پژوهشگران و نویسندگان حاضر در نشست تخصصي «بررسی تاریخ شفاهی انقلاب با تأکید بر معروفترین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب» معتقدند که تاريخنگاری شفاهي از انقلاب داراي نقطهضعفهاي بارز در نحوه گردآوري و تدوين و نيازمند روشي كاربردي به عنوان يك الگوست. آنان تاريخ شفاهي را داراي جذابيتهاي بيشتر نسبت به تاريخ مكتوب دانستند._
علیرضا ملائی، استاد تاريخ و پژوهشگر پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در این نشست به بررسی تطبیقی تاریخ شفاهی و تاریخ مکتوب پرداخت و گفت: تاریخ شفاهی عبارت است از مصاحبه با افراد صاحب خاطره و پیاده کردن، ویرایش و انتشار آن. بسیاری از کتابهاي تاريخ شفاهي مواد خام و ابتدایی است و بيشتر به کسب خبر و انتشار آن شبيه است. البته در میان آنها کتابهایی هم دیده میشود که با وسواس علمی نوشته شده است، مانند کتاب «خاطرات عزتشاهی». به اعتقاد من تاریخ شفاهی در مرحله تکوین قرار دارد و در رده بندي تاریخنگاری نسل اول تاريخنويسان روات (راویان) سنت شفاهي قرار میگیرد.
وي كه معتقد است كتابهاي تاریخ شفاهی از غنای لازم برخوردار نیستند و نمیتوانیم آنها را متن تاریخنگاری بدانیم افزود: این کتابها به مورخان براي بازآفرینی حوادث تاریخی، تحلیل، نقد و ارزیابی دادهها نياز دارند و مولفان در موضوع تدوین خاطرات بايد از روش ترکیبی وقایعنگاری استفاده كنند. در این روش مصاحبهکننده به جای ثبت يك روايت، با چند راوي براي یک موضوع روبهروست و به واسطه آن ميتواند روایت جامعتری ارایه دهد و خاطره را از خاطره فرد محور به موضوع محور تبدیل كند.
ملائي تصريح كرد: در خاطره موضوع محور ميتوان با گردآوری روایتها و سنجش و تقابل، ضعف و کاستیهاي تاريخ شفاهي را مرتفع کرد و به نسبت آن روایت کاملتری ارايه داد. این همان وقایعنگاری است و از آن به عنوان تاریخنگاری سنتی یاد میشود.
وي ادامه داد: وقایعنگاری تاریخ شفاهی عبارت است از تلاش پژوهشگر برای تدوین تاریخ یک رخداد براساس روایتهای شفاهی. اطلاعات اين متن تاريخي بايد به صورت مسنجم و معنادار در كنار هم نوشته شود تا به واسطه آن بتوانيم به سوي تاریخنگاری شفاهی گام برداريم.
ملائي در ادامه به تفاوت عمده تاریخ شفاهی و وقایعنگاری اشاره كرد و گفت: اين تفاوت به حضور پررنگ مورخ باز میگردد كه با داد و ستد وقایع تاریخی سعی در بیان رویدادها و وقایعنگاری دارد. در این جا تفسیر مورخ بر رویداد وارد میشود و بر این اساس روایت حوادث بین زمان حال و گذشته شکل میگیرد. اما تاریخشفاهی فاقد این مراحل است و همان دادههای اولیه را با يك روش بیان میكند.
وي افزود: نقد دادههای تاریخ شفاهي سختتر از روایتهای مکتوب است. چون صدها عامل در پديد آمدن تاریخ شفاهی دخیلند و حُسن تاریخ شفاهی به دسترسي به منابع باز ميگردد. زيرا مولف میتواند با رجوع به آنها نقایص را برطرف کند. اگر این فرایند وارد مرحله تاریخنگاری شفاهی شود بايد به متنهای پیاده شده و فایلهای صوتی منتشر شده هم توجه داشت.
