دوباره از دنیای نویسندگی فارغ شدید و به کار پژوهش رو آوردید؟ شما که با نوشتن رمان "دخیل عشق" نوید بخش ظهور یک نویسنده جدید ولی کاربلد را به اهالی کتاب داده بودید؟
نویسندگی،نویسندگی است. نویسنده، گاه سراغ نوشتن رمان میرود و گاه سراغ نوشتن سفرنامه، یا نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه و یا تالیف یک پژوهش تاریخی، ادبی و... . من نیز فارغ از امر نوشتن نیستم. اولین کتابم بیست سال پیش منتشر شد و در طول این مدت چهل کتاب منتشر کردم که قالبهای مختلفی داشت. پس هرگز از نویسندگی فارغ نشده و در واقع به فراخور موضوع کارم، به شکل دیگری از نوشتن روی آوردهام. البته قابل ذکر است قبل از انتشار دخیل پنج مقاله پژوهشی داشتم که بهصورت گروهی با مقالات دیگر دوستان در پنج کتاب منتشر شده بود.
درآمدی بر تبلیغ دین در رسانه ملی، قصه آفرینش در ایران پیش و پس از اسلام، و دین در قاب تصویر پژوهشهایی در حوزة رسانه، نمایش و سینما هستند که همه بعد از دخیل چاپ شدهاند. "کار هنر زیباست، ادبیات پویاست" نیز مجموعه مقالات هنری و ادبی است که هنوز به دست ناشری ندادهام. با این حساب میبینید من هرگز دست از کار پژوهشی نکشیدهام فقط گاهی بهخاطر ذائقه مخاطب و یا موضوعی که انتخاب کردهام به نوشتن رمان روی آورهام. به فرض رمان شبهای حرمخانه از دل یک پژوهش تاریخی در حوزة نمایش مدرن و تعزیه بیرون آمده است و من حس کردم بهخاطر مخاطب بیشتر رمان بهتر است این کار را به صورت رمان منتشر کنم تا یک پژوهش. معتقدم کار پژوهش نویسنده را زنده نگهمیدارد و او را از دنیای تخیلات صرف جدا میکند. داستان یک دروغ بزرگ و زیباست که اگر درست بیان شود مخاطب باورش میکند و فکر میکند عین واقعیت است، مثل رمان دخیل عشق که شما هم به آن اشاره کردید و خوانندگان زیادی هنوز آن را زندگی واقعی یک همسر جانباز میدانند و باورشان نمیشود که داستان است. پژوهش امری لازم در نوشتن برای هر کدام از قالبهای داستان و درام است. نویسنده اول باید تکلیف خودش را با جهان داستان و واقع بداند تا بتواند مخاطبش را نیز به دنیای خودش بکشد.
چه چیزی شما را واداشت تا سراغ این موضوع پژوهشی بروید؟
سالهاست به آموزش داستان، فیلمنامه و نمایشنامهنویسی مشغول هستم و همیشه هنرجویانی که در این کلاسها شرکت میکنند سوالاتی در ذهنشان ایجاد میشود که مثلاً تعدد شخصیت در داستان با دیگر قالبها چگونه است؟ گاهی هم خودم با مثالهایی در حیطه نمایش و فیلم برخی عناصر داستانی را بیشتر توضیح میدهم. به فرض در بحث راوی و تعدد آن از بحث فیلم و دوربین کمک میگیرم و به شهادت هنرجویان مثالهای متفرقه درباره فیلم و نمایش میتواند به فهم داستان کمک بیشتری بکند. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه هفت سال قبل که در مقطع کارشناسیارشد گرایش فیلمنامهنویسی تدریس میکردم حس کردم برخی دوستان چون با عناصر داستان و پرداخت داستانی آشنا نیستند با وجود آشنایی با فیلم، نمیتوانند از عناصر لازم درست استفاده کنند و فیلمنامه خوبی بنویسند، لذا به ذهنم رسید جزوات کلاسهایم و مقالاتی را که قبلاً درباره داستان نوشته و در نشریات منتشر کردهام کنار هم بگذارم و یک کار پژوهشی را شروع کنم تا بهصورت آکادمیک برای دانشجوها هم مفید باشد. لذا فصول این کتاب و مباحث مطرح شده در آن را به تناسب اطلاعاتی که باید یک نویسنده در ابتدای امر داشته باشد، تنظیم کردم.
