در گفت و گو با مدیر بخش پژوهش مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح شد؛
ریشههای اصلی انقلاب، در قیام 15 خرداد 1342 است
علی کردی گفت: وجود امام خمینی در راس رهبری مبارزات و عمق اندیشه اسلامی در جامعه مسلمان ایران، موجب شد تا تفکر اسلامی با فاصله بسیار زیادی از سایر اندیشهها قرار گیرد. در عین حال، روشنفکران مسلمان، تلاش داشتند تا با التقاط اسلام و مارکسیست به یک جریان التقاطی نیز هویت بخشند که همین اتفاق در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب افتاد و التقاطیون نیز در کنار سایر اندیشهها، گروهها و تشکلهایی داشتند.
فصل اول با عنوان " انقلابی بزرگتر از انقلاب اول " به روند تسخیر لانه جاسوسی پرداخته و مدیریت حضرت امام خمینی (ره) در این رخداد مهم را دنبال کرده است.مهمترین گفتار این فصل ، تاثیراتی است که تسخیرلانه جاسوسی در تحولات پس از خود برعرصه سیاسی کشور برجای گذاشته است. در فصل اول همچنین به رویدادهایی همچون تشکیل بسیج و رفراندوم قانون اساسی اشاره شده است.
در فصل دوم اقدامات شورای انقلاب و فعالیتهای تقنینی آن تشریح و به نقش شورای انقلاب در شکلگیری دولت انتخابی اشاره شده است.
در فصلهای سوم و چهارم به اولین انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب بنیصدر به عنوان اولین رئیسجمهور بعد از انقلاب پرداخته و همچنین چالشهایی همچون درگیریهای میان سازمانهای سیاسی و احزاب و بحران کردستان بررسی شده است.
فصل پنجم به اقدامات تامینی جمهوری اسلامی اختصاص دارد که پس از چندین ماه تلاش موفق به اقدامات سلبی و ایجابی قابل توجهی شد که میتوان از انحلال احزابی همچون خلق مسلمان و گروهک فرقان و تشکیل حزب جمهوری اسلامی جهت کادرسازی نام برد.
فصل ششم به اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداخته که میان چهار گروه سیاسی رقم خورد. از آن جمله میتوان به گروه خط امام ، لیبرال، التقاطیون، و مارکسیستها اشاره کرد.
در فصل هفتم به موضوع قطع رابطه ایران و آمریکا پرداخته و به اشتباه کارتر در حمله نظامی به طبس اشاره شده است که پس از آن به تشدید مواضع امام و انقلاب اسلامی در قبال امریکا منجر شد.
با علی کردی، نویسنده این کتاب به مناسبت 22 بهمن ماه و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفتو گویی داشتهایم که در پی میآید؛
آیا در انقلاب اسلامی سال 57، ایدئولوژیهای دیگری، علاوه بر اسلامگرایی حضور داشت؟
در جریان فعالیتهای سیاسی دهه 30، سه تفکر با هم رقابت میکردند. اندیشه اسلامی، اندیشه ملیگرا و اندیشه مارکسیستی، سه جریان فکری مسلط مبارزات بودند. اما در دهه 40 به دلیل ورود امام خمینی و مرجعیت شیعی مبارزات، تفکر اسلامی تقویت شد. اما در رقابت با نیروی اسلامگرا، جریان مارکسیستی به تکاپو افتاد و گفتمانهای دیگری از بینش مارکسیستی شکل گرفت و جریان ملی هم به ملی- مذهبی تمایل یافت.
در واخر دهه 50 هم در آستانه انقلاب اسلامی، این سه بخش از تفکرات رایج جامعه بودند و در رقابت با هم فغالیت میکردند. اما توان و نیروی اندیشه اسلامی، قابل مقایسه با سایر تفکرات نبود. وجود امام خمینی در راس رهبری مبارزات و عمق اندیشه اسلامی در جامعه مسلمان ایران، موجب شد تا تفکر اسلامی با فاصله بسیار زیادی از سایر اندیشهها قرار گیرد. در عین حال، روشنفکران مسلمان، تلاش داشتند تا با التقاط اسلام و مارکسیست به یک جریان التقاطی نیز هویت بخشند که همین اتفاق در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب افتاد و التقاطیون نیز در کنار سایر اندیشهها، گروهها و تشکلهایی داشتند.
