مهمترین کار در این زمینه، کتاب احمد کسروی است که نخستین روایت را از انقلاب مشروطه ارائه داد. در «تاریخ بیداری ایرانیان» با تاریخنویسی مواجه نیستیم. کار کسروی یک روایت مورخانه بود با تمام خلاءها و کاستیهایی که دارد. این کتاب تا کنون به درستی در ترازوی سنجش قرار نگرفته و فقط سهراب یزدانی یک تکنگاری خوب از آن نوشته است.
وی افزود: احمد کسروی با محوریت مردم و نقش تودههای گمنام، تاریخ مشروطه را روایت کرد. انقلاب مشروطه هم برای به کرسی نشاندن اراده مردم شکل گرفته بود. دوگانهای به نام مردم و حکومت شکل گرفته بود و جنگی در این میانه برپا بود که هنوز هم تمام نشده است. حاکمیت اراده مردم، خواست اصلی انقلاب مشروطه بود. احمد کسروی میگوید: ما نباید بگذاریم روایت شخص محورانه بر تاریخ چیره شود. تاریخ را باید از دست قدرتمندان و صاحبان زور نجات دهیم. تاریخ باید به گونهای روایت شود که نقش مردم را نشان دهد.
این پژوهشگر حوزه تاریخ گفت: یکی از دلایل اصلی سقوط رضاخان این بود که مردم محور نبود و اگر چنین بود به راحتی نمیتوانستند او را بردارند. او به جای جادهسازی، راهآهن را به خاطر شکوهش در راس کارهایش قرار داد. حتی بزرگان مشروطهخواه که در راسشان از تقیزاده میتوان نام برد، از منتقدان رضاخان بودند.
رحمانیان گفت: یاس و ناامیدی حاصل روایتی از انقلاب مشروطه بود که آن را توطئه میدانست و نقش توده مردم را در آن کمرنگ میکرد. در طول تاریخ افرادی به رشد ادبیات تاریخ مشروطه کمک کردهاند که فریدون آدمیت از آن جمله است که کاملا روشمند کار کرده است. خانم هما ناطق کارهای درخشانی دارد و همینطور خانم منصوره اتحادیه کارهای پرقدری در این باره تالیف کرده است.
سهراب یزدانی یکی از بهترین متخصصان انقلاب مشروطه است که دو کتاب خوب در این زمینه دارد؛ «کسروی و انقلاب مشروطه» و «صور اسرافیل و نامه آزادی». او با کارهایش به پیشرفت ادبیات پژوهشی انقلاب مشروطه کمک کرده است. دکتر محمدعلی اکبری و دکتر سیمین فصیحی و ... هم در این زمینه، اثاری تالیف کردهاند.
وی تاکید کرد: یکی از کسانی که در سالهای اخیر در این زمینه بسیار کار کرده، ماشاءالله آجودانی است که کتاب «مشروطه ایرانی» اش بارها تجدید چاپ شده و نقدهای زیادی روی آن انجام شده است. یا دکتر سید جواد طباطبایی که در ادامه کارهایی که در حوزه اندیشه سیاسی انجام داده بود، به این موضوع پرداخت و دو کتابش با نامهای «مکتب تبریز» و «نظریه حکومت قانون در ایران» خیلی مهم هستند. از مرحومان؛ عبد الهادی حائری در این زمینه آثار مهمی نوشت که کتاب «تشیع و مشروطیت» درباره میرزای نائینی از آن جمله است. کتاب «در آستانه تجدد» که نشر نی منتشر کرده هم به گمان من از خواندنیترین کتابها درباره میرزای نائینی است.
رحمانیان با اشاره به کسانی که در خارج از ایران درباره موضوع مشروطیت به تالیف کتاب پرداختهاند، گفت: از مهمترین این آثار میتوان به کتاب منصور بنکداریان اشاره کرد که با نام «بریتانیا و انقلاب مشروطه ایران» که کاظم فیروزمند آن را ترجمه کرد و در نشر نامک منتشر شد. اهمیت این کتاب در این است که انقلاب مشروطه را به عنوان یک پدیده جهانی مطرح میکند.
نظرات