شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰
جامعه‌شناسی ایران به ترجمه آثار پایه‌ای و کلاسیک نیاز دارد

فرهنگ ارشاد، مترجم کتاب‌های جامعه‌شناسی معتقد است، جامعه‌شناسی ایران، بیش از آن که به ترجمه آثار پست‌مدرنیستی و پساساختگرایی نیاز داشته باشد، به آثار پایه‌ای و کلاسیک این حوزه، یعنی آثار اندیشمندانی مانند «ماکس وبر»، «مارکس» و «لوی- اشتراوس» نیازمند است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سلامت ترجمه آثار جامعه‌شناسی یکی از سوالاتی است که عموما برای پژوهندگان و دانشجویان این رشته پیش می‌آید. سوالاتی از این دست که آیا این کتاب یا آن کتاب برگردانده شده به زبان فارسی، مطابق با نیازهای علمی و بومی ما هستند؟ آیا این کتاب‌های ترجمه شده هنوز در رده‌بندی علمی روز دنیا، جایگاهی داشته و همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرند؟ «فرهنگ ارشاد» به عنوان یکی از متخصصان ترجمه در حوزه جامعه‌شناسی در این گفت‌وگو به این پرسش‌ها پاسخ داد.

نظر شما درباره ترجمه کتاب‌های جامعه‌شناسی و محدودیت‌ها و مشکلاتی که مترجمان ایرانی با آن مواجه هستند، چیست؟ به طور کلی این مشکلات را ناشی از چه عواملی می‌دانید؟ 

مسلما منظورتان این است که ببینیم مترجمان ایرانی در ترجمه و انتشار کار ترجمه‌ای خود با چه مشکلات و محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند. در واقع، انتشار آثار ترجمه‌ای در مقایسه با انتشار آثار تالیفی از این جهت تفاوت عمده‌ای ندارند. ممکن است بگویید یکی از محدودیت‌های مترجم‌ها، انتخاب یک منبع رضایت‌بخش برای ترجمه است ولی متاسفانه، امروز، نهاد ترجمه، آن‌چنان سروسامانی ندارد و احساس نمی‌شود که آنقدر معیارمند باشد که بگوییم انتخاب منبع، یکی از محدودیت‌هاست. 

صدور مجوز انتشار برای آثار ترجمه‌ای، درست به اندازه آثار تالیفی، با مشکلات و محدودیت دست به گریبان بوده است. شاید بپرسید که آیا آماده کردن یک اثر ترجمه‌ای برای چاپ و انتشار، مشکلات بیشتری دارد یا آثار تالیفی؟ به نظر من، هر کدام از آنها مشکلات ویژه خود را دارند. من با تجربه اندکی که در هر دو زمینه دارم، می‌خواهم بگویم، ترجمه خوب و سالم یک اثر، صرف نظر از انتخاب اثر برای ترجمه به فارسی، نه‌ تنها راحت‌تر از تالیف یک اثر جدید نیست بلکه گاهی ترجمه یک پاراگراف به حد ناممکن می‌رسد. به طور کلی باید گفت که ترجمه خوب واقعا کاری مشکل است. 

متونی که تا کنون در حوزه جامعه‌شناسی ترجمه شده‌اند، چقدر با مقتضیات بومی و استانداردهای ملی ما مطابقت دارند؟ به عبارت دیگر، این ترجمه‌ها پاسخگوی نیازهای جامعه‌شناسی ما هستند؟ 

شاید بخشی از پاسخ به این پرسش در بالا گفته شد. اجازه بدهید بگویم در جامعه ما و حداقل در حوزه علوم اجتماعی، ترجمه آثار علمی درست به اندازه تالیف یک اثر، کاری علمی محسوب می‌شود. ترجمه در شرایط علمی ما، اگر فعالیتی در تولید علم نباشد در بازتولید علم، جایگاه تعیین کننده‌ای دارد. در این‌جا مناسب نیست که نگاهی نقادانه به برخی تالیف‌ها بیندازیم. 