پیشینه مبارزات انقلاب اسلامی را چطور بررسی میکنید؟ نطفه این انقلاب در کدام حرکت اجتماعی- سیاسی پیش از آن بسته میشود؟
انقلاب اسلامی هم ریشههای تاریخی دارد و هم مبتنی بر یک رشته تحولات نزدیک به وقوع خود است که از آنان به عنوان عوامل شتابزا یاد میشود.
اما ریشههای تاریخی آن در الگوی حکومتی پیامبر اعظم (ص) و حکومت امیرالمومنین(ع) و مبارزات ائمه اطهار به ویژه سالار شهیدان، امام حسین (ع) است. لذا بارها در شعارهای مردمی، شاهد الگوبرداری از سیره معصومین بودهایم. در عین حال، حوادث انقلابی و رویدادهای مبارزاتی مردم ایران در مقابله با استعمار، خود بر روند شکلگیری انقلاب موثر واقع شد که در این میان، مبارزات نهضت مشروطیت، اقدامات سیاسی شجاعانه سید حسن مدرس، نهضت مبارزات ملی شدن نفت، نفشی عمده داشتند. اما ریشههای اصلی انقلاب اسلامی در نهضت امام خمینی و قیام 15 خرداد 1342 است که مبارزات این دوره به سالهای 56 و 57 با همان تراز منتقل شد. اسلامخواهی و ساقط کردن نظام سلطنت، رهبری امام خمینی، تودهای بودن انقلاب، فراگیر شدن آن و سایر عوامل مشابه در هر دو قیام و انقلاب دیده میشود.
آیا مبارزات مسلحانه و چریکی، جایگاهی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت؟
در دوران مبارزه با شاه، جنگ مسلحانه از سوی مارکسیستها، اسلامگراها و التقاطیون وجود داشت و ملیگراها و ملی- مذهبیها ترجیح میدادند صرفا فعالیت سیاسی غیرمسلحانه داشته باشند. اقدامات مسلحانه در شکلگیری مبارزه در ذهن مردم موثر بود.
اما تفکر حاکم بر انقلاب اسلامی، فعالیت سیاسی قهرآمیز بود. در عین حال، فداییان اسلام، جمعیت موتلفه اسلامی، گروههای هفتگانه، گروه ابوذر، حزب ملی اسلامی از عمدهترین تشکلهای اسلامگرا و پیرو امام خمینی بودند که علاوه بر فعالیت سیاسی- فرهنگی، داعیه نبرد مسلحانه هم داشتند. لذا در پیروزی انقلاب نقش داشتند.
در عین حال، وجود جریانهای مسلح در مقایسه با روش اما خمینی در انتقال مبارزه به تودههای مردم، فاصله زمین تا آسمان است. روش امام، آگاهی تودهها، تعمیق اندیشه سیاسی و مبارزاتی، مقابله مسلحانه مردم در صورت لزوم بود.
از این رو در روزهای واپسین پیروزی انقلاب، تودههای مردم با حمله به مراکز نظامی، بر بینش و روش امام صحه گذاشتند.
دلیل تسخیر لانه جاسوسی چه بود و چه پیامدهای سیاسی برای ایران داشت؟
تسخیر لانه جاسوسی، یک بهانه اصلی داشت و آن بستری شدن شاه فراری در بیمارستانی در نیویورک بود. در واقع تسخیر لانه جاسوسی علاوه بر استرداد شاه، اهداف دیگری را هم دنبال میکرد.
