دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۲
غفارزادگان:  بازار کتاب به دست «زردخوان‌ها» افتاده است/ بسیاری از نویسندگان بزرگسال یک‌شبه نوجوان‌نویس شده‌اند

داوود غفارزادگان، نویسنده معتقد است در حوزه تالیف حرفی برای گفتن نداریم، امروزه ادبیات کودک و نوجوان تبدیل به بازار تجارت شده است و بایک‌سری تالیفات ضعیف، زرد و بازاری در این حوزه مواجه‌ایم.

داوود غفارزاگان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) وضعیت تالیف در حوزه کودک و نوجوان را بسیار ضعیف ارزیابی کرد و گفت: امروزه دیگر ادبیات کودک و نوجوانی نمانده که درباره ضعف تالیفش صحبت کنیم. من قبلا در این حوزه قلم می‌زدم اما آنقدر وضعیت بد شده که 10 سالی است دیگر هیچ ارتباطی با این حوزه و دست‌اندرکاران آن ندارم.
 
خالق رمان «آواز نیمه شب» افزود: امروزه ادبیات کودک و نوجوان تبدیل به بازار تجارت شده است و تالیفات ارزشمندی که حرفی برای گفتن داشته باشند، مانند آثاری که در دهه 70 منتشر می‌شد، را دیگر نمی‌بینیم و بایکسری تالیفات ضعیف، زرد و بازاری در این حوزه مواجه‌ایم.
 
بسیاری از نویسندگان بزرگسال یک‌شبه نوجوان‌نویس شده‌اند
غفارزادگان با یبان اینکه تعداد ناشران حرفه‌ای کودک و نوجوان بسیاراندک است، افزود: همین تعداد اندک هم دولتی یا شبهه دولتی‌اند و اغلب آثار تالیفی که منتشر می‌کنند سفارشی است. کتاب سفارشی هم که تکلیفش روشن است و نمی‌توان روی آن حساب کرد. این مساله سبب شده بسیاری از افراد اعم از نویسندگان بزرگسال یک‌شبه نوجوان‌نویس شده‌اند و کتاب‌هایی می‌نویسند که از نظر زبان، ساختار، موضوع و ...  واقعا بی‌ربط به حوزه نوجوان است. ناشران کودک و نوجوان به دنبال سودآوری هرچه بیشتر در این حوزه هستند و موضوعاتی را انتخاب می‌کنند و به تعدادی نویسنده و شاعر سفارش می‌دهند و آثاری منتشر می‌کنند که ارزشمند نیست و مخاطب را به سمت خودش جلب نمی‌کند. ناشران کوچکتر هم کتاب‌های سوپرمارکتی و سریالی منتشر می‌کنند و اغلب به دنبال سری‌دوزی هستند و به جای اینکه حق‌التالیفی برای نوشتن آثار مختلف به مولفان بدهند به یک نفر سفارش تولید یک سری کار سریالی می‌دهند.
 
نویسنده «راز قتل آقامیر» در ادامه یادآوری کرد: البته من مخالف سودآوری در ادبیات کودک نیستم اما باید تعادلی وجود داشته باشد. ما به جایی رسیده‌ایم که در حوزه تالیف حرفی برای گفتن نداریم. درواقع ناشران دولتی با پرداخت پول، رمان تولید نمی‌کنند رمان‌نویس تولید می‌کنند، رمان نویسانی که بعد از گذشت چندین سال وقتی به آثارشان نگاه می‌کنند از دیدن‌ آنها تعجب می‌کنند و باورشان نمی‌شود این آثار را نوشته باشند.
 
غفارزادگان همچنین بیان کرد: از سویی چون قانون کپی رایت در کشور ما وجود ندارد، بسیاری از ناشران ترجیح می‌دهند کتاب‌های ترجمه منتشر کنند و تعدادی کتاب که در کشورهای دیگر جایزه‌های مختلفی را کسب کرده انتخاب می‌کنند و آنها را برای ترجمه به تعدادی دانشجو می‌دهند تا باقیمت پایین برایشان ترجمه کنند و با صرف هزینه کمی منتشر می‌کنند.
 
مترجمان باید بتوانند جریان ادبی راه بیاندازند
خالق «پرواز درناها» اضافه کرد: البته مترجمان باسابقه و خوبی هم در این حوزه وجود دارد مانند رضی هیرمندی و پروین علی‌پور. اما نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که انتخاب و ترجمه صرف کتاب‌هایی که جایزه‌های مشهور جهانی کسب می‌کنند، ادبیات ما را یک سویه کرده است. مترجم باید کشف کند و جریان ادبی بسازد. ما مترجمان قدرتمندی مانند محمد قاضی و رضا سیدحسینی در تاریخ ادبیات‌مان داریم که جریان‌های ادبی ساخته‌اند و صرفا به دنبال ترجمه آثار جایزه گرفته نبوده‌اند. امروزه مترجمی نداریم که شناخت لازم در این عرصه داشته باشد و بتواند جریان ادبی راه بیاندازد.
 
بچه‌ها خوراکی بجز کتاب‌های ترجمه‌ای ندارند
به گفته این عضو هیات علمی جایزه جلال آل احمد، با وجود ضعف زیادی که در حوزه تالیف وجود دارد، بچه‌ها خوراکی به جز کتاب‌های ترجمه‌ای ندارند، اما همین کتاب‌های ترجمه‌ای هم از نظر ترجمه بسیار ضعیف‌اند و دارای مشکلات زبانی، نگارشی و دستوری هستند و این مشکلات را به بچه‌ها منتقل می‌کنند.
 
نویسنده مجموعه داستان «هزارپا» در ادامه به جلسات نقد و بررسی کتاب اشاره کرد و گفت: از سویی جلسات نقد و بررسی هم نداریم. قبلا سروش نوجوان منتشر می‌شد و افراد صاحب‌سبکی مانند قیصر امین‌پور و فریدون عموزاده خلیلی در آن فعالیت‌ می‌کردند و نویسندگان بسیاری در آنجا رشد کردند. اما امروزه کمتر نشریه تخصصی که به نقد و بررسی آثار منتشر شده بپردازد، می‌بینیم. نویسنده خواه‌ناخواه در کشور ما تهدید می‌شود. چون سیستم اشتباه است. نهادهای مدنی مانند انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و شورای کتاب کودک باید بروند و نویسندگان را کشف کنند نه اینکه نویسندگان محبور باشند برای مطرح شدن، دیده شدن و مقبول واقع شدن عضو این نهادها شوند.
 
بازار کتاب به دست «زردخوان‌ها» افتاده است
به گفته غفارزادگان، امروزه بازار کتاب به دست «زردخوان‌ها» افتاده است. البته این به منزله بد بودن خواندن کتاب‌های زرد نیست. مشکل اصلی عدم تعادل است. زمانی ادبیات ما چه در حوزه کودک و چه در حوزه بزرگسال درمقابل تغییر فضا مقاومت می‌کرد و حاضر نبود از ادبیات سخت‌نویس کودک خارج شود و وارد فضای طنز و فانتزی شود. یا ادبیات بزرگسال ما که زمانی یک قدم از سبک هوشنگ گلشیری عقب نمی‌رفت، امروزه با انبوه کتاب‌های زرد و بازاری مواجه است. و مخاطبان هم استقبال می‌کنند و بارها هم تجدید چاپ می‌شود. ادبیات ما پر شده از افراط و تفریط و هیچ‌وقت تعادل نداشته‌ایم.

بچه‌های ما شناختی نسبت به ادبیات کشورشان ندارند
به گفته این نویسنده و منتقد ادبی، بچه‌های ما شناختی نسبت به ادبیات کشورشان ندارند و این مساله به دلیل کوتاهی ماست. همه در این مساله دخیل‌اند، مخصوصا آموزش و پرورش. در مدارس توجهی به کتابخوانی، داستان‌نویسی، شعر، پرورش استعداد و خلاقیت بچه‌ها نمی‌شود. آموزش و پرورش ما با ادبیات معاصر ارتباط ندارد و گزینشی در کتاب‌های درسی ندارد و این کار سبب دور شدن بچه‌ها از کتابخوانی شده است.
 
غفارزادگان مشارکت همگانی را راه حل رهایی از وضعیت موجود عنوان کرد و گفت: وقتی شمارگان کتاب در مملکتی با 80 میلیون نفر جمعیت به 500 نسخه می‌رسد، فاجعه است و نشان می‌دهد ما در حوزه کتاب و کتابخوانی مشکل اساسی داریم و پرداختن مقطعی به این موضوع در مناسبت‌های مختلفی مانند روز ادبیات کودک، هفته کتاب و روز جهانی کودک نمی‌تواند مشکل این حوزه را حل کند. مشکلات حوزه ادبیات کودک و نوجوان با یک نهاد و یک ناشر حل نمی‌شود و باید همه نهادها و سازمان‌های مربوطه، پدیدآورندگان، ناشران، مخاطبان و ... مشارکت کنند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها