غلامحسین مراقبی در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد
چرا نشریات دوره مشروطه شکست خوردند؟/ چاپ یازدهمین جلد از مجموعه تاریخ مطبوعات ایران
غلامحسین مراقبی، پژوهشگر تاریخ مطبوعات میگوید که به دلیل کم سوادی مردم در دوره مشروطه باعث شد تا تنها به اصطلاح منورالفکران مخاطب روزنامههای این دوره باشند و عملاً این روزنامهها با شکست مواجه شوند.
وی درباره انتشار مجموعه «تاریخ مطبوعات ایران» توضیحاتی را ارائه میدهد و میگوید: انتشارات دانشگاه تهران بنا بر تصمیمی، نشریات دوره مشروطه را با عنوان «تاریخ مطبوعات ایران» تاکنون در 10 مجلد چاپ کرده است که از آن جمله میتوان به چاپ چهار جلد از روزنامه حبلالمتین، جارچیملت، الجمال و... اشاره کرد. یازدهمین عنوان از این مجلدات نیز به روزنامه «مساوات» اختصاص دارد که شامل تمام شمارههای روزنامه مساوات اعم از 25 شماره چاپ تهران و پنج شماره چاپ تبریز در 380 صفحه است.
این پژوهشگر تاریخ مطبوعات درباره ارزیابی خود از وضعیت نشریات عصر مشروطه عنوان میکند که حدود 100 سال از انقلاب مشروطه میگذرد. پس از پیدایش این انقلاب چندین نشریه تندرو آغاز به فعالیت کردند که از آن جمله میتوان به روزنامههای صوراسرافیل، حبلالمتین، روحالقدس و ... اشاره کرد.
نظریههای انقلابی که در دوره مشروطه پرورده نشدند
به گفته وی، یکی از دلایلی که انقلاب مشروطه با شکست مواجه شد این بود که نظریههای انقلابی در آن دوره پرورده نشده بودند این در حالی است که اگر به انقلاب کبیر فرانسه نگاه کنیم، میبینیم که در این انقلاب شخصیتهایی مانند دیدرو، روسو و دیگران بودند که با نوشتههای خود زمینهساز انقلاب کبیر فرانسه شدند اما در ایران دو سال پیش از انقلاب مشروطه تنها محفلهای کوچکی آن هم میان روشنفکران شکل گرفته بودند و آثاری وجود نداشتند که زمینهساز انقلاب باشند.
مراقبی با ذکر خاطرهای از سید محمد طباطبایی میافزاید: در خاطرات آمده است که سیدمحمد طباطبایی در محفلی با عدهای صحبت میکرد و زمانی که ناظمالاسلام کرمانی وارد میشود، از او میخواهد که تا پایان محفل حضور داشته باشد و جلو دیگران درباره مساله خاصی صحبت نکند. پس از پایان محفل، طباطبایی کتاب «سیاستنامه ابراهیم بیگ» را به ناظمالاسلام کرمانی میدهد و میگوید ما برای انقلاب نیاز به تشکیل انجمن و تولید کتاب داریم و تا اینها نباشند نمیتوانیم انقلاب کنیم.
وی با تاکید بر اینکه با نگاهی به تاریخ مطبوعات در دوره قبل و پس از مشروطه میتوان متوجه شد که نشریات زیادی در آن دوره منتشر نمیشدند، ادامه میدهد: اگر چه در خارج از کشور مجلهای مانند قانون به چاپ میرسید اما مخاطب داخلی در ایران نداشت. از سوی دیگر وجود پادشاهان دیکتاتوری و عدم شکلگیری مفهوم ملت در کشور باعث شده بود که مردم علاقهای به آگاهی و مطالعه نداشته باشند. مفهوم ملت زمانی به وجود میآید که انقلابی شکل بگیرد و طبقات اجتماعی به وجود بیاید. این در حالی است که ما پیش از مشروطه عملاً نهادهای اقتصادی مانند راهسازی، بازرگانی و ... نداریم و مطبوعات ما نیز شکل اصولی ندارند.
روزنامههای مشروطه و عدم تجربه درباره مسایل اجتماعی
مراقبی یادآور میشود: زمانی که انقلاب مشروطه پدید آمد، روزنامههای فعال در آن دوره به دلیل عدم تجربه نمیتوانستند درباره مسایل اجتماعی قلم فرسایی تاثیرگذاری کنند. محتوای این روزنامهها نیز به شکل درستی تهیه نمیشد چرا که عملاً شرایط فعالیت وجود نداشت.
