نشست نقد و بررسی کتاب «سی هزار سال هنر» در سالن نشست انجمن ناشران آموزشی نمایشگاه کتاب برگزار شد.
سعید شهلایی در ابتدای این نشست گفت: اولا بگویم تخصص من تاریخ هنر نیست و ای کاش از دوستان متخصص این حوزه مانند رویین پاکباز دعوت میشد. نسخه انگلیسی این کتاب را اولین بار حدود هفت سال پیش در شهر کتاب شعبه نیاوران خریدم و خواندم، و بسیار شگفت زده شدم. بسیار کتاب جذابی بود و ابعاد آن بزرگتر از این کتاب است و نکته جالب این بود که در هر چند صفحه از این کتاب آثاری از ایران وجود دارد از دورانهای مختلف و از چهارهزار سال قبل از میلاد. از اولین اثر که یک کاسه است تا آخرین اثری که چهره فتحعلی شاه اثر مهرعلی نقاش دوره قاجار است، البته هرچه از صفحات گذشت فاصله بین آثار هم بیشتر شده است.
این مجسمهساز بیان کرد: بسیاری از آثار این کتاب که منوط به کشورهای دیگر است برای فرهنگ ایرانی بود، به عنوان مثال در جایی کاری از بهزاد آورده شده و در قسمتی دیگر هم اثری از بهزاد است که آن را یک اثر هنری مربوط به هرات دانستهاند و این مساله اهمیت دارد. این کتاب مارا را متوجه نقشی میکند که در فرهنگ و تمدن جهان داشتهایم.
شهلایی ادامه داد: در تمام موزه های دنیا اثری از این فرهنگ و تمدن هست، مثلا در موزه لوور نمایشگاه بسیار بزرگی به نام امپراطوری گلسرخ هست و بسیاری از آثار هنری بازاری از دوره قاجار از همه جای دنیا جمع شده و آثار با ارزشی هم از کاخ گلستان قرض گرفتهاند، که احتمالا این قرض گرفتن در مقابل کارهایی است که از فرانسه آمد.
او در ادامه گفت: زمانی که فیلم نمایشگاه را دیدم برخی از این کارها را برای اولینبار بود میدیدم، 60 کلکسیون و مکان مختلف جهان در این نمایشگاه مشارکت کردند، چه آثاری که از این مملکت در دورانهای مختلف خارج شد! البته من هیچوقت تاسف خروج این آثار به کشورهای دیگر را نخوردهام چون در آنجا این آثاربهتر مرمت شده و به خوبی محافظت و نگهداری میشوند و در اینجا ازبین میروند. مانند زمان حمله اعراب که آثار هنری بسیاری را سوزاندند و از بین بردند. همچنین در چهل سال قبل نیز آثار بسیاری را به دلیل پوشش نامناسب از بین بردند، آثار هنری زیادی در کاخهای نیاوران بود به صرف این که برهنه هستند آنها را از بین بردند، البته میدانم که برخی از دوستانی که فرصت داشتند این آثار را دستهبندی و در زیر گنجینه کاخها پنهان کردند، چون اینها جزء فرهنگ و تمدن همه مردم جهان است که نقش مشارکتی ایران راهم نشان میدهد.
ولی الله کاوسی دکترای تاریخ هنراز نگاه خود کتاب «سیهزار سال با هنر» را معرفی کرد و گفت: من 20سال است که در فضای دانشکدههای هنراین کشور هستم، دقیقا از سال ۱۳۷۶ که وارد دانشگاه شیراز شدم تا به الان که در دانشگاه تهران هستم همیشه در دانشکدههای هنری این کشور خودم و یا دوستانم حضور داشتیم، یک نکته جالب برای من در این ۲۰ سال گذشته این است که یک فرهنگ کنکوریمحور در مطالعات تاریخ هنر داشتیم، یعنی همه دانشجویان هنر و کسانی که میخواهند وارد رشته هنری شوند یک جبر کنکورخوانی بر آنها حاکم بوده، یک نظام کنکوری و سازمانسنجش باعث شده که ما آدمهای کنکوری خوانی بار بیاییم.
