به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نخستین نشست «عصر اقتباس» بنیاد ادبیات داستانی با موضوع بررسی اقتباس سینمایی از رمان «اختراع هوگو کابره» عصر دیروز، سهشنبه 2 آبان، با حضور مسعود فراستی، مرتضی کربلاییلو و مزدا مرادعباسی، دبیر نشست در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
فراستی در این نشست گفت: فیلم «هوگو» از نظر سینمایی کاملا بیارزش است و غلطهای سینمایی فراوانی دارد. این فیلم ساختار مناسبی ندارد، حرکات دوربین در آن هویت ندارد و ضمن آنکه معلوم نیست چه کسی فیلم را روایت میکند.
وی افزود: فیلم نه اکشن جدی دارد و نه تعلیق. فیلم هوگو فقط شوک دارد. سینما یعنی تعلیق و این چیزی است که هیچکاک در آن استاد است. در فیلم اسکورسیزی چیزی به اسم تحول شخصیت نداریم. این فیلم ادعای دفاع از سینما و تاریخ آن را دارد که به نظر من دفاعي به شدت مبتذلی است. در یک کلام نه فیلم و نه خود رمان هیچگونه ارزشی ندارند و از آثار ادبی و هنری جدی به شمار نمیآیند.
این منتقد همچنین با اشاره به تفاوتهای تئوریک میان ادبیات و سینما گفت: کار سینما بر خلاف رمان، عینیت بخشی به یک نیت کنشمند است. ویژگی سینما عینیت بخشی است، همین تفاوت بزرگ بین سینما و تئاتر منجر به اشتباهات زیادی شده که یکی از آنها سینما را مانند ادبیات، ذهنی تلقی کردن است.
مرتضی کربلاییلو نیز بحث خود را در این نشست با تبیین امر زیبا و امر شکوهمند آغاز کرد و گفت: در تاریخ بررسیهای زیباییشناختی بحثی به نام امر شکوهمند یا والا مطرح بوده که سه چهره شاخص در طول توالی تاریخی دارد: «لانگینوس»، منتقد یونانی قرن اول میلادی، «ادموند برک» که تفکیک قایل شد بین امر زیبا و شکوهمند و در نهایت «کانت» که در کتاب «نقد قوه حکم» خود امر شکوهمند را به دو گونه امر شکوهمند ریاضی و امر شکوهمند پویا و دینامیک تقسیمبندی کرده است.
این نویسنده افزود: به نظر من اثر ادبی برای اقتباس سینمایی مناسب است که زیباییشناسی داستانیاش مربوط به امر شکوهمند باشد، البته جنبه دینامیک شکوهمندی در فیلم بیشتر به صدا ارتباط دارد. صدا مکمل تصویر است و باعث میشود چیزهایی را که در درون تصویر نیست، مشاهده کنیم.
وی در ادامه به تفاوت میان رمان «اختراع هوگو کابره» و فیلم هوگو اشاره کرد و گفت: امر خیالی که در رمان «اختراع هوگو کابره» وجود دارد، مخاطب را از منظر امر شکوهمند تحت تاثیر قرار نمیدهد و ما رمان را راحت میخوانیم و در عمل خواندن ما به هیچ عنوان تسلیم خیالانگیزی رمان نمیشویم، اما فیلم هوگو ما را به رویا برده و لذتی که به ما میدهد، لذتی تسلیمانه است.
کربلاییلو در ادامه با اشاره به تفاوتهای کلی میان دو گونه هنری رمان و فیلم، گفت: ما در رمان با شخصیت سروکار داریم و توجه ما بیشتر از فضا معطوف به شخصیت است، اما وقتی قرار است رمان به سینما تبدیل شود، به نظر میرسد که سینما برای چیرگی خود از قدرت شخصیت به نفع فضا میکاهد. شاید اعتقاد «روبر برسون»، فیلمساز شهیر فرانسوی بیوجه نباشد که در سینما خیلی قایل به بهکارگیری شخصیت نبود و برای او شخصیت فقط نشانهای در خدمت فضای سینمایی مطرح بود.
مرادعباسی، دبیر نشست نیز در این جلسه گفت: مساله اقتباس امر مهمی در فرآیند تولید فیلم در کشورهای صاحب سبک در سینما چون آمریکا و نظام هالیوود است. «لیندا سینگر» در یکی از تالیفات خود میگوید که 85 درصد از فیلمهای هالیوودی، اقتباسیاند.