به گفته این پژوهشگر تاریخ مطبوعات، پس از امضای انقلاب مشروطه توسط یک پادشاه بسیار ضعیف اما خوش قلب قاجار روزنامههایی مانند صوراسرافیل، روحالقدس و مساوات تندرویهای خود را شروع کردند چرا که فضا را برای دیدن حرفهایی که چندین سال ناگفته مانده بود باز دیدند. اما سوال اصلی این بود که آیا همین روزنامهها مخاطب کافی داشتند؟ پاسخ به این سوال منفی است! چون مردم ایران در آن زمان هنوز سواد کافی نداشتند و تنها به اصطلاح منورالفکران بودند که مطالعه میکردند.
وی تاکید میکند که در چنین شرایطی و جامعهای که مردم باسواد نبودند، نمیشد از اینگونه روزنامهها حمایت کرد به همین دلیل فعالیت این نشریات تندرو با شکست مواجه شد. روزنامه مساوات در این زمان بیش از هر زمان دیگری تندرویهایش ادامه داشت در حالی که عملاً هدف مشخصی را برای خود تعیین نکرده بود. در این دوره 25 شماره از این نشریه منتشر میشود تا اینکه سرانجام پس از به توپ بسته شدن مجلس و کودتای محمدعلی میرزا، مدیرمسئول روزنامههای روحالقدوس و صوراسرافیل کشته میشوند و شیرازی، مدیرمسئول روزنامه مساوات هم فراری میشود. این فضای کلی است که میتوان از نشریات عصر مشروطه ترسیم کرد.
به بنبست رسیدن روزنامههای عصر مشروطه
مراقبی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه در کشور ما متاسفانه فرهنگ نهادینه نشده و سرانه مطالعه بسیار پایین است، ادامه میدهد: شمارگان کتاب در ایران فاجعهبار است و حتی تعداد شمارگانی که در شناسنامه کتابها درج میشود، واقعیت ندارد. این شمارگان برای 70 میلیون جمعیت که بخش اعظمی از آن جوانان تحصیلکرده را تشکیل میدهند بسیار کم است.
وی با ذکر خاطرهای میگوید: خاطرم هست روزی برای بزرگداشت حافظ، رادیو با من تماس گرفت. من در آن مصاحبه گفتم که اگرچه مردم ایران حافظ را دوست دارند و در خانه هر کدام از ما یک دیوان حافظ است، اما این کتاب خواننده ندارد. گزارشگر برنامه با من مخالفت کرد و گفتم که شما از مردم حاضر در پارک بپرسید و ببینید که کدامیک از آنها یک بیت از اشعار حافظ را حفظ هستند؟ متاسفانه در چندین موردی که برخورد کردیم با وجود اینکه مخاطبان ما دانشجویان بودند پاسخ مثبتی نگرفتیم. بنابراین در سرزمین ما از دیرباز تاکنون مشکل مطالعه وجود داشته است.
این پژوهشگر تاریخ مشروطه با اشاره به اینکه گفته میشود فرهنگ ما شفاهی است تا مکتوب میافزاید: اما من معتقدم برای اینکه فرهنگ شفاهی بیان شود باز هم باید کتاب خواند. بنابراین فرهنگ شفاهی ما نیز ناقص است. اگر به گذشته ایران نگاه کنید میبینید که در تاریخ تمدنی ما و در دورههای سامانیان و هخامنشیان نیز متون زیادی موجود نیست. پس از اسلام هم کتابهای ما به زبان عربی نوشته شد و در نتیجه توده مردم نمیتوانستند کتاب بخوانند تا اینکه در قرن سوم و چهارم به اصرار علما قرآن ترجمه شد تا مردم حداقل بتوانند این کتاب آسمانی را مطالعه کنند.
مراقبی تاکید میکند: بنابراین نگاهی به گذشته ایران نشان میدهد که مطالعه از گذشته تاکنون کم بوده است و در دورههای مختلف افزایش مطالعه نیز با موانعی مواجه شده است به همین دلایل است که در عصر مشروطه روزنامهها به بنبست رسیده و فعالیتشان با شکست مواجه شده است.
نظر شما