خاطراتی که انگیزه نگارش کتاب شدند
در ابتدای این نشست، خوش منش در پاسخ به این پرسش که انگیزه او از نگارش این اثر چه بوده است، به خاطرات مختلفی در شکلگیری این انگیزه اشاره کرد و گفت: پاسخ به این سوال، هم آسان و سخت است؛ اما به اعتبار اینکه درس و بحث قرآن ـ به عنوان یک معلم، با سابقه مطالعات کار قرآنی، فعالیت من بوده است و نیز از نظر بررسیای که از بعضی تفاسیر داشته ام، کار پرتویی از قرآن آیت الله طالقانی، نظرم را جلب و معطوف به خود کرد. از سوی دیگر، زمانی که انقلاب پیروز شد و با صدا و سیمای برازنده این شخصیت ارجمند و قرآنی آشنا شدم، از همان زمان، موضوع قرآن در ذائقهام شکل گرفت. همچنین یکبار آیت الله طالقانی را در حال سخنرانی در مدرسه فیضیه قم و در همان جایگاهی که امام (ره) مینشستند، دیدم، در حالی که سوره عصر را تفسیر میکرد. بعدها هم برنامه قرآن در صحنه را از تلویزیون پیگیری میکردم. همچنین خطبهای که ایشان با صدای قرائشان در بهشت زهرا خواند و گفت: «ای جوانانی که در اینجا خفتهاید ما آمدهایم با شما میثاق ببندیم»، آن هم در ذهن من هنوز موجود است. اینها قطعات اولیه پازلی بود که در ذهن من در طول زمان از شخصیت قرآنی، اندیشه و شیوه آیتالله سید محمود طالقانی شکل گرفت و کامل شد.
خوشمنش همچنین افزود: بعدها ذهن من به برخی واژههای قرآنی و عبارات این تفسیر بیشتر معطوف شد. من در ذهن و برخی تدبرات و جستارهایم، به این نکته رسیدم که آیتالله طالقانی وقتی میگفت: «ما آمده ایم با شما میثاق ببندیم»، از وزن قرآنی کلمه «میثاق» کاملا اطلاع داشت. این واژه پیشینهای تقریبا چهار هزار ساله در تاریخ ادیان بشری دارد. زمانی که طالقانی با اطلاع از اصطلاحات قرآنی نظیر میثاق سخن میگفت، این نکته برجسته میشد که او نگاهی خاص و فراتر از یک دید عادی و معمولی به الفاظ، عبارات، مفردات و آیات قرآنی دارد. کسی مثل امام (ره) به فرزند ارشد خود، توصیه میکند که قبل از نگارش تفسیر قرآن، به تفسیر آیت الله طالقانی، مراجعه کند و از آن استفاده کند. آیتالله بهشتی نیز میگوید که این تفسیر سرشار از سرخطهاست.
این استاد الهیات دانشگاه تهران، عنوان کرد: من این کتاب را به صورت خلاصه، در بیروت در موسسه «الحضاره لتنمیه الفکر الاسلامی» با عنوان «محمود الطالقانی، رجل الاحیاء القرآنی» به چاپ رساندم. البته در آن نسخه، مسائلی را که مربوط به ایران یا حتی تهران است و برای جهان عرب موضوعیت ندارد حذف کردهام.
شک در درستی منابع
در ادامه نشست، دکتر محمدمهدی جعفری، استاد زبان و ادبیات عرب و قرآن پژوه، امتیاز این کتاب را نسبت به سایر کتابها در حوزه معرفی آیت الله طالقانی، مقدمه تاریخی و اجتماعی آن دانست که حجم زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده است. او در این باره گفت: بررسی این دوران از آنجایی اهمیت دارد که در همان دوران است که شخصیت کودکی و جوانی طالقانی شکل میگیرد و از آنجایی که هر انسانی به قول امیرالمومنین، فرزند خصال و زمان خویش است و شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روی آن اثر میگذارد، از این نظر کتاب دارای اطلاعات بسیار خوبی است و تاثیر این زمینهها را بر طالقانی و تفسیر قرآنی او، نشان میدهد.