بخش دوم پرسش شما دقیق‌تر و روشن‌تر است. با توجه به این بخش از پرسش شما، عرض کردم فعالیت ترجمه در شرایط کنونی ما، چندان سروسامانی ندارد که ادعا کنیم مناسب با نیازهای مهم ماست. علم، یک تولید جمعی است، ولی هنگامی که یک اثر با رعایت کمترین معیارها و در یک دایره گزینشی بسیار محدود برای ترجمه انتخاب و به فارسی برگردانده می‌شود و علاوه بر این، ناشر هم با توجه به بازار فروش به انتشار آن اقدام می‌کند، در واقع، با توجه به این عوامل، یعنی گزینش شخصی مترجم و حساب سود و زیان بازار، قطعا نمی‌توان به یک تولید جمعی رسید. بنابراین اگر آن اثر منطبق با نیازهای واقعی ما نباشد، چندان عجیب نیست.
 
علم جامعه‌شناسی، در ایران چه خلاهایی دارد و در واقع، به نظر شما، جامعه‌شناسی ما به ترجمه چه متون و مباحثی از جامعه‌شناسی روز جهان نیاز بیشتری دارد؟ 

مهم‌ترین خلا در جامعه ما و حداقل در ارتباط با علوم اجتماعی، نبود یک اجتماع علمی پویا، وجود کنش متقابل بسیار ضعیف و ناچیز بین کارگزاران و فعالان علمی، ضعف محافل و انجمن‌های علمی و نبود نقد علمی است. جامعه ما، با وجود سرمایه فرهنگی و تاریخی ارزشمندی که دارد به دلایل گوناگون تاریخی، نتوانسته یک «جامعه دانشی» باشد که به دنبال آن، اجتماع علمی نیز شکل بگیرد تا به واسطه آن، علم اعم بر آثار ترجمه‌ای یا تالیفی در جامعه ما از حالت یک کار فرعی و حتی لوکس بیرون بیاید و به نهادی ملموس و ضروری تبدیل شود. 

اگر فعالیت علمی باید از جایی رهبری و نظارت شود، این ناظر و رهنمود دهنده، همان اجتماع علمی است که از متخصصان متعهد و موجه و بومی همان رشته علمی تشکیل می‌شود. این اجتماع علمی صلاحیت منطقی آن را دارد که بر کار علمی نظارت دقیق داشته باشد. 

در پایان، به نظر شما کتاب‌های ترجمه شده در حوزه جامعه‌شناسی، چقدر به استانداردهای روز جامعه‌شناسی در سطح جهانی نزدیک است؟ 

منظور از نزدیک بودن به سطح جهانی چیست؟ من آثار ترجمه‌ای مشخصی را دیده‌ام که همین امسال انتشار یافته، در حالی که متن اصلی در سال 1980 یعنی 33 سال پیش منتشر شده است که البته در زمان خودش اثری به روز و متنی اصلی و مهم بوده است. اثری هم دیده‌ام که چاپ متن اصلی به زبان انگلیسی آن در سال 2012 منتشر شده و ترجمه آن به فارسی در سال 1392 انتشار یافته در حالی که این اثر، تنها یک اثر فرعی به حساب می‌آید.
 
هم‌اکنون ما بیش از این که آثار «ماکس وبر»، «مارکس»، «لوی- اشتراوس»، «هوسرل»، «آدام فرگوسون»، «نیچه» و سایر کلاسیک‌ها را در اختیار داشته باشیم، به مراتب، بیشتر آثار پست‌مدرنیستی و پساساختارگرایی و پسامارکسیستی را از طریق ترجمه‌های گاه پخته و اکثرا ناپخته در دسترس داریم.

دکتر فرهنگ ارشاد، استاد بازنشسته جامعه‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز و سردبیر مجله جامعه‌شناسی ایران است. وی در طول سال‌ها تدریس و تحقیق در دانشگاه‌های ایران، کتاب‌ها و مقالات علمی زیادی را منتشر کرده که از جمله آن‌ها می‌توان به ترجمه کتاب‌های «نظریه طبقه تن‌آسا» اثر «تورستین وبلن»، «نظریه‌های بنیادین جامعه‌شناسی» نویسندگان «برنارد روزنبرگ» و «لوئیس کوزر» و نیز کتاب «نظریه‌پردازی انقلاب‌ها» نوشته «جان فورن» اشاره کرد./

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها