رباتها در فیلمهای سینمایی یا داستانی آنقدر پیشرفت کردهاند که در برخی لحظات جای انسان را میگیرند و به موجوداتی وحشتناک و نابودکننده تبدیل میشوند.
نویسندگان بسیاری نیز از سالهای دور رباتها را سوژه خود کردهاند که گاهی اوقات شرور میشوند و گاهی اوقات به انسانها کمک میکنند. در اینجا هشت کتاب مشهور را معرفی کردهایم که رباتها فقط نقش مثبت دارند و کمتر ترسناک به نظر میرسند:
«من، ربات» نوشته آیساک آسیموف
این کتاب مجموعهای از نه داستان کوتاه علمی-تخیلی است. این کتاب الهامبخش فیلم محبوب «من، ربات» شد. در دنیای تخیلی آسیموف، رباتها موجوداتی هستند که نباید به انسانها آَسیب برسانند و وقتی از این وظیفه خود تجاوز کنند باید توسط انسان کنترل شوند. در این کتاب قانون شماره اول برای رباتها این است که باید از انسانها محافظت کنند.
«تفاله» نوشته ماریسا میر
این اثر، نخستین کتاب از مجموعه داستانهای علمی-تخیلی نویسنده آمریکایی بر اساس داستانهای سیندرلا است. این داستان تقریباً همان داستان سیندرلا را با زبان رباتها برای نوجوانان میگوید. دختر شخصیت اصلی این کتاب بخشی انسان است و بخشی ربات، که در شهر پکن زندگی میکند. در زمان رویداد قصه کتاب کشورهای جهان یک اتحاد جدید تشکیل دادهاند که هدفشان مبارزه با یک ملکه شیطانی است که در کره ماه زندگی میکند.
«راه طولانی به یک سیاره کوچک عصبانی» نوشته بکی چمبرز
حوادث این رمان درون یک کشتی اتفاق میافتد که ویژگی جالب آن سفر درون تونلی بین فضاهای کهکشانی است. این تونل قادر است به دورترین نقاط کهکشان برود و سیارههای ناشناخته را کشف کند. در این کشتی موجودات عجیبی زندگی میکنند که یک چشم دارند و شبیه رباتها هستند. این موجودات خیلی باهوشتر از انسان بوده، دارای نژاد و سیاستهای خاص خود هستند.
این کتاب که برنده سه جایزه معتبر کتابهای علمی-تخیلی است قصه سربازی به نام «برک» را روایت میکند که در یک سیاره دورافتاده و یخ زده زندگی میکند. برک رباتی است که هوش مصنوعی دارد و از جسمی انسان استفاده میکند. در مقابل سرباز، موجودی شرور قرار دارد که با یک هوش مصنوعی قویتر، هزاران سرباز دیگر را کنترل میکند.
«آیا اندرویدها رویای گوسفند الکتریکی را دارند؟» نوشته فیلیپ کی. دیک
این رمان نخستین بار در سال 1968 میلادی منتشر شد و تاکنون برنامههای تلویزیونی بسیاری از آن ساخته شده است. داستان اصلی کتاب در شهر سانفرانسیسکو اتفاق میافتد که در این زمان تمام کره زمین به خاطر جنگ هستهای نابود شده است.
«او، او، آن» نوشته مارگ پیرسی
این کتاب علمی-تخیلی در زمره کتابهایی است که توانسته جایزه معتبر کتابهای علمی-تخیلی سی.کلارک را کسب کند. داستان کتاب در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد که قهرمان اصلی شیرا ، شوهرش و پسرش هستند. شیرا برای ملاقات مادربزرگش به شهر تیکا برمی گردد. مادربزرگ شیرا یک برنامهنویس کامپیوتر است و مردی آهنی به نام یود را اختراع میکند که دارای احساسات است ولی در عین حال توانایی کشتن نیز دارد.
«عروس سفالی» نوشته زن چو
این رمان در سالن دهم جهنم اتفاق میافتد که روحهای درگیر در آن با استفاده از ابزارهای عجیب میتوانند راحت زندگی کنند. شی تسین، با ثروتمندترین مرد جهنم ازدواج کرده است تا اینکه عروس جدیدی به جهنم آورده میشود. اسم این عروس یونگا است که زنی از جنس آهن و هوش مصنوعی است.
«منجمد» نوشته رابین واسرمن
وقتی لیا کاهن، از یک تصادف جان سالم به در میبرد متوجه میشود که در بدن شخص دیگری زندگی میکند. البته او در بدن شخصی زندگی میکند که در اصل یک ماشین است. این ماشین میتواند مثل انسانها احساسات داشته باشد چون احساسات خود لیا در آن دانلود شده است. لیا سعی میکند به زندگی سابق خود برگردد ولی به عنوان یک ماشین از سوی دوستانش طرد میشود.
نظر شما