وی افزود: برایان سلزنیک، نویسنده رمان «اختراع هوگو کابره» در حوزه کودک و نوجوان مینویسد. او این رمان را آشکارا تحت تاثیر سینما نوشته و حتی تصاویر خود رمان تصاویر و شاتهای سینمایی هستند. سلزنیک خود در کتاب میگوید که همیشه علاقه داشته تا درباره «ژرژ ملیس»، کتابی بنویسد و به او ادای دین کند.
همچنین مرادعباسی در این نشست به شخصیتهای کتاب اشاره و آنان را با شخصیتهای به کار گرفته شده در فیلم اسکورسیزی مقایسه کرد. او گفتگویی نیز از «لوگان» نویسنده فیلمنامه هوگو، درباره چگونگی اقتباس، برای مخاطبان حاضر در جلسه خواند.
سینما و مفهوم «امانتداری»
فراستی در این نشست با اشاره به این نکته که در روند اقتباس سینمایی، مقوله امانتداری نمیتواند رخ بدهد، گفت: در روند تبدیل رمان به سینما، اتفاق اصلی در این است که رمان باید دوباره با سینما اندیشه شود و این با اصل امانتداری همخوان نیست.
وی افزود: فکرها و ایدههایی که به فرم میرسند، قابل عرضه هستند و این فکرها مدیوم خود را نیز با خود همراه دارند و شما نمیتوانید در روند اقتباس ایده را به فرم تبدیل کنید. فیلمهای اقتباسی که به رمان وفادارند، معمولا فاقد ارزش سینمایی هستند.
این منتقد در ادامه با اشاره به اقتباسهایی که از نمایشنامههای شکسپیر صورت گرفته، گفت: در سینما اگر کسی بخواهد شکسپیر را سینمایی کند، از ابتدا باختش معلوم است، چرا که دلیلی ندارد کسی تفکر یک هنرمند موفق دیگر را با خود حمل کند.
فراستی گفت: اما سینماگران بزرگی چون «کوروساوا»، «اورسون ولز» و «پولانسکی» که از شکسپیر اقتباس کرده و موفق هم بودهاند، نگاه خاص خود را داشته و با آن اثر دنیای خودشان و نه دنیای نویسنده اصلی را، یعنی شکسپیر، تصویر کردهاند. یعنی «مکبث» پولانسکی و یا «سریر خون» کوروساوا، که اقتباس از مکبث شکسپیر است، مکبث خودشان است و نه مکبث شکسپیر.
فراستی در ادامه با اشاره به اقتباس هوگو گفت: رمان «اختراع هوگو کابره» در واقع یک فوتورمان است و تصاویر رمان هم به شدت خوب و نشان دهنده شناخت عالی نویسنده از مقوله سینماست، اما اقتباس اسکورسیزی مناسب نیست و همه نقاط مثبت محدود در رمان را نابود کرده است. شخصیتهای موجود رمان نیز در روند تبدیل سینمایی به اصطلاح درنیامدهاند.
کربلاییلو نیز در اینباره گفت: رمان سلزنیک به هیچ عنوان اثر خوبی نیست. نویسنده قلم سستی دارد. همچنین استفاده از تصاویر هم در این رمان کاملا بیجا و بدون دلیل منطقی است. درجایی که کلمات کارآیی نداشته باشند، میتوان از تصویر استفاده کرد، اما در این رمان اینگونه نیست.
وی افزود: اگر سلزنیک نویسنده هوشمندی بود باید در جایی که کلمات به کار نميآمدند، از تصاویر استفاده میکرد. بنابراین در ساختار کتاب هوشمندی در کار نبوده است. در خود رمان ظرفیتهایی برای ایجاد تعلیق و دلهره وجود دارد مثلا بخش مربوط به ایستگاه راهآهن پاریس، اما در این فیلم حرکات دوربین است که کمی ایجاد دلهره میکند.
کربلاییلو نیز در ادامه با اشاره به اینکه در رمان «هوگو کابره» امر شکوهمند وجود دارد، گفت: از دلایلی که در ایران اقتباس از آثار ادبی برای سینما رونقی ندارد این است که در رمانهای ایرانی زیباییشناسی امر شکوهمند وجود ندارد. در روند اقتباس باید در خود داستان مولفههای امر شکوهمند وجود داشته باشد و داستانی که این مساله در آن نباشد، قابلیت تبدیل ندارد، اما در ادبیات داستانی ایران عموم مولفهها گرایش به روایت افسردگی احمقانه و زیباییشناسیهای کوچک و مینیاتوری است و این مساله با سینما سازگار نمیشود.
کتاب «اختراع هوگو کابره» نوشته برایان سلزنیک سال گذشته (1390) با ترجمه رضی هیرمندی از سوی نشر افق منتشر شد.

نظر شما