او در ادامه این مبحث گفت: یعنی چند سوال تکراری همیشه در مغز ما بوده است، به عنوان مثال نخستین نمایشنامهنویس ایران که بود؟ میرزافتحعلی آخوندزاده و نمونه دیگر پیشوای مکتب کوبیسم که بود؟ پل سزان، نقاش شام آخر اثر کیست؟ اثر لئوناردو داوینچی و اگر از من دانشجوی لیسانس یا فوق لیسانس هنر سوال کنند که یک کلمه دیگر درباره میرزا فتحعلی آخوندزاده بگو نمیداند. هیچوقت از ما دانشجویان هنر خواسته نشده که تعمقی کنیم و دو کلمه دیگر جز همان تستی که در کنکور می آید یاد بگیریم.
کاووسی در ادامه صحبتهایش گفت: طی این 30 یا 40 سال اخیر حتی شاید بیشتر و در حدود دهه ۴۰ شمسی چندین تاریخ هنر غرب و چندین نوع از کتابهایی که ما با عنوان تاریخ هنر میشناسیم در بازار کتاب وجود داشت، شاید نخستین کتابی که ما و نسل قبل از ما با آن آشنا شدیم کتاب معروف تاریخ هنر هلن گاردنر است که نسخههای متعددی از آن آمد و در همان سالها چکیدهای از آن را علینقی وزیری موسیقیدان مشهور منتشر کرد. اینها کتابهای کلاسیک تاریخ هنر ایران بود و بعد از آن تاریخ هنر جنسن آمد و این کتاب را خیلی میشناسیم و مدام به آن رجوع میکنیم یعنی هرکس تاریخ هنر میخواند یا به کتاب هلن گاردنر رجوع می کند یا کتاب جنسن. کتاب دیگری که در دهه ۷۰ شمسی با ترجمه خیلی خوب علی رامین منتشر شد کتاب تارخ هنر ارنست گامبریج است که همه ما آن را میشناسیم نام آن «سرگذشت هنر و داستان هنر» است و به نظرم از هردو کتاب جنسن و گاردنر آموزندهتر بود چون در این کتاب یک مطالعه تطبیقی عمیقی است در فرهنگ هنری مغرب زمین از دوره باستان و یونان باستان و روم به هنر معاصر عرب میرسد.
کاووسی افزود: من خودم همیشه شوق داشتم که کتاب ارنست گامبریج را بخوانم و شیفته کتاب هنر گامبریج هستم. در دهههای بعدی کتابهایی منتشر شد که هنوز خیلی کلاسیک نشدهاند مانند کتاب «سی و دو هزار سال هنر» که گروهی از ویراستاران به سرپرستی هرمز ریاحی منتشر کردند و کتاب دیگری به نام «انگیزه آفرینندگی در سیر تاریخی هنر»که جلال الدین اعلم آن را ترجمه کرد. این کتابها همه یک پکیج تاریخ و هنر برای ما دوستداران و دانشجویان هنر پدید آورد و یک فهمی از هنرغرب برای ما ایجاد کرد، اینجاست که برای انتخاب یک کتاب جدید در زمینه تاریخ هنر مقداری وسواس ایجاد میشود، الان من چند کتاب در این زمینه معرفی کردم و در بازار موجود است که اهل فن و دانشجویان سطح پایینتر مردم حرفهایتر آن را بخوانند و به درجهای از فهم تاریخ و هنر برسند. چه نیازی است که ما یک کتاب دیگر ترجمه کنیم؟
او در ادامه درباره کتاب سیهزارسال تاریخ هنر گفت: مهمترین حسن این کتاب این است که یک موزه سیار است موزهای است که میتوانیم در کتابخانه خود نگه دایم کتابهایی که پیشتر از آن نام بردم این کار را برای ما نمیکند توضیحات طولانی دارد تصاویر خوبی هم البته دارد اما حکم این که یک موزه سیار باشد را ندارد چون تعداد تصاویر آن محدود است، تصاویر مطالب را پیش میبرند یا در خدمت مطالب هستند کتابی که این دو خانم زحمت کشیده و ترجمه کردهاند حسن اولش این است که یک موزه سیار برای مخاطب حرفهای و مخاطب نوآموز است و مخاطب حرفهای طیف وسیعی از تصاویر را که ندیده میبیند و با آن آشنا میشود، این لایه اول است و لایه دوم آن با مناطقی که هنر درآن پرورده شده و اثر هنری که ایجاد شده است آشنا میشود طیف وسیعتری از اسامی که ما میدانیم مانند یونان و روم فراتر از آن است و از اقصی نقاط آفریقا، قطب شمال، قطب جنوب، قاره امریکا، منطقه شرق آسیاو هند و منطقه وسیعی از جهان آثارشان در این کتاب هست، تقریبا هر اسمی که شما فکرش را میکنید از کاستاریکا و از افریقای بزرگ، این حسنی است که من مخاطب که خود را حرفه ای میدانم به نظرم میرسد.
