به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، پنجمين نشست از سلسله نشستهاي «نظريه چيست؟» با سخنراني بيژن عبدالكريمي عصر دوشنبه (13 آذر) در خانه هنرمندان برگزار شد.
عبدالكريمي در اين نشست گفت: من امروز به نقش امر احاطهكننده در شكلگيري نظريه ميپردازم. بحث از نظريه به هر حال در حوزه فلسفه قرار ميگيرد، زيرا انديشيدن به تفكر، عقلانيت و هنر به اين دليل كه ما در فضاي كنوني جهان واقع ايم، لاجرم در حوزه فلسفه قرار ميگيرد.
نويسنده كتاب «ما و جهان نيچهاي» به عناصر قوامبخش نظريه و روشهاي تفكر اشاره كرد و گفت: امر احاطهكننده آن مفهومي است كه قصد دارم نقش آن را در تكوين نظريه شرح دهم. در سنت تفكر متافيزيكي تفسيري بشرمحورانه از معرفت و نظريه وجود دارد، زيرا معرفت را حاصل فعاليت فكري و منطقي بشر ميداند، اما به زعم من با لحاظ كردن نقش امر احاطهكننده در قوام يافتن نظريه، اين وجه اومانيستي از ميان ميرود، امري كه اساسا مشاهدهپذير و ملموس نيست.
عبدالكريمي خود را تا اندازه زيادي متاثر از هايدگر دانست و گفت: تلقي من از نظريه بسيار متاثر از هايدگر است به همين دليل ادعاي اصالت سخنانم را ندارم، اما اين به آن معنا نيست كه حرفهاي من عين انديشه هايدگر است. بخشي از سخنان من در كتابهاي هايدگر قابل جستوجو هستند، اما بخش ديگري از آن را نميتوان در كتابهايش يافت زيرا مواجهه من با پارهاي از مسايل متفاوت از هايدگر است. به هر حال اگر بصيرت بنياديني در سخنانم وجود دارد مديون هايدگر و هرجا قصوري هست متوجه من است.
وي در بخش ديگري از سخنانش گفت: پرسش از چيستي نظريه در حوزههاي جامعهشناسي، فلسفه، سياست و هنر مطرح شده است و به نظر من اين امر نشان از يك دلنگراني در انديشمندان اين حوزهها دارد. اين انديشمندان در واقع به دنبال آسيبشناسي تفكر حال حاضر ما هستند. تفكر امروز ما سطحي شده و اين همه ما را نگران كرده است.
عبدالكريمي ادامه داد: آنگونه كه از كتابهاي نيچه برميآيد، وي از كويري سخن ميگويد كه مدام بزرگتر ميشود؛ كويري كه همان انحطاط است. انحطاط از تخريب بدتر است، زيرا از رشد و بالندگي در آينده نيز جلوگيري ميكند.
وي با تاكيد بر لزوم تغيير افق براي قوام تفكر، گفت: انديشه بدون تغيير افق راه به جايي نميبرد اما هيچ كنش فرهنگي و فعاليت آكادميك نميتواند افق را تغيير دهد. اين فعاليتها و همچنين سمينارها و همايشها بسيار در جامعه ما صورت ميگيرند اما افق ما را تغيير نميدهند. اين فعاليتها هرگز نميتوانند جانشين تفكر باشند و اگر افق ما را تغيير ندهند اي بسا حجاب تفكرند.
نويسنده كتاب «تفكر و سياست» جهان انسان را به منزله نظريههايش دانست و گفت: شوپنهاور در كتاب «جهان به منزله تصور و خواست» متاثر از كانت ميگويد كه جهان را آنگونه كه خود را مينماياند ميبينيم و ميشناسيم. فارغ از كانت و شوپنهاور نيز به هر حال نظريهها در قوام بخشيدن به جهان نقش اساسي دارند.
عبدالكريمي ادامه داد: بشر دو نوع مفهوم دارد كه به مفاهيم اوليه و مفاهيم ثانيه معروفند. درخت و آسمان جزو مفاهيم اوليه و عدالت و عليت جزو مفاهيم ثانوياند. در واقع مفاهيم ثانويه اند كه جهان ما را ميسازند. كانت در كتاب «نقد عقل محض» آنجا كه بحث از مقولات ميشود تعريفي از مقولات ارايه نميدهد اما در بحث مقولات فاهمه بيان ميكند كه تعريف مقولات امري دشوار است. به گفته كانت، وقتي درباره مقولات ميانديشيم گويي وارد حوزهاي بسيار تاريك شدهايم. من از اين حوزه تاريك به ساحت راز يا تقدير تعبير ميكنم كه البته بدون آنها نظريهها امكانپذير نيستند.
وي افزود: عوالم گوناگون تاريخي خارج از سوبژه فردي تحول مييابند و از بين ميروند. درون پارادايمهاست كه فرد در مقام سوبژه محاط ميشود. سوبژه درون اين عوالم تاريخي و پارادايمها نظريهپردازي ميكند. نظريات درونپارادايمي چندان از ما تبعيت نميكنند. بايد بپذيريم كه جهان و نظريه تابع من سوبژه نيست و بايد براي امر احاطهكننده نيز نقشي قايل شويم. امر احاطهكننده، نه سوژه است نه سوبژه بلكه هردوي آنها را دربر ميگيرد. اين امر هر معرفت و تجربهاي را ممكن ميكند بدون اينكه خود قابل شناسايي باشد يا به تجربه درآيد. امر احاطهكننده عينيتي است كه به عينيت درنميآيد و در واقع همان امر استعلايي كانت است يعني چيزي كه همان خير افلاطوني است و به قول بوناونتورا فيلسوف قرون وسطي، وجود است. امر احاطهكننده به زبان تمثيل همان نوري است كه همه چيز را ديدني ميكند اما خود ناديدني است.
اين نويسنده و مترجم در بخش ديگري از سخنانش گفت: طبق سنت متافيزيكي، ذهن سوبژه است كه نظريه، معرفت و تفكر را ميسازد و همانطور كه ميبينيم، اين نظر بسيار انسانمحورانه است. از اينكه براي امر احاطهكننده در تكوين نظريه نقشي را قايل شدم، مقصودم اين بود كه از اين تفسير اومانيستي فاصله بگيرم.

نظر شما