چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۹
«مارش رادتسکی» تحسین یوسا را هم برانگیخت/جایزه ابوالحسن نجفی یوزف روت را به ایرانیان شناساند

محمد همتی درباره ترجمه رمان «مارش رادتسکی» می‌گوید: خود را با نویسنده‌ای مواجه دیدم که در عین این که ادعای روشنفکری ندارد، تحلیل بسیار عمیقی از شرایط روزگار پیش از خود داده است، همان شرایطی که منجر به ظهور هیتلر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دو سال است که جایزه ابوالحسن نجفی برگزار می‌شود و هدف از برگزاری آن معرفی بهترین ترجمه در زمینه ادبیات داستانی است. کتابی که امسال توانست این عنوان را به خود اختصاص دهد، رمانی بود به نام «مارش رادتسکی» نوشته یوزف روت. این کتاب را محمد همتی به فارسی برگردانده و توانست عنوان بهترین مترجم را برای ترجمه اثر این نویسنده اتریشی به خود اختصاص دهد. این رمان اخیرا از سوی نشر نو تجدیدچاپ شده است. با محمد همتی درباره چگونگی انتخاب این اثر برای ترجمه و مشکلات ترجمه آن و همچنین تاثیر جایزه ابوالحسن نجفی بر موفقیت و دیده شدن این کتاب گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

 
رمان «مارش رادتسکی» بهترین اثر یوزف روت است که آثار چندانی از وی به فارسی برگردانده نشده. پیشنهاد ترجمه رمان مارش رادتسکی از سوی چه کسی به شما داده شد؟
«مارش رادتسکی» را خودم انتخاب کردم یا بهتر است بگویم «مارش رادتسکی» مرا انتخاب کرد. البته قبلا اثر دیگری از یوزف روت را به پیشنهاد استاد عزیزم علی عبداللهی ترجمه کرده بودم و با نویسنده غریبه نبودم.

چه خصوصیت ویژه‌ای در سبک و نثر این رمان بود که شما را به ترجمه آن ترغیب کرد؟
طنز سیاسی عمیق. شما تصور کنید رعیت‌زاده‌ای دست بر قضا ناجی جان قیصر اتریش‌مجارستان می‌شود و زندگی‌اش از این رو به آن رو می‌شود و حتی رابطه پدر و فرزندی‌اش هم دگرگون می‌شود. جرقه اولیه را همین طنز جاری در نثر یوزف روت زد. هرچه پیش‌تر رفتم، لایه‌های عمیق‌تری از رمان را کشف کردم و خود را با نویسنده‌ای مواجه دیدم که در عین این که ادعای روشنفکری ندارد، تحلیل بسیار عمیقی از شرایط روزگار پیش از خود داده است، همان شرایطی که منجر به ظهور هیتلر شد.

در خلال ترجمه این اثر با چه موانع و مشکلاتی برخورد کردید و برای رفع آن از چه منابع تاریخی و ادبی و یا شخصی کمک گرفتید. به نظر شما برای ترجمه آثار این چنینی که ریشه در تاریخ یک ملت دارند یک مترجم باید واجد چه نوع اطلاعات پیش‌زمینه‌ای باشد؟
باید بگویم نثر روت زیبا و ساده‌نما و فریبنده است و کم مانده بود گمراهم کند. این را زمانی متوجه شدم که تفسیرهای منتقدان را در مورد اثر خواندم. با نویسندگانی که کتاب یا مقاله‌ای درباره یوزف روت و مارش رادتسکی نوشته بودند، مکاتبه کردم. همه با گشاده‌دستی تمام منابع‌شان را در اختیارم قرار دادند. برگشتم و در ترجمه بازنگری اساسی کردم و این بار با چشم مسلح به سراغ اثر رفتم. اگر چنین نمی‌شد؛ حق این اثر تا همین اندازه هم ادا نمی‌شد. در این مورد خاص، به نظرم مترجم رمان تاریخی و سیاسی ناگزیر است که مطالعه تاریخی داشته باشد و «مارش رادتسکی» هم که خب از رمان‌های خوب سیاسی دنیاست و از جمله ستایش ماریو بارگاس یوسا را هم برانگیخته است.

به عنوان یک مترجم بیشتر دوست دارید به ترجمه دوباره و سه‌باره آثار کلاسیک بپردازید یا معرفی و ترجمه آثار نویسندگان جدید دنیا را ترجیح می‌دهید؟
ترجیح من معرفی صداهای نو از ادبیات آلمانی است، صداهایی که تاکنون شنیده نشده است، فارغ از این که در زمره ادبیات کلاسیک آلمان باشند یا نباشند، فارغ از این که معاصر باشند یا نباشند. تردیدی ندارم که همکارانم هم ترجیح می‌دهند که وقت‌شان را صرف ترجمه دوباره نکنند. در میان مترجمان آلمانی دست کم من سراغ ندارم که بی حکمت به سراغ ترجمه دوباره اثری رفته باشند. گاهی هم لازم است. در خودم رغبتی به ترجمه دوباره هیچ اثری نمی‌بینم.




معیار کلی شما برای انتخاب و ترجمه یک اثر چیست و چه عواملی برای انتخاب و ترجمه کتاب در نظر می‌گیرید؟
مترجم ادبیات، ماشین ترجمه نیست و در ترجمه اثری که با جان و دلم ارتباط برقرار نکند، قطعاً موفق نخواهم بود. ملاک دیگرم توانایی‌ام است. اثری که ترجمه‌اش مافوق توانایی من باشد، فقط موجب سرشکستگی من و ناشرم خواهد شد و خواننده را نیز فراری خواهد داد. و اگر ببینم سانسور آسیب غیرقابل جبران به اثر می‌زند، به سراغ اثرنمی‌روم. ترجمه اثری که حرفی برای مردمان امروز سرزمینم نداشته باشد هم چنگی به دلم نمی‌زند و فکر نمی کنم با این شرایط صنعت نشر به زحمتش هم بیارزد.