او در ادامه بیان کرد: لایه دیگر این که علاوهبر منطقه جغرافیایی پرورنده این هنرها با مناطق نگهدارنده این آثار و با انبوهی از موزهها که نمیشناختیم هم آشنا میشویم، از موزههای مختلف جهان مانند لوور و ترکیه و توضیحات مختصری هم درباره این اثار میخوانیم که چه بوده است.
کاووسی در خصوص ترجمه این کتاب نیز بیان کرد: ترجمه این کتاب ترجمه روانی است و زبان فارسی را این مترجمها خیلی خوب میدانند، ازنظر من این مهم است که مترجم بسیار بیشتر از زبان مبدا زبان فارسی را بداند چون که زبان مبدا را دیکشنری هم کمک میکند این که مترجم بداند چه واژه ای را به جای واژهای دیگر برگزیند به دانش و سواد زبان فارسی برمیگردد، با این حال شاید به دلیل کم تجربگی شان و اینکه خیلی وارد اصطلاحات نشدند چندین لغزش هایی در کتاب وجود داشت، میتوانم در خلوت به خانمها بگویم اما ترجیح میدهم عمومی اعلام کنم البته من ادعای مترجم بودن نمیکنم اما اینهایی که به نظرم رسیده برای سایر کسانی که شاید روزی دست به ترجمه شدند و این برایشان مفید باشد و باید حواسشان را به جاهای متعددی جمع کنند. اگر این کتاب ویراستاری بهتری میشد و فرد پروردهتری این کار را انجام میداد بهتر بود.
او درباره مهمترین دستاورد از ترجمه این کتاب گفت: ما دو مترجم جوان و با انرژی داریم که وارد کار ترجمه شدند و این را درک میکنم و هم خودم کار ترجمه کردهام و هم دانشجویانی که کار ترجمه میکردند داشتم، صریح میگویم مترجمان ما غالبا علیل هستند بهخصوص مترجمان بخش هنر. مثلا فردی شغل دیگری داشته سرهنگ ارتش بوده در دوران بازنشستگیاش کتاب هنر ترجمه میکند یا مترجم های سطح بالارشته ادبیات تحصیل کردند هیچ عیبی ندارد اما اینها مترجمان هنری نیستند، این که دو خانم تحصیل کرده در این زمینه وارد شدند مهمترین دستاوردی است که از این کتاب داریم.
شهلایی درباره صحبت های کاووسی گفت: البته خدمت دوستان باید بگویم آنقدر کار نشده در این مملکت وجود دارد که هرکسی هرکاری انجام بدهد حتی اگر اشتباه داشته باشد، باید بگوییم دستت درد نکند! چون واقعا تصور این که چنین کاری را انجام دهیم خیلی است! بخصوص در دورانی که بسیاری میخواهند تمام معلومات خود را از موبایل کسب کنند. کتاب خریدن در کشور ما سالی یک بارشده آن هم بهصورت تفریح، حداقل در دوران و نسل ما روزهای پنجشنبه روز کتاب خریدن داشتیم و همه خود را مقابل کتابخانه و کتاب فروشیها ملاقات میکردیم.
