آورزمانی در این نشست گفت: بهرام چوبین، سردار مشهور ساسانی در دوره فرمانروایی هرمز چهارم بود که مسایلی در برخورد با وی به وجود آمد و پیامدهایی برای سلسله ساسانیان و جامعه ایران بهوجود آورد. بهطور کلی مسایل تاریخی تا پیش از این که علم باستانشناسی به مرحله بلوغ برسد از روی کتابها و کتیبهها مطالعه و بررسی میشد. با ایجاد علم باستانشناسی بهویژه مطالعه سکهها، مهرها و کتیبهها، مطالعه تاریخ مسیر روشنتری پیدا کرد و آثار مکتوب لازم و ملزوم تاریخ شدند اما تلفیق تاریخ و باستانشناسی نیاز به تحلیلهای درست بر پایه اطلاعات بهدست آمده دارد.
این کارشناس سکهشناسی افزود: سکههای ساسانی کتابهای کوچکی بهشمار میآیند که اطلاعات باارزشی را از روزگار پیش از اسلام در اختیار تاریخ پژوهان قرار میدهند. سکههای اواسط دوره ساسانی از اهمیت ویژهای برخوردارند، به این دلیل که روی سکه تصویر و نام فرمانروا با تاج آمده و افزون بر نمادهای مذهبی در تمام طول دوره ساسانی، سال و محل ضرب سکه نیز در پشت آن به چشم میخورد.
این نویسنده با اشاره به روی کار آمدن ساسانیان بیان کرد: در دوره ساسانیان شاهزادهای به نام اردشیر یا اردشیر ششم در سال 224 یا 226 میلادی حکومت ایران را بهدست گرفت و قدرت آنها بیش از چهار قرن بهصورت یک امپراتوری بزرگ تداوم داشت تا در دوره یزدگرد سوم از نظر نظامی و حکومتی منقرض شدند اما آثار فرهنگی بهویژه معماری آنها تا قرنها پس از آن در فرهنگ ایران زمین باقی ماند.
آورزمانی با بیان چگونگی به حکومت رسیدن هرمز چهارم گفت: پس از مرگ خسرو (ملقب به انوشیروان) پسرش هرمز (چهارم) جانشین وی شد. در زمان این پادشاه تهاجمهای بسیاری از سوی اقوام مختلف مانند ترکها و اعراب به ایران رخ داد. حمله ترکها بسیار سنگین و تا خراسان بزرگ و هرات پیشروی کرده بود. در این میان بهرام چوبین که از بزرگان ری و از خاندان مهران (از خاندانهای بزرگ پارتی) بود برای جنگ با ترکان به شمال شرقی ایران فرستاده شد.
این مدرس دانشگاه به ویژگیهای بهرام چوبین اشاره کرد و افزود: وی از سرداران بزرگ انوشیروان، مردی دلیر، توانا و سیاستمدار باهوشی بود و در منابع تاریخی آمده است که حتی در شبهای جنگ کتابهایی مانند «کلیله و دمنه» میخواند.
وی در ادامه با اشاره به نبردهای بهرام گفت: در یکی از جنگها بهرام با سپاهی 12 هزار نفری به مقابله با ترکان رفت. نبرد وی از شاهکارهای نظامی بود که با کشته شدن خاقان و شکست ترکان به پایان رسید. پس از آن یکماه در بلخ مستقر و به سامان دادن کارها مشغول شد. سکهای در بلخ مربوط به سال دوازدهم حکومت هرمز پیدا شده که احتمالا مربوط به این پیروزی است.
ضرورت انتشار کتاب «سکههای ساسانی» به زبان فارسی
این سکهشناس درباره منابع کتابی سکهشناسی ساسانی بیان کرد: تا 50 سال پیش سکهشناسی ساسانی در اختیار پژوهشگران غربی بود. چند مقاله پراکنده از افرادی مانند زندهیاد ملکه ملکزاده (بیانی) و شمسالدین جزایری به جای مانده است، همچنین کتاب «سکههای ساسانی» بههمت ملک ایرج مشیری تدوین شد که از معتبرترین منابع در این حوزه است اما معتقدم هنگامی که اثری فرهنگی برای ملت ایرانی منتشر میکنیم باید به زبان مادریمان باشد.
وی با اشاره به دیگر پژوهشگران سکهشناس گفت: امین امینی از پرکارترین و فعالان و پژوهشگران حوزه سکهشناسی است و سکههایی را معرفی کرده که غربیها نیز پیش از آن معرفی نکرده بودند. همسر وی، مهدیه دستمالچی نیز درباره سکههای ساسانی ترجمههای را منتشر کرده است. کتاب مشیری درباره بهرام چوبین چند سکه معرفی کرده و آنها را مربوط به پیروزیهای وی در شرق دانسته است. در منابع تاریخی آمده جنگ در سال یازدهم درگرفت اما سکهها مربوط به دوران دیگری بودند، به طور مثال سکهای در سال دوم حکومت بهرام در سمرقند و سکهای در ماوراء جیجون (چاچ) مربوط به سال ششم حکومت وی به دست آمدهاند که اطلاعات بیشتری از آن دوره تاریخی ارایه میکنند.
