خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مسعود کوهستانینژاد، پژوهشگر تاریخ ایران معاصر: در تاریخ هر کشور و هر ملتی، روزهایی است که به دلیل خاص، حروف آن چشمگیرتر نوشته میشود و مرور ایام و گذر زمان، به نوبه خود، در پررنگتر کردن یا کمرنگ کردن آن حروف برآمده، تا به جایی که آنچه در خور است یا برخور است به آن نگارد. 73 سال پیش، ایام سلطنت رضاشاه رسما پایان پذیرفت و دوره سلطنت پسرش، محمدرضا آغاز شد. در گذر سالیان دراز، از آن روز، خاطرههایی با آب و رنگهای مختلف گفته شد تا اینکه امروز، پس از گذشت حدود سه ربع قرن و در پس بسیاری از حساسیتهای مثبت و منفی، میتوان از آن یاد کرد؛ روزی که تنها یادگارش آغاز رسمی یک سلطنت در پی پایان رسمی سلطنتی دیگر است. در واقع سلطنت این یک هفتهها و بلکه ماهها قبل از آن روز به پایان رسیده بود و به آغاز پادشاهی واقعی آن یکی، ماهها و سالها فاصله بود.
وزیدن نسیم آزادی به صحایف مطبوعات
سه سال قبل از آن تاریخ و از حدود سال 1317 ایران در بحران عمیقی فرو رفت. دولتمردان که تا قبل از آن با موفقیت به انسداد فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور پرداخته بودند، شاهد شکست سیاستهای عریض و طویل اقتصادی خود شدند. اجرای سیاستهای اقتصادی دولت محور در طی سالهای 1306 – 1317، نتایج مطلوب را به همراه نیاورد. اجرای طرحهای عظیم ملی همچون احداث راهآهن سراسری در کشور، زمینه مناسبی را برای رشد اقتصادی و تجاری کشور فراهم کرد اما تحقق چنین رشدی با وجود استیلای دولت و باندهای دولتی بر اقتصاد و نهادهای اقتصادی کشور، امکانپذیر نبود. چنین وضعیتی در کنار فضای خفقان حاکم بر فرهنگ، سیاست و اجتماعیات کشور که نمونهای از آن را میتوان در فضای حاکم بر مطبوعات منتشر شده در ایران در فاصله سالهای 1310 – 1320 به عینه مشاهده کرد.
اما این جابهجایی در قدرت به نوعی بر مطبوعات ایران که دورهای از اختناق را سپری کرده بود، حکایت دیگری داشت. ورود متفقین، تغییر وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران که ناشی از حضور اشغالگران در ایران بود، در مطبوعات کشور به شکل بارزی انعکاس یافت. در سلسله مقالاتی با عنوان «مطبوعات در دوره اشغال» سعی کردهام فراز و نشیب مطبوعات در شهریور 1320 و تاثیر خروج رضاشاه و فضای سیاسی آن زمان را در محتوای مطبوعات کشور مورد بررسی قرار دهم. در این کندوکاو برخی مطالب روزنامههای آنزمان و خوشحالی ناشی از خروج پهلوی اول را در مطالبی منعکس کردهام که میتوان به اطلاعیهای که «روزنامه ناهید» در برخی روزنامهها برای چاپ مجدد منتشر کرده اشاره کرد. این روزنامه به خوبی منعکس کننده وضعیت جدید مطبوعات در ایران بود به طوریکه در این اطلاعیه میخوانیم: «مژده چون نسیم آزادی به صحایف مطبوعات وزیدن گرفت، روزنامه ناهید به همین نزدیکی چاپ و به موقع انتشار گذارده، خواهد شد.»
خفقان حاکم بر سیاست و فرهنگ
البته در بررسی وضعیت مطبوعات ایران در شهریور 1320 به منابع مهمی از جمله کتاب «فهرست مطبوعات ایران از شهریور 1320 تا 1326» گردآوری الول ساتن با ترجمه دکتر حسین ابوترابیان و «تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران» تالیف محیط طباطبایی میتوان مراجعه کرد. با این همه پس از خروج رضاشاه از کشور، بسیاری از مدیرانی که روزنامههایشان در دوره وی توقیف شده بود جانی تازه گرفتند و به فکر فعالیت دوباره افتادند. این مدعا را افزایش تقاضای کسب امتیاز چاپ مجله، هفتهنامه و روزنامهها در آن زمان به اثبات میرسانند. همچنین روند رو به افزایش نشریات جدید و تعداد آنها که در کتاب «فهرست مطبوعات ایران از شهریور 1320 تا 1326» گردآوری الول ساتن مورد بررسی قرار گرفته، حاکی از تائید تغییر شرایط رو به رشد مطبوعات از لحاظ کمیت است.
اما این باز شدن فضا در مطبوعات و انتقادهای صریح به حکومت نتیجه اتخاذ سیاستهای نادرست از سوی دولتمردان دوره رضاشاهی بود که این شیوه حکومتداری کار را به جایی رساند که کشور را سکون و سکوت عظیمی فرا گرفت و همه چیز به اتمام رسیده و پایان پذیرفت. پایان یک دوره قبل از پایان رسمی سلطنت سلطان قاهره و همه کاره آن دوره، پردهای آشنا در تاریخ ایران زمین.
پردهای آشنا در تاریخ ایران زمین
اما پیش از اینکه حکومت در ایران دستخوش تحولات ناشی از جنگ شود باید نگاهی کرد به جنگی که زیربنای تغییرات وسیع را در ایران رقم زد. جنگی که دول متفق را به ایران کشاند نخست از اروپا آغاز شد و با پیوستن طرفهای درگیر در شرق و غرب عالم، به دومین جنگ جهانی تبدیل شد و دولت ایران نیز باوجود تمام تلاش و کوشش انجام داده، نتوانست خود را از آثار و تبعات این جنگ کنار بکشد.
علاوه بر جنگ در سالهای 1318 و 1319 / 1939 و19340 بحران اقتصادی در ایران اوج گرفت. دولت و دولتمردان کم کم زمام و کنترل امور را از دست میدادند. تا اینکه در سوم شهریور 1320/ اوت 1941 با ورود نیروهای انگلیسی و روسی به ایران، در ظرف چند روز کشور به اشغال آنها درآمد و عملا نیز دوره سلطنت رضاشاه تمام شد. در روزهای بعد از آن و در پی توافق و همراهی دول اشغالگر، شاه از ایران خارج شده و ولیعهد (محمدرضا پهلوی) در روز 25 شهریور رسما به تخت سلطنت جلوس کرد اما تا آغاز پادشاهی و سلطنت واقعی او هنوز ماهها و سالها زمان باقی مانده بود. شاه جدید تنها چند سال بعد و به ویژه پس از پایان جنگ دوم جهانی و خروج نیروهای اشغالگر از ایران بود که توانست خود را در لباس پادشاهی ببیند و نخستین گامها را برای رسیدن به جایگاه پدرش، بردارد. در واقع 25 شهریور از جمله روزهایی است که تنها در ذکر مناسبتهای رسمی جای دارد و نه بیش و نه کم.
نظر شما