در طی چندین ماه گذشته، حوادثی در ایران اتفاق افتاده بود که به نوعی ایالت متحده آمریکا به مدد سفارتخانهاش در ایران، در آنها دخالت داشت. برای قطع کردن این تحولات منفی، میبایست یک حرکت نقلابی صورت میگرفت.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، با تسخیر لانه جاسوسی دست آمریکا را که قاعدتا در مناطق قومی و رویکردهای قومگرایانه و با شعار تجزیه طلبی و خودمختاری دخالت میکرد، کوتاه کرد.
در عین حال، این انقلاب دوم، نتایج مهمی به همراه داشت؛ الف- اتکاء به خداوند از شر شیطان بزرگ
ب: وحدت و انسجام ملی در برابر دشمن
ج: پوشالی بودن قدرت دشمن
د: بیاعتبار ساختن سازمانهای بینالمللی حامی ایالات متحده
ه: مبارزه پیگیر با عناصر داخل داشمن
و: فراخوانی مظلومان و مستضعفان جهان
ز: رساندن پیام امام به گوش دشمنان منطقهای و ارتجاع عرب
پس از قطع رابطه ایران و آمریکا، دلیل حمله نظامی کارتر به طبس چه بود و مواضع امام و انقلاب، بعد از آن در قبال آمریکا چه بود؟
پس از گذشت پنج ماه از جریان گروگانگیری، یعنی در 19 فروردین 1359، روابط سیاسی ایران و آمریکا قطع شد. ایالات متحده، امید فراوانی به مهرههای داخلی عناصر طرفدار غرب بسته بود تا شاید آنها معضل گروگانگیری را حل کنند و موجبات رهایی 52 جاسوس آمریکایی را فراهم سازند؛ افرادی چون بنیصدر و قطبزاده که هر دو به ترتیب مسئولینی در وزارت خارجه و در دولت شورای انقلاب بودند که نقاط امید آمریکاییها محسوب میشدند. اما حضرت امام خمینی (ره) تکلیف سرنوشت گروگانها را به مجلس شورای اسلامی واگذار کرد.
این تصمیم امام، یک بار دیگر یاس و ناامیدی از آزادی گروگانها را بر کاخ سفید حاکم کرد. چون تشکیل مجلس شورای اسلامی، سپس تصمیمگیری در این مورد ماهها به طول انجامید. لذا دولت ایالات متحده که از فشارهای سیاسی طرفی نبسته بود، گزینه نظامی را که از همان ابتدای بحران، روی میز خود گذاشته بود، به اجرا در آورد.
عملیاتی که مانور آن، مدتها اجرا و تمرین شده بود، در صحنه عمل با برخاستن طوفان شن، ناکام ماند و عملیات عقیم شد.
پس از آن واقعه، حضرت امام با قاطعیت وصف ناپذیری در برابر آمریکاییها ایستادند و سطح هوشیاری نیروهای امنیتی و نظامی افزایش یافت. بیاعتقادی به جریان لیبرال افزایش یافت و مردم متحدتر از گذشته، در دفاع از انقلاب اسلامی بسیج شدند.
کمی درباره نخستین انتخابات ریاست جمهوری بعد از انقلاب و انتخاب بنیصدر به عنوان اولین رئیس جمهور توضیح دهید؟
انتخاب رئیس جمهور پس از پایان یافتن یک دوره شاهنشاهی 2500 ساله، شور و هیجان زیادی در مردم ایجاد کرده بود. این بار مردم خود به طور مستقیم، مسئول اجرایی کشور را انتخاب میکردند. بیش از 100 نفر خود را برای احراز پست ریاست جمهوری واجد الشرایط دیدند و ثبت نام کردند. اما 10 نفر از آنها تایید و در نهایت، رقابت اصلی بین هشت نفر به طور عملی برقرار شد.
در این میان، شرایط برای دکتر ابوالحسن بنیصدر به مراتب مساعدتر بود. وی در ابتدای پیروزی انقلاب به عنوان یک تئوریسین اقتصادی و جامعهشناس اقتصاد خود را معرفی کرد و از پذیرش مسئولیتهای اجرایی سرباز زد.
