به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محسن سلیمانی، مترجم، عصر دیروز 15 دیماه در نشست عصر تجربه بنیاد ادبیات داستانی، دلایلی را که سبب شده به سراغ نوشتن رمان نرود بیان کرد. او در ابتدای سخنانش با بیان اینکه موارد متعددی پیش آمده که میتوانست رماننویسی را آغاز کند اظهار کرد: اگر در این سالها رمانی ننوشتم به ضعفهای خودم برمیگردد. نویسنده اگر به ساختار رمان مسلط نباشد در نوشتن رمان موفق نخواهد بود. در رمانهای فارسی هم میبینیم که اثر خوشساخت به ندرت پیدا میشود و رماننویسهای ما با شلختگی با رمان برخورد میکنند و اهمیت نمیدهند که کسی قرار است این متن را بخواند.
وی افزود: غربیها اصطلاحی به نام «Turning page» دارند؛ یعنی مخاطب باید جذب کتاب شود، صفحات آن را ورق بزند و در واقع ماجرای آن را دنبال کند. در نقدها هم تاکید زیادی بر این موضوع میشود اما در ایران اینگونه نیست. آمارهای ما نشان میدهند که مخاطبانمان آثار تالیفی را ورق نمیزنند و خیلی زود آن را کنار میگذارند. ایراد ما در غریزهنویسی است. برخی نویسندهها هم به شدت با این موضوع سر جنگ دارند و معتقدند در این حالت رمانی تصنعی به دست خواهد آمد.
سلیمانی درباره آغاز کار خود به عنوان مترجم و نویسنده چنین گفت: از ابتدا نگاهم به این شغل، راهی برای کسب درآمد بود و هر گاه به نوشتن رمان برای سودآوری نگریستم پشیمان شدم. ناشر، دولت و مردم ما، هیچکدام، رماننویسی را شغل نمیدانند در حالی که نوشتن کاری 24 ساعته است زیرا نویسنده وقتی نمینویسد هم در حال فکر کردن به موضوع داستانش است.
جوایز ادبی و کمکهای دولتی موضوع دیگری بود که سلیمانی به آن پرداخت و گفت: دولت کمکی به رماننویسی نکرده است؛ جوایز ادبی مختلفی برگزار میشود که البته میزان جوایز آن هم خیلی زیاد نیست و نویسنده نمیتواند به امید دریافت جایزه بنویسد. اکثر ناشران هم قدرت سرمایهگذاری ندارند و افرادی که از راه نوشتن رمان بتوانند مخارج زندگی خود را تامین کنند معدودند.
وی صحبتهایش را با مبحث سفارشینویسی در حوزه رمان و بیان اینکه در ایران نگاهی مقدس به نویسندگی وجود دارد ادامه داد: برخی ارگانهای دولتی هستند که به نویسندگان پول میدهند تا رمان مورد نظر آنها را بنویسد. بنیاد مستضعفان یکی از نهادهایی بود که در حوزه جنگ سرمایهگذاری کرد. بعضی نویسندهها قرارداد بستند و گروهی نه! بعضی هم نوشتند و رمانشان مورد قبول واقع نشد. نمیگویم با چنین حرکتهایی مخالفم اما خودم نمیتوانم وارد این گونه کار کردن شوم زیرا تحمل پیامدهایش را هم ندارم.
مترجم «تاملی دیگر در باب داستان» در ادامه درباره برخی ویژگیهای شخصی خود سخن گفت و این که معتقد است برخی خصوصیات برای داستاننویس شدن لازم است در حالی که وی تعدادی از آنها را نداشته و نتوانسته رماننویس شود. وی در اینباره گفت: در زندگیام انسان آرمانگرایی بودم اما نه به اندازه نویسندههای دهه 30 که فقط میخواستند داستانهای خود را در راستای آرمانهایشان چاپ کنند. مدیر مدرسه جلال آل احمد و همسایه احمد محمود رمانهایی از آن دوره هستند که بیشتر به بیانیه سیاسی نویسندگانشان شباهت دارند. من آنقدرها آرمانگرا نبودم که مسایل مالی را کنار بگذارم و مشغول نوشتن رمان شوم.
«سختکوشی» صفت دیگری بود که سلیمانی درباره آن چنین گفت: من سختکوش بودم؛ افراد زیادی وارد ادبیات میشوند در میانه راه آن را رها میکنند. من 30 سال مقاومت کردم هرچند با ماندنم زندگی شاهانهای نساختم اما آلوده ادبیات شدم و در این مسیر ماندم. ادبیات مانند اتوبوسی است که خیلیها در ابتدای خط سوار آن میشوند اما در آخر خط فقط چند نفر باقی میمانند؛ به تعبیر گلشیری بسیاری از افراد در ادبیات جوانمرگ میشوند.
وی که اعتقادی به «استعداد رماننویسی» و ضرورت آن برای نوشتن داستان ندارد اظهار کرد: در کتابی نوشتم که اعتقادی به استعداد ندارم، همانطور که عده زیادی از کارشناسان ادبیات هم بر همین عقیدهاند. در نتیجه فکر میکنم حداقل میتوانستم یک رمان درباره زندگی خودم بنویسم اما فکر نمیکنم میتوانستم رماننویسی عالی شوم.
«فضولی» عبارت دیگری بود که سلیمانی از آن استفاده کرد و گفت: من مثل اکثر رماننویسها آدم فضولی نیستم. رماننویس باید روی هر آنچه میبیند حساس باشد و آن چیزهایی را ببیند که دیگران نمیبینند اما من در محیط کار و زندگی هم چنین خصوصیتی را نداشتم.
وی افزود: همیشه از این میترسیدم که مرا با داستانها و شخصیتهایم یکی بپندارند در حالی که نویسنده متفاوت از شخصیت داستانیاش است. معتقدم شخصیتها این اجازه را دارند که در رمان هر کاری بکنند اما جامعه چون دستش به ژان والژان نمیرسد نویسنده داستان را میزند! در واقع ترس از اینکه در زماننویسی صحبتها و عقاید شخصیتهایم را با افکار من یکی بدانند مانع از این شد که رمان بنویسم.
انتشار 70 کتاب از سال 1359، در حوزه داستان و رمان، نقد داستان، داستاننویسی و واژهنامه ادبی، حضور در هیات داوران کتاب سال و چند جایزه ادبی دیگر در زمینه ادبیات داستانی، مدیریت سایت شورای گسترش زبان و ادب فارسی، مدیریت طرح ترجمه آثار ادبی داستانی ایران به زبان انگلیسی، انتشار دهها مقاله در روزنامهها و دهها سخنرانی و تدریس در حوزه ادبیات داستانی در دانشگاه و مجامع مختلف فرهنگی بخشی از فعالیتهای سلیمانی در سالهای اخیر است.
وی مترجم کتابهایی مانند «عید پاک»، «عابر پیاده»، «عشق و نان»، «خانهای برای فرزندانم»، «عمویت شاعر بود»، «کارآگاه پووارو»، «فن داستاننویسی»، «رمان چیست»، «تکّه چوب» و «از روی دست رماننویس» است و تعداد زیادی از داستانهای مطرح جهان با خلاصه و ترجمه وی به بازار کتاب راه یافتهاند.
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۱
نظر شما