نخستین نمایشگاه بینالمللی تخصصی چاپ و بستهبندی با ایرادات بسیار زیادی دو ماه قبل از بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی چاپ، بستهبندی و ماشین آلات وابسته برگزار شد. نمایشگاهی که برای برگزاری آن ابتداییترین امکانات نمایشگاهی در نظر گرفته نشده بود.
بهترین راه رسیدن به نمایشگاه شهر آفتاب وقتی امکان استفاده از وسیله شخصی نیست، مترو است. وقتی به ایستگاه مترو رسیدم، قطار چند دقیقه پیش به سمت شهر آفتاب حرکت کرده بود و اگر قصد رفتن به شهر آفتاب را داشتم باید حداقل 2 ساعت دیگر صبر میکردم؛ چراکه طبق اعلام مسئولان، قطار هر دو ساعت یک بار به سمت شهر آفتاب حرکت میکند و هیچگونه توافقی برای خدمات بهتر، حداقل در روزهای تعطیل انجام نشده است. با توجه به مشکل پیش آمده و پرسوجو از دوستان متوجه شدم که تنها راه رفت و آمد به نمایشگاه چاپ استفاده از خودرو شخصی یا آژانس است به همین دلیل به ناچار با استفاده از آژانس راهی شهر آفتاب شدم. در راه متوجه شدم دوستان چاپی که برای عالم و آدم بنر چاپ میکنند و به تبلیغ میپردازند، هیچگونه تبلیغاتی را برای این نمایشگاه انجام ندادهاند.
به در ورودی بعد از حرم حضرت امام (ره) در اتوبان آزادگان رسیدیم، علیرغم ارائه کارت خبرنگاری اجازه ورود ماشین را ندادند و از من خواستند که پیاده بقیه مسیر را طی کنم. چیزی که بیش از همه در این موقعیت معلوم بود نبود کوچکترین تابلوی راهنما، افراد راهنما یا حداقل یک بنر اطلاعرسانی بود تا به سمت سالنها راهی شوم. سایر بازدیدکنندگان هم به همین شکل دچار سردرگمی شده بودند اما از آنجایی که من در گذشته برای نمایشگاه کتاب به شهر آفتاب آمده بودم، دوستان را به سمت سالنهای سهقلو راهنمایی کردم. وقتی به درهای پشت سالن رسیدیم متوجه شدیم که راه را اشتباه آمدهایم و دوستان اجازه ورود از دربهای پشتی را به ما نمیدهند و به ناچار باید کل محوطه را دور بزنیم تا به درب اصلی برسیم.
بعد از دور زدن و طی کردن مسافت زیادی به در ورودی رسیدم. خوشبختانه در این قسمت همه چیز به شکل خیلی عالی برنامهریزی شده بود و دوستان ضمن خوشآمدگویی و پذیرایی با آب معدنی و سیب، از بازدیدکنندگان میخواستند تا فرمهای ثبتنام را تکمیل کنند تا بر اساس حرفه آنها، کارت ورود به سالن داده شود و غرفهداران بدانند که با چه بازدیدکنندهای مواجه هستند. کاری که در بسیاری از نمایشگاه بزرگ دنیا انجام میشود تا فرق بین بازدیدکننده عادی، تخصصی، خبرنگار و عکاس مشخص شود. بدون شک تفکیک مخاطب میتوانست گام موثری در نخستین سال برگزاری این نمایشگاه باشد اما در هنگام ثبتنام متوجه شدم که همه بازدیدکنندگان کارت بازدیدکننده تخصصی میگیرند! چراکه کارت خبرنگار و عکاس کلا طراحی نشده است و مسئولان برگزاری از نیروی ثبتنام کننده خواستهاند کارت عادی نیز صادر نکنند. وقتی علت را از مسئول این بخش جویا شدم وی دلیل این اتفاق را حفظ احترام برای همه بازدیدکنندگان دانست! حال این سوال ایجاد میشد که وقتی قرار است همه بازدیدکنندگان با کارت بازدیدکننده متخصص وارد نمایشگاه شوند چه لزومی به صرف هزینه برای این کار بود.
با عبور از این قسمت و قبل از ورود به نمایشگاه با عدهای از دختران و پسران جوان روبهرو شدم که قصد فروش بروشور نمایشگاه را داشتند. بروشوری حدودا 200 صفحهای که نیمی از آن را تبلیغات تشکیل میداد و هر فردی که علاقهمند بود این تبلیغات را مشاهده کند باید برای خرید آن 40 هزار تومان هزینه میکرد!
واگذاری رایگان غرفهها
وارد نمایشگاه شدیم. با توجه به مشکلات رفتوآمد میشد حدس زد که مخاطبان زیادی در نمایشگاه حضور نداشته باشند اما به هر حال با توجه به مشکلات موجود به مسئولان نمایشگاه برای آوردن همین تعداد افراد نیز باید تبریک گفت.
