مصطفی سراج، مدیرکل دفتر امور مراکز توانبخشی و مراقبتی بهزیستی کشور، در این مراسم گفت: در فلسفه توانبخشی، اعتقاد، نگاه و باور این است که اگر یک حس وجود ندارد، حسهای دیگری هست. خداوند این توانایی را در وجود انسان به ودیعه گذاشته که اگر توانایی را از دست داد، حواس دیگر آنقدر تقویت میشود که نقص آن حس را بپوشاند.
وی در ادامه به جشنواره «صدای سکوت» اشاره کرد و گفت: فلسفه برگزاری چنین جشنوارههایی بسیار برای ما اهمیت دارد چرا که طبق آیه قرآن، اگر انسانی را به جامعه برگردانید مانند این است که همه انسانهای روی کره زمین را نجات دادهاید و زهره عارفی با حرکتی که انجام داد مصداق این آیه شریفه است و اگر ناشنوایی به استعداد و توانایی اش پی ببرد و در این جشنواره شرکت کند یعنی احیای دوباره او.
رشد اجتماعی افراد ارتباط زیادی با محدودیتهای جسمی آنها ندارد
سراج با بیان اینکه بحث داستاننویسی در این حوزه در کشور ما بیش از 6 دهه قدمت دارد، گفت: باید نگاه آسیبشناسانه داشته باشیم که چرا ما با این قدمت، پرچمها را زمین گذاشتهایم و چه کسی مقصر است؟ و خواهشمندم به گونهای عمل کنیم که فراز و فرودهایی که در پیشینه این فعالیت و کار بزرگ وجود داشته، دیگر نباشد و به صورت مستمر این کار را در همه استانها با قدرت ادامه دهیم و در این زمینه بهزیستی آمادگی دارد همکاری لازم را انجام دهد.
مدیرکل دفتر امور مراکز توانبخشی و مراقبتی بهزیستی کشور، همچنین بیان کرد: رشد اجتماعی و شخصیتی افراد ارتباط زیادی با حواس و محدودیت های جسمی آنها ندارد و ارتباطات در رشد آنها بسیار تاثیرگذار است و اگر کسی با معلولیت شدید بتواند حضور فعال و پررنگ در فعالیتهای اجتماعی داشته باشد حق نداریم به او برچسب معلولیت بزنیم. باید بتوانیم پاسخهای بیرونی و ارتباطی را تا جایی که میشود تقویت کنیم.
سراج با اشاره به اینکه بسیاری از افراد در جامعه فکر میکنند ناشنوایان، توانایی داستان نویسی و درک موسیقی را ندارند، اظهار امیدواری کرد برگزاری چنین جشنوارههایی بتواند نگاه و تفکر مثبتی را نسبت به ناشنوایان در جامعه ایجاد کند.
شکلگیری جشنواره «صدای سکوت»
زهره عارفی، دبیر جشنواره صدای سکوت، نیز در این مراسم به ارائه توضیحاتی درباره چگونگی شکلگیری این جشنواره پرداخت و گفت: اولین بارقه این طرح از یک نشست در مجتمع ناشران قم به ذهنم خطور کرد. جناب آقای قوامیان که در آن زمان رییس مجتمع ناشران بودند، بنده را برای جشن میلادی که مخاطب آن ناشنوایان قم بودند، دعوت کرد. آنجا متوجه شدم دوستان ناشنوا برای ارتباط برقرار کردن با من و حتی دوستان خود، دچار مشکل هستند و گاهی دستور زبان را رعایت نمی کنند و این باعث مفهوم نبودن جمله آنها میشد. بلافاصله به ذهنم خطور کرد که شاید بتوان از طریق داستان این مشکل را تا حد زیادی برطرف کرد. همانجا پیشنهاد دادم که حاضرم بدون دریافت هزینه به 5 نفر از عزیزان ناشنوا اصول داستاننویسی را بیاموزم. اولین همایش داستاننویسان ناشنوا در اسفند 95 و اولین کارگاه داستاننویسی ویژه آنان فروردین ماه سال 96 در قم برگزار شد.
وی در ادامه بیان کرد: استقبال بینظیر شما عزیزان و پشتکار و تلاشتان به من ثابت کرد که استعدادهای بسیار خوبی در میان شما هست که اگر شرایط برایشان مهیا شود، میتوانند داستاننویسان خوبی شوند. طرح جشنواره در گروه داستان جمعه مطرح و تصویب شد. گروه داستان جمعه برای ارائه این طرح به بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان جزو تقدیرشدگان نخستین جشنواره مجمعهای ادبی سراسر کشور قرار گرفت و همزمان کارگاههای داستاننویسی در قم برپا شد. سپس از طریق گروه کریمه اهلبیت با مسئولیت حجهالاسلام محمد فراهانی با مشاور رییس و سرپرست امور فرهنگی بهزیستی؛ حجهالاسلام سیدمهدی سیدمحمدی و معاون او؛ هادی بهداد، شروع به همکاری کرده و از طریق آن سازمان کارگاهها داستاننویسی در تهران نیز شکل گرفت.
پیشرفت ناشنوایان مرا مشتاق کرد
عارفی با اشاره به اینکه خبر این جشنواره خیلی سریع به دیگر نقاط کشور رسید و دوستان ناشنوا متقضای تشکیل چنین کارگاههایی در شهر خود بودند، گفت: سه استان فارس، یزد و خراسان را با هزینه شخصی حضور پیدا کرده و ورکشاپهای دو روزه برگزار کردم. پس از آن با همکاری بهزیستی در استانهای اصفهان، خراسان، همدان و خوزستان در دو شهر اهواز و خرمشهر حضور یافتم و اصول اولیه داستاننویسی، شرایط و چگونگی برگزاری جشنواره را در چهار جلسه برای داستاننویسان مشتاق توضیح دادم.