این کتاب چه وجه تمایزی با کتابهای همنوع خودش دارد؟ با توجه به اینکه کتابهای مطرحی در حوزه آموزش داستان تالیف شده است؟
برای نوشتن این کتاب حدود سه سال وقت گذاشتم و نزدیک به 500 کتاب در حوزة ادبیات داستانی و دراماتیک را دوباره بازخوانی کردم و شروع به فیشبرداری از مباحثی کردم که مد نظرم بود. با این حساب دانشجویان رشته ادبیات داستانی و دراماتیک هم متوجه میشوند که واقعاً تعداد کتابها و نظریهها خیلی بیشتر از آنی است که در طول تحصیل آن را مطالعه میکنند. من نیز واقف بودم که کتابهای زیادی منتشر شده است اما بهنظرم فقط تعداد اندکی و آنهم نه به صورت کامل، تمام عناصر را کنار هم آورده بودند. برخی کتابها بسیار پیش و پاافتاده بودند و برخی بسیار علمی و پر از تئوریهای مختلف از نویسندگان مطرح جهان.
از آنجا که قدمت نمایشنامه بسیار بیشتر از رمان و فیلمنامه است، توصیهام همیشه به نویسندگان جوان این است که حتماً نمایشنامه بخوانند و با افسانه، اسطوره، تمثیل، حماسه و ... آشنا شوند تا بتوانند با دید عمیقی قلم بزنند. لذا تمام عناصر اصلی و فرعی در ادبیات داستانی و دراماتیک را جمعآوری کردم و به تطبیق این عناصر در نمایشنامه، رمان و فیلمنامه پرداختم. برای هر حرف و نظریهام هم از بهترین کتابهای موجود شاهد مثال آوردم.
این کتاب را یک کتاب درسی میدانم که با زبان ساده میتواند مخاطبان را با تمامی عناصر داستان و درام آشنا کند و در عین حال چکیدهای از چهارصد و اندی کتاب ارائه دهد. در واقع فکر میکنم اگر کسی این کتاب را بخواند دیگر موضوعی نمیماند که در امر نوشتن درام و داستان نداند. حال اگر خواست اطلاعات بیشتری دربارة هر قالب نوشتاری و یا آن عنصر خاص داشته باشد، به کتابهای معرفی شده رجوع کند و اطلاعاتش را تکمیل کند.
گویا این اثر صرفاً نمیخواهد داستاننویسی را آموزش دهد،بلکه قالبهای دیگری چون نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی را نیز مد نظر دارد؟
بله. تجربه سالها تدریس به من نشان داد نویسندگان جوان گاه برخی کلمات کلیدی مربوط به این رشتهها را با همدیگر اشتباه میگیرند. گاه نیز علاقهمند به یادگیری هر سه رشته هستند و مجبورند کتابهای زیادی را مطالعه کنند اما اکثر کتابها با نظریههای مختلف و پیچیده، آنها را میترساند و در عمل به طرف امر نوشتن هدایت نمیکند. به نظر من هر کس میخواهد سراغ نمایش و فیلم و نوشتن برای آنها برود باید حتماً با داستان آشنا باشد. اگر هم قرار است فقط داستان و رمان بنویسد، باز هم باید حتماً با نمایش و فیلم آشنا باشد، چرا که میتواند از عناصر آنها و تکنیکهایشان در کار داستانش استفاده کند و جذابیتی مضاعف به کارش بدهد، البته بهشرطی که اصول اصلی هر قالب را فراموش نکند و داستانش نمایشنامه از آب درنیاید و یا فیلمنامهاش رمان نشود.
.jpg)
مخاطبین جدی اثرتان چه کسانی هستند؟ آیا همانها سبب و انگیزه تالیف این کتاب بودند؟
هنرجویان و دانشجویان رشتة داستان، نمایشنامه و فیلمنامهنویسی. البته به نظر من فهم کتاب برخلاف برخی از آثار مشابه، آسان است و به تمامی افراد اهل مطاله که علاقهمند به خواندن فیلمنامه و نمایشنامه هم هستند، کمک میکند تا بتواند با آشنا شدن با مباحث موجود، لذت کافی را از متنی که میخوانند ببرد. معمولاً خوانندگان عام از خواندن فیلمنامه و نمایشنامه لذت نمیبرند، اما این کتاب کمک میکند تا این مقصود حاصل شود و مخاطب بداند خواندن چیزی که در سالن سینما و یا در سالن تئاتر میبیند چقدر میتواند جذاب باشد و قدرت تخیل و تصور او را بالا ببرد.
سه سال تمام با کتابهای دور و برم و با کاغذها و لپتاپم کلنجار رفتم تا این اثر خلق شود و بتوانم کمکی به نویسندگان جوان کرده و منابع معتبر در این رشتهها را نیز به آنها معرفی کرده باشم. مخاطب من هر کسی است که حتی یک جمله از کتاب به کارش آمده باشد و بتواند قدرت نوشتن خودش را تقویت کند.
چرا انتشارات امیرکبیر را انتخاب کردید؟
من از سالها قبل مشتری آثار انتشارات امیرکبیر بودم و با توجه به آثار پژوهشی خوبی که قبلاً در این انتشارات خوانده بودم، کارم را تحویل دادم.
نظر شما