جعفری در ادامه یکی از نکات منفی کتاب را ارائه اطلاعاتی نادرست در مورد برخی وقایع تاریخی عنوان کرد و افزود: نویسنده در برخی مطالبی که در مورد زندگی آیتالله طالقانی ارائه شده از منابع درستی استفاده نکرده است. در این کتاب از 215 منبع داخلی و 32 منبع لاتین استفاده شده است که البته بر ارزش کار میافزاید اما برخی منابع ضعیف بودهاند؛ یکی از این کتابها که بلافاصله بعد از درگذشت آیتالله طالقانی توسط «بهرام افراسیابی» منتشر شد که بسیار ضعیف است و خیلی از مسائل تاریخی و سیاسی آن، برداشت شخصی نویسنده هستند، به عنوان منبع کتاب دکتر خوش منش بوده است.
جعفری به اطلاعات نادرست تاریخی کتاب «آیتالله طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» نیز اشاره کرد و گفت: مثلا در کتاب عنوان شده است که آیت الله طالقانی به برازجان تبعید شدند در حالی که این اتفاق هرگز نیفتاده و در میان زندانیانی تبعید شده به برازجان، آیتالله طالقانی حضور نداشت.
وی در ادامه ذکر مطالب نادرست کتاب، افزود: طالقانی برای دو شخصیت سیاسی، احترام ویژهای قائل بود یکی «مصدق» و دیگری «جمال عبدالناصر». آیتالله طالقانی از این دو نفر حمایت میکرد و به دلیل این مساله، همیشه از سوی افرادی، تحت فشار قرار میگرفت. در حالی که کتاب «آیتالله طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» به تعبیر «رسوایی اسد، عبدالناصر و حسین» در جنگ 1967 از زبان آیتالله طالقانی اشاره میکند، آنهم در شرایطی که جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 رخ داده و «حافظ اسد» در سال 1969 به سر کار آمده است.
هرجا مبارزه با ظلم است، اسلام آنجاست
در ادامه این نشست، نویسنده این کتاب در معرض این مساله قرار گرفت که در جایی از کتاب مطرح شده که پس از انعقاد پیمان «سنتو» در سال 1334، نواب صفوی به طالقانی پناه میبرد و به نوعی میان نواب و او همفکری وجود داشته است. همچنین اشاره شده که آیت الله طالقانی درجه اجتهاد نواب را تایید کرده است.
خوش منش در این باره گفت: روزنامه جمهوری اسلامی 1359 منبع این مطلب است و من در این اثر، تاییدی از سوی طالقانی و سایر مراجع از اجتهاد نواب نیاوردهام.
جعفری هم در این باره گفت: طالقانی در دوران رضاخان زندانی شد و بعد از شهریور 1320 هم مبارزاتش را ادامه داد. او همیشه از مبارزان حمایت میکرد و بال پدری خود را روی همه آنها گسترده بود؛ حتی زمانی که هیاتی کوبایی بعد از انقلاب به ایران آمد، طالقانی خطاب به آنها گفت: «هرجا مبارزه با ظلم است، اسلام آنجاست»؛ وقتی این جمله را برای رئیس هیات کوبایی ترجمه کردند، فریاد زد: «اگر اسلام این است من، اول مسلمانم».