آیا مانند برخی از مترجمان خط فکری خاصی را دنبال می‌کنید به عنوان مثال برخی از مترجمان از یک نویسنده خاص یا مثلا جغرافیای خاص مانند آمریکای لاتین ترجمه می‌کنند. این خط فکری درباره شما هم وجود دارد یا خیر؟
در ملاک‌هایم برای انتخاب اثر این نکته را گفتم. همه دلخوشی‌ام این است که اثر حرفی برای مردم روزگارم داشته باشد. گاه این حرف دغدغه‌ای فلسفی است و گاه درون‌مایه تاریخی اثر. تاکنون بیشتر ترجمه‌هایم رمان‌های تاریخی بوده است. ترجمه بعدی‌ام هم رمانی تاریخی است که به فروپاشی آلمان شرقی می‌پردازد.

کتاب‌هایی که برنده جوایز مختلف مانند ، نوبل و بوکر و ... می‌شوند معمولا به سرعت زیادی توسط مترجمان شکار و به بازار کتاب راه می‌یابند. این روند ترجمه به نحوی سریع است که گاه چند ترجمه به طور موازی انجام می‌شود و از یک کتاب چند ترجمه به بازار راه می‌یابد. این پدیده ترجمه‌های موازی چه آسیب‌هایی به دنبال دارد و برنده شدن یک کتاب تا چه اندازه روی انتخاب آن برای ترجمه برایتان مهم است؟
می‌دانید، فضای نشر ایران کمی پیچیده است و همکاران من از همه‌نظر در تنگنای عجیبی کار می‌کنند که برازنده تاریخ معاصر ایران نیست، اما اجازه می‌خواهم تحلیل خودم را عرض کنم. به نظرم این کار چند آفت دارد. یکی نقض کپی‌رایت همکاران هموطن است. به نظرم ملت‌های بزرگ دنیا از احترام به حقوق هم به بزرگی رسیده‌اند و این آئین بزرگی نیست. از جاهایی که مسألة کپی‌رایت خیلی پررنگ خودش را نشان می‌دهد همین جاست. دیگر این که این فضای رقابتی و این دست آثار اصلاً مترجم‌ساز نیست و بیشتر منافع مالی ناشر تأمین می‌شود. مترجمان کارکشته را استثنا بگیرید، مترجمی را تصور کنید که ترجمة شتابزده‌اش صرفاً به اعتبار شهرت نویسنده یا فلان جایزه خارجی یا قرار گرفتن کتاب در فهرست پرفروش‌های فلان نشریه، ظرف چند ماه به چاپ چندم رسیده است. ناشر البته خوشحال است، اما مترجم سنگ بنای دیوار کجی را گذاشته است که تا ثریا کج می‌رود و معلوم هم نیست که فقط بر سر خودش خراب شود. تا به حال پیش نیامده که کتابی را به صرف این که آن سوی دنیا برنده جایزه شده یا پرفروش بوده، برای ترجمه انتخاب کنم و اولویتم نبوده. این شکل انتخاب اثر را نمی‌پسندم.
 
شما با ترجمه رمان «مارش رادتسکی» توانستید برنده دومین دوره جایزه ابوالحسن نجفی شوید. این جایزه چه تاثیری روی فروش و دیده‌شدن کتاب و شناخته شدن شما به عنوان مترجمی دقیق داشت؟
جایزه استاد ابوالحسن نجفی از جوایز معتبر ما در حوزه ترجمه است و پشتوانه اعتبارش هم حضور اساتید صاحب‌نام ترجمه در هیأت داوران است. این جایزه به خواننده این دلگرمی را می‌دهد که کتابی که در دست گرفته از عیار بالایی برخوردار است. به همین دلیل هم است که خوشبختانه از طرف خوانندگان با اقبال مواجه شده است. این جایزه حسن بزرگتری هم داشت و آن این بود که یوزف روت را به ایرانیان شناساند. تا پیش از این جایزه خوانندگان فارسی زبان شناخت چندانی از این نویسنده بزرگ نداشتند و خوشحالم که ترجمه من این انگیزه را به خوانندگان داده تا یوزف روت را بیشتر بشناسند.

سعید فیروزآبادی، مژده دقیقی، محمد همتی، ضیاء موحد و حسین معصومی‌همدانی
 
دوست دارید باز هم اثری از روت ترجمه کنید حتا آثاری که قبلا توسط مترجمان دیگری به فارسی برگردانده شده است؟
اغلب همکاران من در حوزه ادبیات آلمانی به راستی مترجمان ورزیده‌ای هستند و به سراغ کاری نمی‌روم که می‌دانم همکار دیگری زحمت ترجمه‌اش را کشیده است. از ویژگی‌های مترجمان ادبیات آلمانی رعایت همین اخلاق حرفه‌ای است. بله، مایلم اثر دیگری را از یوزف روت ترجمه کنم و البته فقط یک اثر دیگر که از مدت‌ها پیش در نظر دارم.
 
در حال حاضر مشغول ترجمه چه کتابی هستید؟
در حال حاضر مشغول ترجمه رمانی هستم که روایتی متفاوت از تاریخ آلمان نازی است. شب و روزم را پر کرده است. اجازه بدهید اسم نبرم تا غافلگیری کامل شود.
 
 چاپ دوم رمان «مارش رادتسکی» نوشته یوزف روت با ترجمه محمد همتی در 486 صفحه به قیمت 44000 تومان در قطع رقعی به تازگی از سوی نشر نو منتشر شده است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها