امروز هجدهم نوامبر (27 آبان ماه) سالروز تولد مارگارت آتوود، نویسنده شهیر کانادایی است. به همین بهانه نگاهی به زندگی و آثار وی خواهیم داشت.
آتوودِ کانادایی گرچه با رمانهایش در سراسر جهان شناخته میشود، اما میتوان او را یکی از پرکارترین شاعران این دوره هم دانست. شاعری که تاکنون بیش از بیست مجموعه شعر منتشر کرده است. او معمولا در داستانهایش واقعیتهای اجتماعی را با کمک از تخیل خویش با طنز همراه میکند و قصههایش را بیبهره از اسطورههای کهن نمیگذارد. وی در کارنامه خود 16 مدرک افتخاری از دانشگاههای متفاوت و 11 جایزه ادبی دارد که در بین آنها میتوان به جایزه «من بوکر» سال 2000 و جایزه «آرتور سی. کلارک» در سال 1987 اشاره کرد.
از دیگر آثار معروف آتوود باید به «چشم گربه» اشاره کرد. آتوود نگارش این رمان را سال 1964 آغاز کرد اما 16 سال بعد آن را به پایان رساند. بسیاری معتقدند که نویسنده نوشتن داستان را از آن جهت متوقف کرد که میخواست شاهد رفتارهای دخترش و دوستانش که در آن زمان نوجوان بودند، باشد تا انعکاس رفتارهای یک گروه نوجوان در اثرش شکل متقنتری به خود بگیرد. بسیاری از این جهت «چشم گربه» رمانی در مورد زندگی خود نویسنده میدانند و آن را یک اتوبیوگرافی میشمارند.
او در این اثر داستان یک نقاش جنجالی را تعریف میکند که در افکار خود غرق شده و به گذشتههایش میاندیشد. داستان در سالهای میانی قرن بیستم میلادی و همزمان با جنگ جهانی دوم در کانادا اتفاق میافتد و رد پای بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور کانادا از جمله تشکلهای اجتماعی مربوط به مسائل زنان و جنبشهای هنر مدرن را میتوان در این رمان پی گرفت. به عنوان مثال شخصیت نقاش داستان یک نقاش آوانگارد است و نویسنده در خلال صحبتهایش از مولفههای این مکتب مدرن سخن به میان آورد. پیشرو یا آوانگارد به فرانسوی به هنرمندان، نویسندگان و شاعرانی گفته میشود که در یک دوره معین پیشروترین اسلوبها یا مضامین را در آثارشان استفاده کردهاند و اغلب بانی جنبشهای نو بودهاند.
این داستان به شدت مورد تحسین جنبش فمینیسم قرار گرفت چرا که ریسلی، شخصیت اصلی آن در جامعه مردانهای بزرگ شده بود که در آن حق ابراز وجود نداشت اگرچه فمینیستها این مسئله را که خود ریسلی عملا تلاشی برای آزاداندیشی خویش نکرد، نادیده میگیرند و او را تربیتشده یک جامعه مردسالار میدانند که حتی هویت زنانهاش را از وی دریغ نمودهاند.
«آدمکش کور» دیگر داستان معروف مارگارت آتوود است. داستانی چندلایه که به داستان یک خانواده میپردازد. داستان با خودکشی یکی از شخصیتهای اصلی داستان آغاز میشود و خواهرش در هشتاد سالگی داستان زندگی خانوادهاش را به یاد میآورد. راوی در هنگام روایت داستان از کتابی میگوید که خواهرش قبل از خودکشی نگاشته بود. کتاب «آدمکش کور» نام داشت و درباره فردی به نام آلکس توماس است که روابط پیچیدهای با این دو خواهر داشته است. کتاب پر از حوادث غافلگیرکننده است و خواننده را بسیار جذب میکند. «آدمکش کور» در سال 2000 جایزه بوکر را نیز برای آتوود به ارمغان آورد.
