احمد شاکری، نویسنده حوزه انقلاب و دفاع مقدس با انتقاد از فقدان معیار شناخت ارزشمندی کتاب شاخص در حوزههای مختلف ازجمله انقلاب و دفاع مقدس معتقد است که برخی از معرفیکنندگان کتاب در رسانهها حتی کتاب را نخواندهاند.
اما این اتفاق نیز همانند برخی دیگر از برنامههای فرهنگی با شتابزدگیها، خامیها و سطحینگریهایی همراه است. گرچه بهار طبیعت مناسبتی درخور برای کتابخوانی است، اما جامعه مخاطب بالفعل کتابخوان و مخاطبانی که هر ازگاهی زمانی را به کتابخوانی اختصاص میدهند برای شناسایی کتابهای ارزشمند در طول سال بهصورت مستمر به فهرستهای اینچنینی نیازمندند.
مهمترین پرسشی که خوانندگان به واسطه ان به فهرست کتابهای ارزشمند رجوع میکنند و پیشنهاد دهندگان در هر انتخابی به ان میاندیشند، ملاکها و معیارهای کتاب ارزشمند است. در این میان کم نیستند فهرستهایی که ملاکهایی غیراصیل را در انتخابهای خود برجسته میکنند یا پیشنهاد دهندگانی که انتخاب انها برآیند تولیدات حوزه داستان یا مستندنگاری در طول یک سال نیست. یا پیشنهادهایی که بیش از انکه به ذائقه مخاطب، کیفیت فنی و محتوایی کتاب توجه داشته باشند خود اسیر تبلیغات کتاب در کشورند.
معرفیکنندگانی که خود نه تنها به مقایسه کتاب معرفی شده با کتابهای دیگر نپرداختهاند که اساسا کتاب موردنظر را نخواندهاند و صرفا با اعتماد به مراجع دیگر دست به معرفی یک یا چند اثر زدهاند. با وجود این مخاطرات پرسش اصلی پر رنگتر جلوه میکند. معیار ارزشمندی کتاب چیست؟ نویسنده، برگزیده شدن در یک یا چند جشنواره ادبی؟ ناشر؟ موضوع؟ شمارگان؟ ساختار و سبک یا درونمایه و محتوا؟ با بررسی فهرستهایی که گهگاه منتشر میشوند میتوان به خلا جدی توجه نمود و ان بحران حوزه داستان و مستندنگاری در معرفی مرجعی مناسب، قابل اطمینان و سازنده در معرفی آثار برای مطالعه است.
چراکه مشخصا برخی جشنوارهها از روی دست دیگری کپیبرداری کرده و عملا معیار روشن، بومی و شجاعانهای در معرفی اثار ارزشمند ارائه نمیدهند. شمارگان کتاب نمیتواند کاملا قابل اعتماد باشد و ناشران حرفهای ادبیات نیز بعضا اثاری با سطح فنی پایین یا درونمایه غیرقابل توصیه منتشر مینمایند. همچنین موضوع و درونمایه نیز به تنهایی مخاطب تشنه زیباییهای روایی و هنری را اقناع نمیکند. این همه، بر ضرورت برنامهریزی مناسب در علمی کردن تبلیغ و فرایند مطالعه تاکید دارد.
از جمله حقوق و مطالبات بر زمینمانده خوانندگان که تلاشهای ناکامی درباره آن صورت گرفته،
طراحی و تدوین سیر مطالعات در حوزه داستان و مستندنگاری در دورههای مشخص سالانه و فصلی است. کتاب همانند غذا، نیازمند اشتها و هاضمهای برای تاثیرگذاری و نتیجهبخشی است. بنابراین هر فهرستی که متغیرهایی چون سن مخاطب، ژانر ادبی، پیچیدگیهای روایت، موضوع اثر روایی، سطح محتوایی و جنسیت مخاطبان را لحاظ نکند نمیتواند نسخه عام و دقیقی برای همه مخاطبان باشد.
ادبیات داستانی معاصر در برههای قرار دارد که مستندنگاری و خاطرهنویسی بیش از هر زمانی با ان برابری کرده یا برتری میجوید. این واقعیتی است که بیش از آن که موجب نگرانی علاقهمندان به حوزه داستان باشد میتواند نویددهنده فرصتهای درخشانی در حوزه داستان تلقی شود. توفیق خاطرات چیزی از ارزشهای داستان نخواهد کاست.
زیرا جامعه-نویسندگان و خوانندگان- در بلوغ ادبی خود قهرا به سمت داستان حرکت خواهند کرد و خاطرات منتشر شده واقعیت دوران گذار ادبیات انقلاب اسلامی به سوی ادبیات ناب را ترسیم میکنند. اما به نظر میرسد وصف حال مستندنگاری و خاطرات در این دوره که مخاطبان خاموش ادبیات داستانی و کتابخوانی را به این حوزه وارد کرده است باید بیش از پیش مورد توجه و تامل قرار گیرد. چراکه به نظر میرسد جدیدترین نمونهها لزوما بهترینها در نوع خود نیستند.
واقعیت این است که خاطرهنویسی بهخصوص در سالهای اخیر و پس از توجه جامعه مخاطب به ان تا حدودی از دسترس و نقد فعال پژوهشگران دور شده است و اقتضائات موضوعی و بازار فروش به این جریان دامن زده است. آنچه پس از «دا» بهعنوان یکی از نمونههای آغازکننده این جریان منتشر شدهاند، بعضا تجربههای ناقص و نازلی از نمونههای موفق پیش از خود هستند. پیشرفت بیضابطه و خارج از نظارت پژوهشی مستندنگاری و خاطرهنویسی میتواند فرصت پدید آمده در این حوزه را از دست ادبیات معاصر برباید و خود به تهدیدی در این باره تبدیل شود.
تهدیدی که یکی از جوانب ان تغییر ذائقه مخاطب است به نحوی که به جای انکه به سوی ادبیات ناب سوق داده شود و تشنگیاش را افزون کند آنرا با سیرابی مجازی قانع سازد. اما در میان آثاری که به نظر میرسد جوانب فنی مستندنگاری را لحاظ کرده و پشتوانه پژوهشی لازم و ضوابط روایتگری را اندکی به پیش بردهاند اثر ارزشمند «آب هرگز نمیمیرد» است. ارزش این کار بر کسانی که سالها است در بحثهای نظری دغدغههای فنی مستندنگاری را دنبال میکنند پوشیده نیست و سهم اصلی چنین آورده ارزشمندی از آن اقای حسام است.
نظر شما