در صحبت با غرفهداران و مسئولان متوجه شدم که همگی باتوجه به استقبال نامناسب از برگزاری نمایشگاه رضایت دارند؛ موضوعی که کمی عجیب به نظر میرسید. اما با کمی پرسوجو متوجه شدیم که برخلاف تمامی نمایشگاههای بینالمللی، مسئولان برگزاری این نمایشگاه برای اثبات خود و جذب شرکتها اقدام به فروش غرفهها به صورت ریالی کردهاند و حتی بسیاری از غرفهها به صورت رایگان به شرکتها داده شده است و همین امر باعث شده که بسیاری از شرکتها در نمایشگاه غرفه داشته اما حضور نداشته باشند. با نگاهی به دو سالن برگزاری متوجه شدم که حدود 20 شرکت در نمایشگاه، مکانی برای غرفه دارند اما در نمایشگاه حاضر نشدهاند.
با وجود حضور برخی شرکتهای خوب و معتبر در این نمایشگاه اما نکته دیگری که جلب توجه میکرد. جانمایی نامناسب غرفهها بود. برای مثال در سالن دوم یک شرکت کارتنسازی در محاصره چهار غرفهای بود که یکی از آنها دستگاه روغنگیری میفروخت - و اگر شما علاقهمند به روغن کنجد یا بادام داشتید، میتوانستید از همان نمایشگاه تهیه کنید- دیگری فروش تورهای مسافرتی بود، غرفه بالاتر انتشارات بود و غرفه روبهرو به یک نشریه صنعت چاپی اختصاص داشت. حال باتوجه به غرفه نمایی موجود مخاطب مجبور بود که تمام غرفهها را بازدید کند تا به نتیجه مورد نظر برسد.
نکته دیگری که به شدت در این بین خودنمایی میکرد وجود غرفههای غیر چاپی در نمایشگاه بود. برای مثال انتشارات، آژانسهای مسافرتی و غرفه فروش کتابهای شعر نفیس از جمله غرفههایی بودند که در نمایشگاه حضور داشتند و این انتظار میرفت که مسئولان نمایشگاه حداقل به آژانسهای هواپیمایی در بین غرفههای تخصصی صنعت چاپ، مکانی اختصاص نمیدادند و مکانی خارج از نمایشگاه برای آن در نظر میگرفتند. البته اگر مسئولان در برگزاری نمایشگاه کمی سلیقه به خرج میدادند و متوجه عدم حضور 20 غرفه در نمایشگاه میشدند به سادگی این امکان وجود داشت که تمام برنامهها در یک سالن اجرا شود.
نشستها و میزگردها
متاسفانه میزگردها و نشستهای این نمایشگاه نیز مانند بسیاری از این برنامهها در نمایشگاههای دیگر با حضور یک عکاس، دو نیروی خدماتی و دو سه بازدید کننده برگزار میشد به طوری که می توان گفت تعداد سخنرانان (سه نفر) با تعداد مخاطبان واقعی نشست (3 نفر) برابری میکرد.
پذیرایی از خبرنگاران با صندلی
با عبور از راهروی دوم متوجه تابلو غرفه بزرگی با عنوان «محل پذیرایی از خبرنگاران» شدم. در غرفه فقط چهار صندلی خالی وجود داشت باتوجه به مشاهدات متوجه شدم که دوستان در این مکان چهار صندلی آماده کردهاند که اگر مسیر خبرنگار بیکاری به اینجا رسید بتواند استراحت کند.
تهران دربست!
گرم صحبت با یکی از غرفهداران بودم که بلندگوی داخل سالن اعلام کرد که مترو تا ده دقیقه دیگر حرکت میکند و من هر چه تلاش کردم به مترو نرسیدم و مجبور شدم خودم را به هر زحمتی است به کنار جاده برسانم و داد بزنم تهران دربست...
حرف آخر...
با تمامی این تفاسیر و ایرادهای موجود به نظر میرسد که اگر مسئولان برگزاری عجله نمیکردند تا نمایشگاه را قبل از نمایشگاه اصلی (بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی چاپ و بستهبندی) برگزار کنند، باتوجه به تعداد محدود غرفهها (صرف نظر از آژانسهای هواپیمایی و نشریات و ماهنامههای صنعت چاپ) این امکان وجود داشت که نمایشگاه در مکان بهتری با امکانات بهتری برگزار شود؛ چراکه بدون شک مجتمع نمایشگاهی شهر آفتاب برای برگزاری نمایشگاههای بزرگ مانند نمایشگاه کتاب طراحی شده است و شهرداری نمیتواند برای چند بازدیدکننده محدود، امکاناتی شبیه نمایشگاه کتاب را فراهم کند.
نظرات