ملائي با تاكيد بر اين كه برای گذر از مرحله تاریخ نگاری شفاهی به تاریخنگاری مکتوب باید به چند مساله توجه داشت، گفت: انتخاب موضوع، انتخاب روش متناسب با موضوع، انتخاب افراد صاحبنظر، گفتوگوی روشمند با توجه به مقتضیات مصاحبهشونده، تکمیل چرخه گردآوری اطلاعات با روش حداکثر دادهها، ممانعت از پیشداوری در مصاحبهها، پیادهسازی، بازخوانی، دستهبندی و تنظیم بر اساس تحقیق و فهرست، مطالعه انتقادی دادهها با تحلیل خاطرات، تدوین و نگارش متن با استفاده از جمعبندی روایت، رفع ابهامات و پر کردن خلاءها، حضور قاطعانه تاریخنگار در سراسر متن با توجه به روابط علت و معلولی و مراجعه به آرشیو کتابخانهها مواردي است كه نواقص تدوين تاريخشفاهي را برطرف میکند.
یعقوب توکلی، پژوهشگر تاريخ معاصر هم در ادامه نشست تخصصي «بررسی تاریخ شفاهی انقلاب با تأکید بر معروفترین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب» به ضرورت انتقاد و استناد در تاریخ شفاهی اشاره کرد و گفت: این سوال مطرح است که چگونه میتوانیم از مرحله تاریخ شفاهی به تئوریپردازی برسیم؟ با توجه به كارهاي انجام شده در حوزه تاريخشفاهي ممکن است افقهای متفاوتی از نظر ضعف و قوت، امکانات و کارکرد افراد و دسترسی به منابع تاريخ شفاهي وجود داشته باشد. به صورت طبیعی نمیتوان توقع داشت همه مولفان در حوزه تاریخ شفاهی مانند محسن کاظمی، نویسنده کتاب«خاطرات عزت شاهی» کار کنند. اما مهم آن است که استادان دانشگاهها در حوزه تاریخ شفاهی وارد شوند و آن را به رسمیت بشناسند، درباره آن فکر کنند و به نگارش کتاب رو بیاورند. متأسفانه در فضای تاریخنگاری، مباحث تاریخ شفاهی پذیرفته نشده است و بسیاری از استادان توجه لازم و کافی به تاریخ انقلاب ندارند.
وی در ادامه به انواع مختلف ثبت تاريخشفاهي اشاره كرد و آنها را تاريخ شفاهي خام مانند آنچه در دانشگاه هاروارد آمریکا نوشته میشود، خاطرات شفاهی ویرایشی كه مصاحبهگر دخالت چندانی در محتوا ندارد، خاطرات شفاهی تدوینی که با موافقت بین پرسشگر و مصاحبهشونده، متن تدوین و جابهجا ميشود، خاطرات شفاهی تلفیقی که شامل مصاحبه با چند نفر است و در ایران کمتر به آن پرداخته میشود و خاطرات شفاهی موضوعی، شخصی، جغرافیایی و دورهای برشمرد.
توكلي گفت: آنچه باید در تاریخ شفاهی بر آن تأمل داشت تطبیق روايتها به استناد جراید و اسناد است. این اتفاق باید با اصول و قواعد شکل گیرد و در آن به مباحث موضوعي هم توجه شود. همچنین براي تئوریپردازی در تاریخ شفاهی بايد به ارتباط مفهومی نتايج رسيد. در این میان نباید خاطرات را از هم جدا بدانیم بلکه باید مجموعه خاطرات را کنار هم گذاشت و با ایجاد ارتباط به کشف ارتباط مفهومی و تاریخنگاری مکتوب رسید.
محسن کاظمی، نویسنده کتابهای «خاطرات احمد احمد» و «خاطرات عزت شاهی» در ادامه با اشاره به این مسأله که مباحث مطرح شده در جلسه «بررسی تاریخ شفاهی انقلاب با تأکید بر معروفترین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب» از این عنوان فاصله بسیار دارد و بهتر بود درباره نقد کتابهای تاریخ شفاهی صحبت میشد، گفت: دو واقعه مهم انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس تاریخ شفاهی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در کشوری مانند کلمبیا تاریخ شفاهی مباحثی همچون آموزش و پرورش، روانشناسی، مردمشناسی و جامعه شناسی را مورد تحلیل قرار میدهد و در مراکز آکادمیک آن بحث تاریخ شفاهی به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل شده و در میان سیاسیون تاثیرگذار است.