این استاد دانشگاه ادامه داد: مبارزه با ظلم برای طالقانی مساله بود و به مذهب، مقام، حزب و دسته، توجهی نداشت و طبیعی است که از نواب صفوی، بیش از همه حمایت کند. حتی ذکر شده است که نواب صفوی زمانی با آیت الله کاشانی وارد بحث شد و گفت: در زمان ریاست شما بر مجلس، تصویب کردند که شرابخواری در کشور ممنوع است اما تا شش ماه این قانون اجرا نشد. آیتالله کاشانی در جواب او گفته بود: بی سواد تو شرایط سیاسی را درک نمیکنی؛ همین مساله باعث شد تا با نواب قطع رابطه کند، اما آیتالله طالقانی، از نواب صفوی حمایت میکرد تا از برخی تندرویهای او جلوگیری کند. طالقانی میخواست تا همه را برای مبارزه، هماهنگ کند. در این کتاب، جایی از قول نواب صفوی نقل شده است که یکی از یاران نواب، پنهانی به او گفت، همه میدانند که این سید (طالقانی) مصدقی است، برای ما مشکلی درست نکند و نواب در پاسخ گفت: نترس، این سید که پیش ما مینشیند از مصدقیها حمایت میکند و ما فکر میکنیم مصدقی است اما پیش آنها که مینشیند از ما دفاع میکند که آنها فکر میکنند از ماست.
خطای کتاب در حضور صاحب اثر «پرتویی از نهج البلاغه»
همچنین جعفری در ادامه انتقادات خود بر موارد تاریخی و نقلی کتاب گفت: در این کتاب، «پرتویی از نهج البلاغه» به عنوان کاری معرفی شده که توسط آیتالله طالقانی منتشر شده است؛ در حالی که طالقانی قبل از 1325 قرار بود با مرحوم آیتالله کمرهای دائرهالمعارف نهجالبلاغه را منتشر کنند که کار، محدود به انتشار «نهج البلاغه و جنگ» و «نهج البلاغه و زن» به صورت تکنگاری شد و البته ادامه نیافت.
جعفری افزود: آیت الله طالقانی، از ابتدا تا خطبه 81 نهجالبلاغه را در سال 1326 ترجمه کردند. من که این ترجمه را دیدم، از طالقانی خواستم تا ویرایش آن را به من بسپارد و او گفت: نه تنها این اجازه را میدهم بلکه از تو میخواهم که ترجمه را ادامه دهی. من در ترجمه و نگارش «پرتویی از نهج البلاغه» از تفسیر «پرتویی از قرآن» آیتالله طالقانی الهام گرفتهام.
پذیرش خطاها و توجیهی بر آن
در بخش دیگری از این نشست، نویسنده، در پاسخ به این پرسش که چرا به نقش معارف قرآنی و بیان شفاهی آیتالله طالقانی پس از انقلاب اشاره چندانی نشده و برخی آرای او نادیده گرفته شده است، گفت: صحبت کردن از طالقانی، حساسیتهای خود را دارد. من نمیگویم که از حساسیتها گریزان بودهام ولی از آنجایی که در مورد آقای طالقانی، نظر و بحث زیاد است و کتابهای زیادی نوشته شده است، من هم بنا به توان و علاقه و احساس دینم به او، گوشهای از کار را گرفتم اما در این کتاب، نگاهم بیشتر به آثار مکتوب آیتالله طالقانی است تا اظهارات شفاهی او.
وی در مورد نقدی که بر ضعف کتابهای مورد استفاده در این نگارش بر او وارد شد، نیز عنوان کرد: اشکالات وارده از سوی دکتر جعفری را میپذیرم اما از سویی، مایل بودم منابعی که فقط و فقط از طریق حفاری در کتابفروشیهای کتب دستدوم پیدا میشوند ثبت کنم ولو اینکه ضعیف باشند.
جعفری، مجددا به ایرادات کتاب بازگشت و گفت، در بخشی از کتاب، آمده است که پس از تاسیس مدرسه «کمال» توسط مرحوم سحابی، آیت الله بهشتی یکی از دبیران آن و شهید رجایی هم مدیر این مدرسه بوده است، در حالی که شهید بهشتی در آن زمان در قم به سر میبرد و رجایی هم، صرفا در حد ناظم مدرسه، فعالیت میکرد. همچنین در کتاب ذکر شده است که آیت الله بروجردی برای تاسیس این مدرسه، مبلغ 100 هزار تومان به مدیر آن ـ مرحوم سحابی ـ کمک مالی کرده است. جعفری در این خصوص ادامه داد: این روایت درست نیست، بلکه در زمان تاسیس مدرسه یعنی سال 1337، سحابی به مصدق، مراجعه و بابت احداث مدرسه از او تقاضای کمک مالی کرد. مصدق او را نزد آیتالله بروجردی روانه کرد و گفت به آیت الله بگویید، من وجوهاتی به ایشان بدهکارم، از ایشان اجازه بگیرید، مبلغ آن هرچه قدر بود، بفرمایید من آن را به شما پرداخت میکنم. جلال فارسی هم اتفاقا از این موضوع یاد کرده است و می گوید: من خدمت امام (ره) رفتم و گفتم، شما که فرمودید، رهبرشان هم مسلم نبود، اگر منظورتان دکتر مصدق است، او این کار (پرداخت وجوهات) را کرده است. امام فرمودند، منظور من ایشان نبود.
حمایت آیت الله طالقانی از مجاهدین خلق، پیش از انقلاب هم، بخش دیگری از مباحث این نشست را تشکیل داد و جعفری در دفاع از آیت الله طالقانی گفت: موسسین سازمان مجاهدین خلق ـحنیف نژاد، بدیع زادگان و سعید محسن ـ عضو نهضت آزادی بودند. ما در دوران دانشجویی، جلساتی با آنها تشکیل میدادیم که قرآن و مسائل سیاسی روز، محور آنها بود. این سه تن، پس از 15 خرداد به این نتیجه رسیدند که مبارزات پارلمانی، فایدهای ندارد. اعزام هر سه نفر آنها در آذرماه 1342 به سربازی و دیدن ارتش مسلح آمریکایی شاه، آنها را به این فکر انداخت که سازمان چریکی مسلحانه تشکیل دهند. پس از آبان 1346 که به علت فشارهای حقوق بشر و روشنفکران جهانی، آیتالله طالقانی و بازرگان از زندان، آزاد شدند، موسسین مجاهدین خلق با آنها تماس گرفتند و آیت الله طالقانی، دربست آنها را پذیرفت، چون معتقد به جنگ چریکی مسلحانه بود. او حتی میگفت: اگر این وظایف اجتماعی را نداشتم، لباس چریکی میپوشیدم، به کوه میزدم و با اینها (شاه) میجنگیدم.
در ادامه این نشست که بخش اعظم آن، صرف بیان نواقص تاریخی و نقلی کتاب «آیتالله طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» شد، مبحث تفسیر قرآن از منظر آیتالله طالقانی نیز مورد توجه قرار گرفت و خوشمنش در این باره گفت: آیت الله طالقانی، چهرهای نمایان در وادی تفسیر اجتماعی است. در این کتاب سرفصلهای متعددی درباره تفسیر علمی و ادبیات تطبیقی جهان ارائه کردهام تا نشان دهم که بازتاب این مسائل در تفسیر و سخن آیتالله طالقانی وجود دارد.
زبان مناسب تفاسیر قرآنی روز چیست؟
وی با بیان اینکه تفاسیر امروزی ما نباید با زبانهای گذشته حتی زبان چند دهه گذشته، نوشته شود، در مورد کتاب خود گفت: بحث ادبیات تطبیقی، توجه به مساله حج، اقتصاد و معاش، تفسیر علمی و موضوع اسرائیلیات به معنای گستردهاش، صهیونیسم جهانی و استعمار بینالملل در این کتاب به عنوان زمینههای اجتماعی تفسیر آیتالله طالقانی ذکر شده است.
نشست نقد و بررسی «آیتالله طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» عصر روز یکشنبه، 20 مهرماه در خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) برگزار شد. شایان ذکر است که کتاب «آیتالله طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی»از انتشارات سروش به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد وفات آیتالله سيد محمود طالقانی در شهریورماه سال جاری رونمایی شد و به بهای 140 هزار ریال به بازار کتاب، گام نهاد.
نظر شما