تاریخ طبری و شاهنامه از مهمترین منابع درباره ساسانیان است
آورزمانی افزود: در متون تاریخی اسلامی مانند تاریخ طبری و شاهنامه فردوسی که از منابع بسیار مهم درباره ساسانیان بهشمار میآیند، نوشته شده انوشیروان همیشه در فکر انتقام از هپتالها بود که جدش را در جنگ کشته بودند، به همین دلیل با اتحاد ترکان آنها را نابود کرد. (متون تاریخی اسلامی ترجمه «خداینامک» یعنی تاریخ دوران ساسانی هستند که در گنجخانههای ساسانی حفظ شده بودند و وقایع دوره هر شاه را با تصویر نقش میکردند.)
این پژوهشگر با بیان اینکه در شاهنامه فردوسی اشارهای به رفتن انوشیروان تا چاچ شده، اظهار کرد: البته مساله انتقام از هپتالیان تنها یک بهانه بود، در واقع خارج کردن جاده ابریشم از دست آنها اهمیت بیشتری برای ایران داشت. تجارت ابریشم مهم و بر اقتصاد و تجارت تاثیر بسیار داشت. از سوی دیگر انوشیروان سالها پیش از آن با دختر ایستمی، خاقان ترک ازدواج کرده بود و هرمز چهارم (که هرمز ترکزاد نیز نامیده میشد) فرزند وی از دختر خاقان بود. ترکهایی که در دوره هرمز چهارم به ایران حمله کردند، پسر خاله هرمز چهارم و به دنبال منافع جاده ابریشم بودند.
نویسنده کتاب «سکههای ایران از آغاز تا دوران زندیه» ادامه داد: پس از شکست ترکان از بهرام چوبین، وی در میان سپاه و مردم محبوبیت بسیاری بهدست آورد اما هرمز چهارم به جای قدردانی از وی و غنائم جنگی، برایش زنجیری فرستاد که بهرام را به بند کشد و به پایتخت بیاورد. پس از این که بهرام متوجه شد راه سازشی با هرمز نیست از بلخ به ری بازگشت و دستور داد سکههایی با اسم خسرو، پسر هرمز ضرب و در بازار پخش کنند تا هرمز با تصور اینکه پسرش قصد دارد جای وی را بگیرد، آشفته شود. پس از این ماجرا در پایتخت آشوب و شورش شد و هرمز چهارم را کور کردند.
وی با خواندان بیتهایی از شاهنامه توضیح داد: فردوسی اینگونه میسراید: «پر اندیشه از بلخ شد سوی ری/ بخرداد فرخنده در ماه دی/ همی کرد اندیشه در بیش و کم/ بفرمود پس تا سرای درم/ بسازند و آرایشی نو کنند/ درم مهر بر نام خسرو کنند.» بهرام چوبین به پایتخت رسید و وستهم و بندپی، دایههای خسرو به وی گوشزد میکنند که نمیتواند برابر بهرام مقاومت کند. خسرو پس از شکست به روم گریخت و با دختر قیصر روم (موریس) که مریم نام داشت، ازدواج کرد. در آن دوران معمول بود در چنین مواقعی از کشورهای دیگر نیروی نظامی گرفته شود تا دوباره به بر اوضاع مسلط شوند.
نویسنده کتاب «هنر ساسانی» افزود: بهرام بر تخت نشست و در شهرهای دیگر نیز سکه به نام وی زدند. ضرب سکههای طلایی در این دوره نشان از غنائمی است که از ترکان بهدست آورده بودند. پس از اینکه بهرام چوبین به پادشاهی رسید، مردم بهدلیل اعتقاد به فره ایزدی و اینکه پادشاه باید بارقهای از وجود اهورامزدا داشته باشد، وی را قبول نکردند و خسرو پرویز با کمک لژیونهای رومی به ایران بازگشت و بهرام را در نزدیکی آذربایجان شکست داد. سکههای ضرب سال سیزدهم مقاومت مردم در برابر بهرام را نشان میدهد.
آورزمانی در پایان با اشاره به سرانجام بهرام چوبین بیان کرد: آخرین سکه یافت شده به سال دوم حکومت بهرام در ری اختصاص دارد چرا که ری مرکز اشکانیانی بود که در دربار ساسانیان خدمت میکردند. بهرام پس از شکست به نزد ترکان پناهنده شد و آنها با قبول وی شهرکی برایش ساختند و بهرام تلاش کرد تا دوباره با تجهیز نیرو به خسرو پرویز حمله کند اما خسرو پرویز توسط یکی از خاتونهای خاقان، بهرام را به قتل رساند. سپاهیان بهرام چوبین نیز پس از کشته شدن وی بههمراه خواهرش، گردیک یا گردیه که شمشیرزن ماهری نیز بود به ایران آمدند و در دیلم و مازندران ساکن شدند.
نشست «قیام بهرام چوبین و وستهم به استناد اسناد، سکهها و مدارک نویافته» با پرسش و پاسخ از سوی حاضران درباره سکههای این دوره تاریخی به پایان رسید.
نظر شما