وي ادامه داد: در خارج از کشور هم جریانهای ضد انقلاب اسلامی کارهای بسیاری در این زمینه انجام دادهاند، مانند آثار حمید شوکت و حبيب لاجوردی. آنها بعد از سرخوردگی در عرصه سیاسی و تاریخی به دنبال ماندگار شدن نام خود در تاريخند. اما تاریخ شفاهی مبحثی مهم است و باید آن را با حساسیت منتشر کرد.
كاظمي افزود: سپاه و ارتش مدتي است به نگارش تاریخ جنگ روی آوردهاند، بهتر است این سازمانها به کار خود بپردازند، اما نگارش تاریخ را به دست متخصصان بسپارند. البته این به معنای کنار گذاشتن کار در حوزه مکتوبات نیست، بلکه از این طریق میتوان تاریخ جنگ را به شیوهای جدید و موثر به نسل آینده منتقل کرد.
وي گفت: مساله دیگر بحث فرصتسوزی در تاریخ شفاهی است. افرادی هستند که خاطرات مهمی از دورانهای انقلاب و دفاع مقدس دارند اما مورد غفلت واقع شدهاند و اکنون در سینه خاک خفتهاند. نكته دیگر، نوع کیفیت توليد تاريخ شفاهي است. ما نمیتوانیم فقط شایدها و بایدها را استخراج کنیم و بیشتر باید به تربیت نیرو در این زمینه رو بیاوریم و حوزههای کارشناسی، بیشتر درباره این مسأله کار کنند تا مباحث به صورت تاریخ شفاهی بیرون بیایند. ازسوی دیگر متأسفانه هنوز فرق بین خاطره و تاریخ شفاهی مشخص نیست.
فائزه توكلي، پژوهشگر حوزه تاريخ هم در اين نشست به فعال شدن كارگروه تاريخشفاهي انجمن علمي تاریخ اشاره كرد و گفت: طرح درس تاريخ شفاهي به مسوولان مربوطه ارايه شده است و منتظر پاسخ آنها براي ورود اين مباحث به محافل دانشگاهي هستيم.
وي درباره تفاوت تاريخ مكتوب و تاريخ شفاهي با توجه به صحبت های عليرضا ملائي در اين نشست که تاريخ شفاهي را هم تراز تاریخنگاری سلسله روات سنت شفاهي عنوان كرد گفت: تاريخ شفاهي ريشه در كشور كلمبيا دارد و ميتوان از آن به عنوان تاريخ فوري ياد كرد. در تاريخ شفاهي افراد حضور عيني دارند و ميتوان تاريخ را به روز از زبان رواي شنيد اما تاريخ مكتوب بر اساس منابع معمولا فراموش شده است. به اين ترتيب تاريخ شفاهي جذابيت بيشتري از تاريخ مكتوب دارد.
توكلي ادامه داد: مشاهدات عيني با آنچه از سوی روات در تاريخ طبري نقل ميشود متفاوت است، در اين موضوع تاكيد بر خاطرات شخصي است نه شنيدههاي جمعي. تاريخ شفاهي تعامل دوسويه بين دو فرد است و روايت خبري واسطه آنهاست. تاريخ شفاهي خاطرات پايدارتري دارد و ميتوان آن را مكمل تاريخ مكتوب - كه در بيشتر موارد به فراموشي سپرده ميشود - دانست.
نشست تخصصي «بررسی تاریخ شفاهی انقلاب با تأکید بر معروفترین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب» امروز سهشنبه (17 بهمنماه) با حضور رحیم نیکبخت، یعقوب توکلی، علیرضا ملائی، محسن کاظمی، حجتالاسلام والمسلمین سعید فخرزاده، فائزه توکلی و جواد منصوری به عنوان مولفان و صاحبنظران اين حوزه، در سالن اندیشه پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
نظر شما