وقتی که از معرفی خود به عنوان یک نظریهپرداز، بهرهبرداری مناسب کرد، سپس با پذیرش مسئولیت وزارت خارجه و وزارت اقتصاد در دولت شورای انقلاب وانمود کرد که نه تنها در تئوری که مرد عمل هم هست. اذا در انتخابات که ازحمایت جامعه روحانیت هم سود میبرد، بیش از هفتاد و پنج درصد آرا را کسب کرد و اولین رئیس جمهور ایران شناخته شد. اما وی بر خلاف کتاب اخلاقی «کیش شخصیت» خود، واقعا دچار کیش شخصیت شد و قصد داشت مسیر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را دچار انحراف کند که در این امر ناکام ماند و به کشور فرانسه گریخت.
دلیل بحرانهای سیاسی و درگیریهای میان احزاب سیاسی، بعد از انقلاب چه بود؟
گروهها و جریانهای سیاسی که مقهور قدرت پلیسی رژیم شاه بودند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی آزادانه و بدون واهمه از مزاحمت دستگاههای امنیتی، دست به فعالیت زدند. اما به جای بهرهمند شدن از فضای باز سیاسی برای تبلیغ مشی و مرام خود، دست به توطئه و فتنهگری زدند و با برخورداری از حداقل تشکیلات، حداکثر امکانات و سهم سیاسی را خواستار شدند.
خط سیاسی دشمن، به ویژه ایالات متحده، در مسایل داخلی کشور کاملا مشخص بود. آشوب و التهاب و ناامنی سیاسی، هدف شماره یک بود تا مردم را از کرده خود، یعنی انقلاب اسلامی، پشیمان سازند. لذا ناگهان در مناطق قومی، خواستههای قومگرایانه شدت یافت. تقاضای خودمختاری و تجزیه طلبی تحمیلی بر این اقدام، مناطق مرزی و قومی را ناامن کرد.
علاوه بر این چالشها، گروههای سیاسی در تهران و سایر مناطق مرکزی دست به ناامن کردن وضعیت زدند تا مردم هر چه بیشتر، احساس بیثباتی کنند. سازمان منافقین با فریب و دروغگویی، جوانان زیادی را جذب کرد و برای اقدامات نظامی براندازانه سامان داد و در نهایت وارد فاز نظامی شد.
اما هوشیاری مردم و رهبری خردمندانه امام خمینی (ره)، یکی پس از دیگری، توطئهها و فتنهها را ناکام گذاشت. هر چند در اعتلای نام مقدس جمهوری اسلامی، هزاران جوان انقلابی به شهادت رسیدند.
درباره اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیح دهید؟ نقش گروههایی نظیر گروه خط امام، لیبرال، التقاطیون و مارکسیست در این دوره از انتخابات مجلس چیست؟
حضرت امام خمینی (ره) به رغم بستری شدن در بیمارستان قلب، اصرار داشتند تا مراحل انتقال قدرت به سرعت انجام پذیرد و نهادسازی نظام انقلاب اسلامی حاصل شود.
پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی و رای مردم به قانون اساسی و انتخاب رئیس جمهور، نوبت به تشکیل مجلس شورا رسید که به عنوان یکی از قوای سهگانه کشور، نقش بیبدیلی در تثبیت نظام اسلامی و استحکام ساید قوا داشت.
در یک رقابت سخت و آزاد، بین همه جریانهای فکری و گفتمانهای مسلط ، نیروهای خط امام به رهبری حزب جمهوری اسلامی که دست به یک انقلاب بزرگ زده بود، اکثریت کرسیهای مجلس را در اختیار گرفت.
با راه یافتن اکثریت نمایندگان مردم در دو مرحله انتخاباتی، مجلس شورای اسلامی در هفتم خرداد 1359 با پیام امام گشایش یافت و یکی از نهادهای برجسته نظام اسلامی شکل گرفت که مستقیم با ارای مردم و به فرموده امام (ره) عصاره ملت بود.
نظر شما