این مجسمه ساز گفت: درحال حاضر سالی یکبار همه کتاب میخرند، درمقابل دانشگاه تمام کافی شاب ها موج میزند از کسانی که نشسته و گپ میزنند اما در کنار آن کتابخانه ها خالی از افراد است، نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که کار نشده بیعیب است و آنکه انجامش میدهد عیب دارد. آنچه که درمورد این کتاب برای من اهمیت دارد این است که: اولا آنقدر در این جهان کتاب خوب وجود دارد که نیاز است ترجمه شود حتی ممکن است به فرض بیست نفر این کتاب را بخرند و با دقت ورق بزنند و تعدادی هم برای کتابخانه خود آن را تهیه کنند اشکالی ندارد خیلی از دوستان جوان که نقاشان و مجسمه سازان خوبی هم هستند و ازشان میپرسی فلان کتاب را خواندی جوری نگاه میکنند که گویی خواندن امری قدیمی و کهنه شده است!
در ادامه این نشست علی بوذری از تاخیر خودعذرخواهی کرد و گفت: از صحبتهای دوستان استفاده کردید و شاید برخی حرفهای من تکراری باشد اما زمانی که این کتاب به دست من رسید خیلی تجربه جالبی بود که تاریخ هنر را به این شکل مورد بررسی قرار دهیم و یک بار به این شکل بخوانیم، مخصوصا در قسمت پیش تاریخی بسیار جذاب بود و زمانی که پیشتر میرفتیم شاهد این بودیم که تمدن از یک کشور در یک منطقه جغرافیایی تازه شروع شده است . در آثار پیش تاریخی بیشتر نگاههایی را داریم که نگاه آثار انتزاعی هستند و آثاری را داریم که خیلی وابسته هستند به اسطورهها و ایزدها و ایزدبانوها و زمانی که پیشتر میآمدیم شاهد عبور برخی تمدنها بودیم و تمدنی که تازه به این مرحله رسیده بود در بخش های بعدی کار قدری مشکل میشد تاریخ هنراروپا،شرق و خاورمیانه با توجه به مسائل فرهنگی و سیاسی که وجود دارد به شکل کاملا متفاوتی رشد میکند به همین دلیل کنار هم قرار دادن این آثار و نگاه مقایسهای که وجود داشت نگاه مقایسهای معناداری نبود و درواقع نمیتوانستم ارتباط آنها را درک کنم.
وی افزود: همانطور که گفتم در بخش پیش تاریخی این جریان ملموس و جذاب بود که شباهتهای بین آثار پیش تاریخی مناطق مختلف وجود دارد اما زمانی که تمدنها شکل گرفت این کنار هم قرارگرفتن آثار هنری چندان معنادار نمیشد خود من وقتی ورق میزدم ترجیح میدادم این آثار و سیر تحول را درکنار یکدیگر ببینم البته این یک نوع نگاه متفاوت به تاریخ هنر است.
شهلایی در پاسخ به صحبت های بوذری اضافه کرد: این کتاب تاریخ هنر نیست و قرار نیست برای دانشجویی که تاریخ هنر میخواند باشد، این کتاب مخاطبش کسی است که همه اینها را خوانده و سیر حرکت تمدن را میبیند هرکتابی یک الگو و یک مخاطبی دارد، مخاطب این کتاب یک دانشجو نیست و هرکدام از آن ها کنجکاوی میکنند تا بدانند چهخبر است
بوذری ادامه داد: هرکس از یک منظری به کتاب نگاه میکند من ابتدا درباره خود کتاب محتوا و بعد به ترجمه میپردازم. شما گفتین این کتاب برای کسی مناسب است که تاریخ هنر را خوانده باشد و به آن مراجعه کند و در انتهای صحبت خود گفتین این بخش برای کسی مفید است که ببیند و کنجکاو شوذ که تاریخ هنر بخواند و مطالعه کند.
