کتاب «به امید دیدار در آن دنیا»، اثر پییر لومتر و «ساعت گرگ و میش»، اثر ژیلبرت سسبرون با ترجمه پرویز شهدی، مترجم مطرح و پیشکسوت توسط نشر بهسخن با همکاری انتشارات مجید راهی بازار نشر شده است.
«به امید دیدار در آن دنیا»، اثر پییر لومتر و برنده جایزهی گنکور 2013 در 608 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 55 هزار تومان منتشر شده است.
«به امید دیدار در آن دنیا» یکی از کوبندهترین رمانها دربارۀ فاجعهای جهانیست که به دلیل معماری شگفتآور داستان، بزرگترین جایزۀ ادبی فرانسه، یعنی گنکور را نصیب خود کرده است. خواننده با خواندن صفحات ابتدایی کتاب به خوبی به رویدادهای این کتاب پی میبرد، اثری که داستان آن نیمه تاریخی، نیمه واقعی و نیمه تصوری است. انتخاب شخصیتها، ویژگیهای روانشناسانهشان که از میان پایینترین تا بالاترین طبقههای اجتماع فرانسه در داستان نقش میآفرینند، شاهکاری است مسلم. نویسنده مانند شطرنجبازی بسیار باتجربه و ماهر مهرههایش را چنان استادانه جابهجا میکند و نقشهایی راکه به عهدهشان واگذار کرده چنان خوب اجرا میکنند که در هیچ مرحلهای جای هیچ شک و شبهه و تردیدی برای خواننده باقی نمیگذارد.
در توضیح موضوع این رمان باید گفت: از ویرانههای بزرگترین کشتار قرن بیستم، دو نجاتیافتۀ کموبیش آسیبدیده میخواهند از ظلمی که طی چهارسال به خودشان و همقطارهای زنده یا مردهشان شده، انتقام بگیرند. سردمداران فرانسۀ منهدم شده اما پیروز، میخواهند برای پنهان ساختن فاجعه جانسوز میلیونها کشته و معلول جنگی، مراسم بزرگداشتی برپا کنند، بسیار ریاکارانه با زرقوبرقی دروغین و گولزننده. نویسنده با چیرهدستی و ظرافتی خیرهکننده، پرده از فاجعه مرگباری برمیدارد که جنگسالاران و آتشبیاران معرکه میخواستند رنگ شکوه و افتخار، دلاوری و فداکاری در راه میهن را به آن بزنند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «حالا موقعش شده برود سروقت این سرباز احمق در ته گودالش و ترتیبش را بدهد. دومین نارنجکش را از کمر باز میکند. با این کار خوب آشناست. دو ماه پیش ده پانزده سرباز آلمانی را که تسلیم شده و به اسارت گرفته بودند، دایرهوار دور هم جمع جمعشان کرد، زندانیها با نگاه علت این کار او را جویا میشدند، هیچکس از آن سردرنمیآورد. با یک حرکت، نارجکی را دو ثانیه پیش از منفجر شدن میانشان انداخته بود. کار یک متخصص، حاصل چهار سال تجربهی نارنجکاندازی.»
پییر لومتر متولد 1351 است. رماننویس، فیلمنامهنویس و استاد زبان و ادبیات فرانسه است. بیشتر کارهایش در زمینهی فیلمنامهنویسی برای سینما و تلویزیون است، همزمان زبان و ادبیات فرانسه را هم تدریس میکرد. او از سال 2006 یکسره زندگیاش را وقف نویسندگی کرد. رمانهایش مانند «آلکس»، «ایثارگریها»، «لباس عروس»، «قابهای سیاه» تاکنون بیشتر در زمینهی پلیسی- جنایی به سبک کارهای هیچکاک بودهاند.»
«ساعت گرگ و میش»
«ساعت گرگ و میش»، اثر ژیلبرت سسبرون در 456 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 40 هزار تومان راهی بازار نشر شده است.
پرویز شهدی در مقدمه این کتاب آورده است: «هر بار، به هر مناسبتی،آنگونه که هستند، بدون نقاب و پیرایه میبینم، مردمانی که نزدیک به دو نیم قرن پیش اولین انقلاب روشنگرانهی دنیا را به راه انداختند، مردمانی که رهبران و آگاه کنندگانشان، مردان بزرگی مانند ولتر، روسو، مونتسکیو، دیدهرو و صدها فیلسوف، شاعر، نویسنده و دانشمندی بودند که امروز هم نامشان زنده است و چون خورشیدی میدرخشد. هدف من از ترجمهی این کتاب، بازنمایاندن گوشهای از تاریخ خونین ملتی ستمدیده است، در نیمهی دوم قرن بیستم به جوانهایی که ماجرای آن هیچگاه به گوششان نخورده و به کلی با آن بیگانهاند.»
ژیلبر سسبرون در ایران نام شناخته شدهای نیست و تا به امروز بجز نمایشنامه «نیمه شب است دیگر، دکتر شوایتزر»، که توسط احمد شاملو ترجمه شده، اثر دیگری از او ترجمه و منتشر نشده است. در توضیح موضوع این کتاب باید گفت: دو دوست، یکی سرباز دیگری دبیر، یکی جسم را بهکار میگیرد و دیگری روح را، یکی عملکردن را یاد میدهد و دیگری فکرکردن را، یکی خشونت بهخرج دادن را در پیش میگیرد و دیگری عدم خشونت را. اما به کجا میرسند؟ کتاب در هر صفحه و هر فصلش چنان از گفتههای جاندار، تکاندهنده، گاه گزنده و گاه نوازشآمیز پر است که آدم بهفکر میافتد آنها را در جُنگی گردآوری کند، ولی چه ضرورتی دارد، کتاب خود جُنگ مفصلی است، فرآوردهای از ضدونقیضها، ظلمت و روشنایی، خلاصهای از «بودن» و «شدن» ، از طبیعت، از انسان، از آنچه که ما برایش پا به این دنیا گذاشتهایم و از رسالتی که به عهدۀ یکایک ماست.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «در سکوتی که دوباره در کافه برقرار شد، رولان صدای بینی بالاکشیدن آهستهای را شنید. از نو از طریق هزارتوی آینهها به جستوجو برآمد. در گوشهای دورافتاده از کافه ، زوجی سرانجام از هم جدا شده بودند. زن مثل مجروحی که به حال خود رها شده و خون از او میرود، گریه میکرد؛ همهی حربههای دفاعیاش را به کار برده بود. مرد سختگیر و تودار به نظر میرسید. صخرهای بیاعتنا نسبت به این چشمهی کوچک و رولان از او بدش آمد. با تمام وجود حق را به کسانی میداد که گریه میکردند، حتا پیشاپیش به ضعفها به به تحقیر شدهها.»
سسبرون که فارغالتحصیل دانشکدهی علوم سیاسی است در 13 ژانویه 1913 در پاریس بهدنیا آمد. در سال 1934 مجموعه اشعاری با عنوان «سیلاب» منتشر کرد. اولین رمانش نیز با عنوان «بیگناهان پاریس» در سال 1944 در سویس منتشر شد.
نظر شما