دبیر جشنواره صدای سکوت، گفت: پیشرفت دوستان در داستان و نگارش آن هربار مرا بیشتر شگفتزده و مشتاق ادامه کار میکرد. در جمع حدود 26 کارگاه در قم و 18 کارگاه در تهران و 7 ورکشاپ را بدون دریافت هزینه برای ناشنوایان، برگزار کردم. در این راه پرپیچوخم و البته زیبا و دلنشین، معصومه میرابوطالبی نویسنده و منتقد، همواره در کنار و همراه من در کارگاهها حاضر بودند. و اینک حاصل تلاش شما ناشنوایان عزیز و دبیرخانه جشنواره «صدای سکوت» اختتامیهای است که امروز برای آن گرد هم جمع آمدهایم تا از تلاش شما عزیزان قدردانی کنیم.
ناشنوایان از تجربه زیستهشان نوشتند
در ادامه مراسم معصومه میرابوطالبی، بیانیه هیئت داوران نخستین جشنواره «صدای سکوت» را قرائت کرد: در متن این بیانیه آمده است:
«جشنواره صدای سکوت با هدف ارتقابخشی به نگارش و بالا بردن قدرت درک مفاهیم انتزاعی ناشنوایان بهواسطه داستان، از فروردین 96 با برگزاری کارگاههای داستاننویسی از قم آغاز شد و باتوجه به استقبال عزیزان ناشنوا بهصورت همگانی درآمد. پس از طی فرآیند آموزش داستاننویسی در ده استان کشور، دوستان ناشنوا از سراسر ایران داستانهای خود را برای جشنواره ارسال کردند. در کل 112 داستان به دبیرخانه این جشنواره رسید که در سه مرحله داوری شد و 34 اثر برگزید به دور پایانی راه یافتند. ابوتراب خسروی(نویسنده و دبیر مدارس استثنایی)، کامران رحیمی(نویسنده ناشنوا) و علیاصغر عزتیپاک(نویسنده و منتقد ادبی) بهطور جداگانه داستانها را از جهت ساختارداستانی و اندیشگی آن بررسی و امتیازبندی کردند. سپس تعداد چهارده داستان اول در مجموعه «خشخش کفشهای من» از طریق انتشارات داستان جمعه به چاپ رسید که امروز شاهد رونمایی آن هستیم و سه نفر از شرکت کنندگان با رای گروه داوران ممتاز و هفت نفر قابل تقدیر شناخته شدند.
اما از بررسی محتوایی این داستانها میتوان به نتایج جالبی رسید، اینکه فضای بیشتر آنها در دنیایی ساکت میگذشت و ناشنواها سعی کرده بودند از لحظههای حساس زندگیشان بگویند. لحظههایی که مختص به خودشان بوده و هست؛ یعنی همان تجربه زیسته.
در داستانها لحظههای تلخی هم وجود داشت، از دیده نشدن، از اینکه ما بهراحتی از کنارشان رد شدهایم و به حرکت دستوصورتشان خیره ماندهایم. حرکتهایی که برای آنها در حکم کلمه هستند و برای ما بازیای بیش بهشمار نمیآیند. حرف دیگرشان مشکلاتی بود که جامعه به ناشنواییشان تحمیل کرده و میکند.
در داستانها لحظههای شیرین هم دیده میشد، از همدلی، توانایی، خودباوری، اینکه آنها ثابت کردند، فقط دنیایشان ساکت است و مشکل دیگری وجود ندارد، اینکه اگر شرایط برایشان مهیا شود، میتوانند رشد کنند، بنویسند و بخوانند و با دنیای اطرافشان ارتباط برقرار کنند، شاد باشند و در سکوتشان بخندند.
داستانها پر بود از مادرهایی که کنار بچههای ناشنوایشان تلخیوشیرینی روزگار را چشیده بودند. پر بود از مردمی که گاهی یادشان میرود به جای دادوهوار کردن، صبور باشند و باآرامش کلمهها را حرفبهحرف ادا کنند تا نگاهی تشنه از روی حرکت لبهایشان فکرشان را بفهمد و با آنها ارتباط برقرار کند.
اما گذشته از این، داستانها به جهت نثر و نگارش بهشدت نیاز به ویراستگی داشتند. چراکه ناشنواها بهخاطر استفاده از زبان مخصوص خودشان یعنی زبان اشاره، از ساختار دستور زبان فارسی کمتر استفاده میکنند و این در داستانها مشهود بود. لذا این عزیزان اگر بخواهند ارتباطی بهتر و اصولیتر با بدنه جامعه داشته باشند و به نوشتن ادامه دهند، نیاز است بیشتر کتاب مطالعه کنند و گنجینه واژگانشان را غنیتر کنند.
در مورد جهانبینی و اندیشه موجود در این داستانها نیز میتوان گفت این دوستان لازم است دقیقتر و عمیقتر داستان بخوانند. گاهی لازم است از احساساتشان فاصله بگیرند و به اطراف بادقت بنگرند و به افراد و رفتارهایشان فکر کنند تا داستانهایی بهتر و به جهت فکری عمیقتر خلق کنند.»
در پایان خوشحالیم که جشنواره «صدای سکوت» با چنین هدف والایی برگزار شده است و امید داریم با پیگیری مسئولان در سالهای آتی ادامه پیدا کند تا انگیزه خواندن و بهتر نوشتن در ناشنوایان دوچندان شود.»
در ادامه مراسم، زهره پوربابکان از شیراز نفر اول برگزیده جشنواره «صدای سکوت» داستان «خش خش کفشهای من» را برای حضار قرائت کرد و از برگزیدگان تقدیر شد.
نظر شما