این نمایشگاه که سابقه برگزاری در شهرهای مشهد، اصفهان و شیراز را در کوله داشت، این بار در تهران برپا شد تا کارنامه درخشانی از انسجام برگزارکنندگان را نیز در تجربههایش بگنجاند و با چنین اندوختههایی سال آینده عازم تبریز شود. تجربههایی که گویا هر سال ارایه درسهایش از پارسال را از متولیانش دریغ میدارند!
امسال 6 هزار عنوان کتاب با حمایت 600 میلیون ریالی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این نمایشگاه رسید، شاید تهرانیها هم اقبالی به آن نشان دهند. شهری که برگزاری سایر نمایشگاههای تخصصی چون نمایشگاه قرآن کریم یا حتی صنعت چاپ به خوبی در آن شکوفا و هدفمند شده بودند.
تنها گشت و گذاری کوتاه در این نمایشگاه هشت روزه نشان میداد که برگزارکنندگان چیزی از امکانات امنیتی و بهداشتی تا پذیرایی از ناشران و حاضران در نشستهای تخصصی و نیز در نظر گرفتن غرفههایی برای کودکان و اجرای نمایش برای مخاطبان کم نگذاشته بودند. بنابراین نمیتوان گفت که بیبرنامگی سبب کمشمار بودن تعداد مراجعان شد، همانگونه که نمیتوان بر این استقبال اندک رنگ تخصص زد!
با وجود این تمهیدات، ناشرانی که سابقه حضور در سه دوره قبلی را داشتند، بسیار محتاطانه و تردیدآمیز عمل کردند و بیش از آنکه به وعدهها چشم داشته باشند، به تناسب جیبهایشان غرفههای خود را آراستند. برخی از غرفههای چهارمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس حتی از معرفی ساده انتشاراتشان روی بروشور هم خودداری کردند تا نمایشگاه خرج مازادی را به آنها تحمیل نکرده باشد! بگذریم از این که تعدادی از ناشران (چه بسا دولتی) به وعدههای خود عمل نکردند و به بهانه گرانی کاغذ، از ارایه تخفیف خاص و مشخص شده برای این نمایشگاه (20 درصد) به مراجعان خود طفره رفتند!
نکتهای که شاید بیش از هر چیز در این نمایشگاه به چشم میآمد، بهکارگیری عناصر کلیشهای برای مخاطبانی بود که هنوز باید انگیزه مطالعه کتابهای دفاع مقدس را در آنها رشد داد. در نظر مراجعه کنندهای حرفهای، اجرای نمایشهایی که همان اندک مراجعان نمایشگاه را هم از دیدار غرفهها باز میداشت و بخش کودک که جز نقاشی، شعر و هدیه راه دیگری برای آشناکردن کودکان با دفاع مقدس نمیشناخت، غیر کارشناسانه میآمدند.
شاید به گوش برگزارکنندگان تکراری باشد که بگوییم: راهاندازی نمایشگاه تخصصی کتاب دفاع مقدس مطالعه میدانی بیشتری را میطلبد و الزاما این نمایشگاه نباید کیفیت حضور ناشران را فدای کمیّت حضور آنان و آثارشان کند؛ اما باید پرسید اساسا با پرشمار شدن تعداد ناشران کدام هدف دنبال میشود؟ آیا نمیتوان تعریف عمیقتری از ناشران دفاع مقدس ارایه داد و به جای آنکه هر ناشری با 10 اثر دفاع مقدسی را ناشر دفاع مقدس نامید، ناشر دفاع مقدس را انتشاراتی دانست که مروج واقعی این فرهنگ و دانش آن باشد؟
با وجود غرفهدارانی که رویکرد ترویجی را در نمایشگاه از یاد برده بودند و از راه فروش آثار غیر مرتبط با دفاع مقدس یا حتی لوازم تزیینی تمام توان خود را برای به دست آوردن سود بیشتر بهکار میگرفتند، این پیشنهاد شاید بتواند برخی ناشران را از نگاه سودجویانه به مقوله دفاع مقدس باز دارد!
همچنین، تجربه نمایشگاه شیراز در زمینه اطلاعرسانی میتوانست هشداری کافی برای برگزارکنندگان باشد تا اینبار در تهران از فرصت حضور اصحاب رسانه بهره خوبی ببرند. هرچند در آیین پایانی از سه رسانه فعال تصویری، صوتی و خبرگزاری در چهارمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس قدردانی شد اما هدف از پوشش رسانهای مطلوب صوتی و تصویری در این نمایشگاه چه میتوانست باشد جز آنکه بر دیدارکنندگان از این نمایشگاه ملی کتاب بیفزاید؟
قرعه برترین خبرگزاری هم در حالی به نام «بسیج پرس»، تنها خبرگزاری مستقر در نمایشگاه افتاد که از سویی خبرگزاریهای خواهان غرفه در نمایشگاه، از آن محروم شدند و از سوی دیگر، هیچ ابزار و رایانهای برای استفاده خبرنگاران در نمایشگاه فعال نشده بود!
در هر حال، یک سال دیگر از عمر نمایشگاهی که گمان میرفت برگزاری آن بتواند راهها و تجربههای عمیقتری را نصیب برگزارکنندگانش کند، با صرف بسیاری از هزینهها سپری شد تا آزموده بار دیگر آزمون شود. باشد که برای پنجمینبار تجربهها را دریابیم و به نتیجه «آزموده را دوباره آزمودن» دچار نشویم!
نظر شما