«سرگذشت ندیمه» نام داستان دیگری از آتوود است که این روزها با استقبال زیادی در دنیای ادبیات روبهرو شده است. داستان پس از ترور رئیسجمهور «ایالات متحده آمریکا» به ضرب گلوله و به قتل رساندن همه اعضای کنگره انقلابی در کشور رخ میدهد. قانون اساسی رسمی کشور لغو میشود و حکومتی تمامیتخواه و مسیحی به نام «گیلاد» شکل میگیرد. مرزهای کشور بسته میشود. راه فراری وجود ندارد. زنان هدف اصلی ظلم حکومت محسوب میشوند و حقوق و آزادیهای فردی آنان به شدت نقض میشود. آنها اجازه کار در خارج از خانه، مالکیت داراییهای خود، و ارتباط با دیگران را طبق قانون جدید از دست میدهند و بر اساس وضعیت تأهل و باروری خود مورد سنجش قرار میگیرند.
در این وضعیت دیکتاتوری است که خواننده ناگهان با شخصیتی جدید آشنا میشود. این شخصیت اصلی یک ندیمه است و طبق روال معمول یکی از داراییهای ارباب خانه محسوب میشود. «آفرد»، شخصیت اصلی داستان چیز زیادی درباره زندگی خود به دیگران نمیگوید. تنها چیزی که از او میدانیم این است که قبلاً با یک مرد مطلقه ازدواج کرده بود، اما ازدواجش توسط حکومت لغو شده است. به همین دلیل کودک وی از او ستانده و به یک خانواده دیگر بخشیده و خود وی نیز دستگیر میشود. در این کتاب با زندگی روزانه این شخصیت آشنا خواهیم شد و او دریچهای برای ورود به زندگی در «گیلاد» است.
این کتاب در سال 1985 و با وجود انتقادات فراوان منتشر شد و در همان سال برنده جایزه بهترین داستان انگلیسی زبان «گاورنر جنرال» و در سال 1987 برنده جایزه «آرتور سی. کلارک» شد. این داستان که به یک ناکجاآباد فمینیستی معروف شد، خواننده را میترساند و از طرف دیگر او را شیفته خود میکند. سؤال اینجاست که هدف مارگارت آتوود از نگارش این داستان چیست و آیا او قصد دارد به بشر هشدار دهد که نظامیگری و جنگ در دنیای جدید به قیمت از دست دادن انسانیت در دنیا خواهد بود؟
در پایان کتاب با سخنرانی درباره زندگی این ندیمه و صد سال پس از مرگ او پایان مییابد و ما از خلال این بخش میفهمیم که کمی پس از عاشق شدن وی، پلیس او را به جایی نامعلوم میبرد و خواننده نمیداند او را کجا بردند. اما خواننده میفهمد که او در نهایت رستگار شده است. «گیلاد» نیز بالاخره فرو میپاشد و این درسی تاریخی به ما میآموزد. پیغام نهایی «آتوود» در واقع پیمانی جدید است: حکومتی که تلاش زیادی کرد امید را از مردم بگیرد از بین رفت و روح انسانی همیشه پیروز است.
مارگارت آتوود نویسندهای نیست که به راحتی از نامش در تاریخ ادبیات دنیا گذشت. این روزها هر جا که قدم میگذاریم، خبر از بزرگداشت یا تجلیل از اوست. او در طول 78 سال زندگی خود به همه افتخارات دنیای ادبیات دست یافته است و بسیاری آرزو دارند جا در پای او بگذارند. او علاوه بر نویسندگی کمکهای زیادی به جامعه ادبی زادگاه خود نیز کرده است. آتوود یکی از بنیانگذاران بنیاد نویسندگان کانادا و متولی جایزه شعر «گریفین» نیز بوده است. شاید سالها بگذرد تا نویسندهای دیگر مانند او پا به جهان کتاب بگذارد.
در ایران «چشم گربه» با ترجمه سهیل سُمی در انتشارات مروارید، «آدمکش کور» ترجمه شهین آسایش در نشر «ققنوس»، و «سرگذشت ندیمه» با ترجمه سهیل سُمی در نشر «ققنوس» منتشر شده است.
نظر شما