خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، محمدباقر شمسیپور: حفظ و نشر فرهنگ مکتوب دفاع مقدس از جمله موضوعهایی است که پس از گذشت کوتاهمدتی از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه میهنمان، مورد توجه اهالی فرهنگ و ادب دلبسته به آرمانهای انقلاب اسلامی و تربیتیافتگان مکتب امام خمینی(ره) قرار گرفت و هنوز چندان نگذشته بود که این توجه در شکل و شمایلی ابتدایی و گونههایی چون نشریه و کتاب، به صورت وصیتنامه، زندگینامه، خاطره، جُنگ، شعر، ویژهنامه و مانند آن ظهور و بروز یافت. آنگاه در دوره بعدی اهتمام نهادهایی چون سپاه، حوزه هنری، بنیاد شهید، بنیاد جانبازان، آموزش و پرورش و... سبب شد تا حرکتهایی در این زمینه شکل بگیرد.
در این دوره مشخصاً به منظور ترغیب نویسندگان برای نگارش آثاری در حوزه جنگ (دفاع مقدس) به تعدادی از آنان «سفارش» نوشتن داستان یا به قولی رمان داده میشد. همچنین با فراخوانهایی پراکنده و صرفاً از روی همرنگی با فضای غالب، آثاری در قالبهای خاطره، داستان، شعر، قطعه ادبی گردآوری و داوری و نهایتاً برگزیده اعلام میشد.
پس از پایان جنگ و با اعلام هشدارهایی در خصوص پیشگیری از فراموشی یاد و خاطرات آن دوران، که مقام معظم رهبری از آن با تعبیر «گنج جنگ» یاد کردهاند، نهادهایی چون حوزه هنری، ارتش، سپاه، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، بنیاد شهید، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و... با بنیادنهادن جوایزی و تشکیل ستادها و هستهها و دبیرخانههایی، هر ساله یا دوسالانه به فراخوان آثار حوزه دفاع مقدس و بررسی و کارشناسی آنها و برگزاری مراسم اختتامیه و اعلام آثار برگزیده و اهدای جایزه و لوح و یادمان و ... میپردازند.
این اقدام، که البته در دیگر حوزههای فرهنگی، هنری، ادبی، علمی، فناوری هم به شکل تولیت دولت و نهادهای دولتی انجام میگیرد، آثار و پیامدهایی دارد که در این مجال به مهمترین آنها اشاره میشود:
- آشناکردن مخاطب با آثار مطلوب و مناسب و ترویج فرهنگ ایثار و مقاومت.
- حمایت از نویسندگان آثار.
- ترغیب نویسندگان دیگر به نگارش این گونه آثار.
- حمایت از ناشران آثار.
اما این اقدام پربهای ملی، پیامدها و آفات و آسیبهایی دارد،از جمله:
- ضعف اطلاعرسانی.
- کجسلیقگی در انتخاب موضوعها و مباحث.
- موازیکاریهای نهادهای برگزارکننده.
- غلبه جوّ سفارشینویسی.
- ایجاد جوّ ناواقعی برای نویسنده.
- شتاب در ارزیابی و ارزشگذاری آثار، به سبب جابهجاییها و تغییرات مدیریتی، بخصوص در شاخههای فرهنگی نهادها.
- جلوگیری از امکان رصد اثر در نظر مخاطبان.
- به وجود آمدن پدیده ویژهخواهی.
- قدردانی نامطلوب از آثار.
- تداومنیافتن اقبال مخاطبان پس از خروج بیشتر آثار برگزیده از گردونه تبلیغات خاص.
- نبود امکان محاسبه درست وضعیت چاپ و انتشار این گونه آثار
و ...
همچنین خارج از دسترس بودن آمار شمارگان چاپ و میزان فروش و دفعات تجدید چاپ و هزینههای تامین کاغذ و چاپ و روند انتشار و توزیع، امر پژوهش مستقل و بررسی و نقد حقیقی اثر را دچار خلل و ای بسا با مانعهایی روبهرو میکند.
به نظر میرسد ایجاد دبیرخانهای دائمی و واقعی با حضور کارشناسان دارای اهلیت و صلاحیت علمی-فرهنگی و خارج از دستهبندیهای معمول، برای پاسداست این امر مهم و خارجکردن آن از معیارهای سلیقهای و ایجاد فرصتهای مطالعاتی، پژوهشی، سیاحتی با چارچوب مشخص و ... ضروری و اجتناب ناپذیر است.
کوتاه کلام آن که انتظار میرود دولت- در معنای گسترده آن- و نهادهای وابسته و پیوسته مستقیم وغیرمستقیم، به جای تصدیگری اینچنینی حمایتی و سایهپروری غیر اصولی، جسارت سپردن تکلیف و سرنوشت کیفی و کمّی این میراث مکتوب 8 ساله پرماجرا و ارزش را به اهل آن و تکتک رقمزنندگانش – البته با تدبیر، برنامهریزی و درایت حسابشده و به دور از احساسات و شعارزدگی- بسپارند. همین!
پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۰
نظر شما