جستجوي مدلي براي توسعه يكي از چالشهاي اساسي براي مناطق بهجا مانده از فروپاشي شوروي است. كتاب «آسياي مركزي؛ دو دهه پس از استقلال» نوشته «پيتر لينكِ» و «ويتالي ناومكين» با ترجمه عليرضا عياري به سير راهبردهاي توسعه و تحول آسياي مركزي در دو دهه اخير ميپردازد.-
نويسندگان بهطور مفصل به شرايط اجتماعي، اقتصادي و سياسي هر پنج كشور آسياي مركزي، با درنظر گرفتن استراتژيهاي تحول در اين كشورها پرداختهاند و معتقدند كه فرضيههايي نظير كمك «اقتصاد بازار» به ارتقاي مديريت در جامعه، افسانهاي بيش نيست.
«پيتر لينكِ» و «ويتالي ناومكين» در نخستين فصل اين نوشتار با پرداختن به سير تحول در منطقه آسياي مركزي، مخاطب را با اين پرسش مواجه ميكنند كه آيا سير تحول در منطقه آسياي مركزي «تقابل روندهاي متناقض» است؟ سپس با تعريف واژه «تحول» و عوامل آن به اين نتيجه ميرسند كه كشورهاي مورد بررسي در آسياي مركزي خط سير نامنظمي در تحول دارند. آنها در بررسي «راهبردهاي سياسي» به سه راهبرد «پيشزمينه اجتماعي تحول»، «اقتدارگرايي نخبگان حاكم» و «عامل اسلامي» توجه دارند.
فصل دوم اين كتاب به «ارزيابي روند توسعه» ميپردازد و در اين ميان به ايدئولوژي و ابزارهاي تحقيق نظر دارد. در بخش «مسايل امنيتي مهم در آسياي ميانه» اين فصل آمده است: «در كل، تغييرهايي كه پس از فروپاشي شوروي افتاد، بهجاي نتايج مطلوب، براي بيشتر مردم، نتايج تلخي بههمراه داشت. ميزان رشدي كه در جمهوريهاي آسياي مركزي گزارش شده، بسيار دورتر از وضعيت واقعي زندگي ميليونها نفر ساكنان اين كشورها است. شاخصهاي كيفيت زندگي و توسعه انساني به كندي حركت ميكند و در مناطق روستايي به شدت كاهش پيدا كرده است.»
نويسندگان پس از آنكه مسير توسعه هريك از جمهوريهاي آسياي مركزي را به تفكيك و به طور اجمالي مورد بررسي قرار ميدهند و نقش آمريكا را در اين زمينه به چالش ميكشند، در پايان اين بخش، راهكارهايي را براي توسعه همه جانبه اين كشورها ارايه ميكنند كه پيشگيري از تمام كشمكشهاي موجود و بالقوه در منطقه، نخستين اين راهكارها است.
نويسندگان كتاب معتقدند كه بيشتر كشمكشهايي كه در مناطق جنوبي كشورهاي مستقل مشتركالمنافع پديد ميآيند، نتيجه بحرانهاي نظاممند اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و محيطي است و نهادهاي سياسي ليبرال و روابط اقتصادي در تقابل با روابط اجتماعي، بومي و فرهنگ اقتصادي قرار دارند.
سومين فصل اين نوشتار به «ويژگيهاي منحصربهفرد كشورهاي منطقه» پرداخته است و هر يك از كشورهاي «قزاقستان»، «قرقيزستان»، «تاجيكستان»، «تركمنستان» و «ازبكستان» را به تفكيك از لحاظ ويژگيهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي مورد بررسي قرار داده و در پايان توصيههايي در زمينههاي ياد شده به اين كشورها ارايه كرده است.
«اسلام افراطي در آسياي مركزي» چهارمين فصل اين اثر را به خود اختصاص داده است. در اين بخش، تجربه، جايگاه و دورنماي اين كشورها پس از فروپاشي مورد تحليل قرار گرفته است. نويسندگان معتقدند كه در دوره دشوار و تاسفبار تحولات جامعههاي آسياي مركزيِ پس از فروپاشي شوروي، مذهب به همراه قوميت، به منزله دستاويزي براي كشمكشهاي سياسي و ابزاري براي گذار اجتماعي سياسي نقش مهمي ايفا كرده است.
واپسين بخش اين نوشتار، به «تاثير عوامل خارجي بر روند تحول سياسي و امنيتي آسياي مركزي» ميپردازد و در اين بين «نقش روسيه در مقامِ صحنهگرداني مهم» مورد توجه نويسندگان است. همچنين در اين بخش به «رويكرد ايالات متحده نسبت به مشكلات تحول در آسياي مركزي» پرداخته شده و «مفهوم استقرار دموكراسي و تحقق واقعي» در زير اين سرفصل تحليل شده است.
چاپ نخست «آسياي مركزي، دو دهه پس از استقلال» را انتشارات ايراس، وابسته به موسسه مطالعاتي ايران و اوراسيا در 318 صفحه، با شمارگان 1000 نسخه و بهاي 6 هزار تومان به تازگي روانه بازار نشر كرده است.
نظر شما