شهلایی در پاسخ به سخنان بوذری گفت: این کتاب برای یک آماتور نیست بلکه برای کسی است که تاریخ هنر را میداند، شما این کتاب را بررسی کنید و باز کنید ولی نقد نکنید چون نقد کتاب در این جا جایی ندارد و تاثیری ندارد و مولفان آن نیستند.
پنجتنی در ابتدای سخنان خود گفت: از نقدهای شما بسیار استفاده کردیم. فکر میکنم یک مشکل جدی وجود دارد، حتی اگر درباره مولفان این کتاب صحبت کنیم باید روش پژوهش این کتاب چه بود و کتابهای تاریخ هنری که مثال زدید و اینها عملا تکرار همدیگر هستند کتاب های دوره محور، منطقه محور، سبک محور و کشورمحور هستند به استثنای کتاب «تاریخ تحلیلی هنر جهان» که حتما دیدهاید و انتشارات بهجت آن را منتشر کرده و کتاب شناخته شدهای هم نیست. تفاوت و مزیتی که این کتاب دارد روش پژوهش عامدانه مولفان کتاب برای نگارش چنین تاریخ هنری است.
وی در ادامه افزود: همانطور که استاد گفتند زمانی که میخواهیم در حوزه های مختلف جستجو کنیم مثلا در تاریخ اسلامی مطالعه کنیم با توجه به اینکه مخاطب ما چه کسی است متن را انتخاب میکنیم و با توجه به مسائل فرهنگی و سیاسی که وجود دارد، این کتابها طیف و درجهبندی دارد. اگر کسی بخواهد اطلاعات مشخصی درباره تاریخ هنر بداند و ذهن تاریخی به دست آورد مطمئنا این کتاب برای او سودمند نیست ولی اگر کسی اطلاعات اولیه داشته باشد بخواهد کتاب را با نگاه پژوهشی بخواند کتاب کارآمدی است و اگر کسی نخواهد اطلاعات مدون و منظم تاریخ هنری داشته باشد مخاطب عام بخواهد این کتاب را بخواند این کتاب مناسب است.
صالح کریمی دیگر مترجم این کتاب نیز گفت: کار ترجمه اینگونه نیست که کلمات یک متن انگلیسی را از روی دیکشنری پیدا کرده و کنار هم بگذاریم، بسیاری از مترجمان با این روش ترجمه کردند و مثلا در زندان نشستند از روی دیکشنری کلمات را کنار هم چیدند اما ما فارسی را خوب بلدیم و انگلیسی راهم خوب میدانیم و برای اینکه بتوانید از زبان انگلیسی خوب ترجمه کنید باید ساختارهای انگلیسی را بفهمید باید متن را بفهمید و بدانید از کجا شروع میشود در کجا تمام میشود، اگر خیلی از کلمات جملات ررا کنار هم بگذارید یک جمله فارسی در نمیآید.
پنج تنی درباره دلیل انتخاب این کتاب نیز بیان کرد: چون این مساله به طرق مختلف مطرح شد باید بگویم برمیگردد به نقد شما از این کتاب، در اصل نقد زمانی سازنده است و وقتی از اصول حرفهای خود پیروی میکند که زمانی که از موضوعی ایراد میگیریم بتوانیم دلیلاش را هم بیان کنیم، مثلا اگر میگویید یک انتخاب هوشمندانه بهتری میشد چند کتاب نام ببرید و بگویید بهتر بود این کتاب ها ترجمه میشد پس بنابراین حقیقتا به لحاظ آداب نقد این را نمیتوانم بپذیرم و اگر شما نمونهای مثال میزدید برسی میکردم. اما تاکید ویژه ما براین است که این اثر در نوع خودش حتی در زبان انگلیسی هم خاص است.
در انتهای این نشست لوح تقدیری به منیره پنجتنی، گلناز صالح کریمی، ولیالله کاوسی و سعید شهلایی اهدا شد.
نظر شما