نخستين جلد از مجموعه «ماجراهاي استنلي» با عنوان «استنلي كاغذي» از سوي انتشارات قدياني منتشر شد.
ماجرای کتاب «استنلی کاغذی» دقیقاً از نام کتاب پیداست: پسربچهای به نام استنلی بر اثر یک حادثه مثل کاغذ صاف میشود. داستان با توصیف یک روز عادی در خانواده «استنلی لمبچاپ» آغاز میشود و خیلی زود با بیان این حادثه عجیب و غریب خواننده را درگیر داستان میکند:
«آرتور گفت: آه، استنلی صاف شده!
پدر گفت: درست مثل یک صفحه کاغذ! این بدترین چیزی است که تا به حال دیدهام.
مادر گفت: حالا بیایید برویم صبحانه بخوریم، بعد من و استنلی به مطب کتر «دن» میرویم تا ببینیم او چه میگوید.»
استنلی مثل یک کاغذ است و این موضوع، قابلیتهای منحصر بهفردی به او داده است. استنلی مثل یک نامه داخل پاکت میشود و به ارزانترین شکل ممکن سفر میرود. او میتواند از دریچه فاضلاب رد شود و انگشتر مادرش را که در آنجا افتاده پیدا کند و یا حتی میتواند لباس مبدل بپوشد و در نقش یک تابلو، دزدهای موزه را شناسایی کند اما زندگی یک پسربچه کاغذی زندگی شادی نیست:
«استنلی به پدر و مادرش گفت که احساس بدی دارد. گفت: برای من بچهها مهم هستند. آنها اصلاً من را دوست ندارند. زیرا من با آنها فرق دارم. من صاف هستم.» اینجاست که آرتور برادر استنلی وارد صحنه میشود و داستان را تغییر میدهد.
«استنلی کاغذی» مجموعهای از 6 داستان کوتاه است که برشهایی از زندگی پسربچه عجیب و غریبی به نام استنلی را بازگو میکند. در متن این کتاب بارها نکات آموزندهای از زبان شخصیتها نقل میشود؛ نکاتی که بیان آنها در گفتوگوهای عادی تاثیرگذاری آنها را دوچندان میكند. به عنوان مثال اهمیت فکر کردن قبل از سخن گفتن از زبان مادر استنلی و خطاب به پلیس اینگونه تاکید میشود:
«مادر گفت: آدم باید قبل از اینکه اظهارنظر بیادبانهای بکند، خوب درباره آن فکر کند و بعد هم اصلاً آن را به زبان نیاورد.
پلیسها فهمیدند که این حرف قاعده و قانون خوبی است و گفتند که سعی میکنند آنرا هیچوقت فراموش نکنند.»
داستان «استنلی کاغذی» پایان خوشی دارد که برای یک رمان کودک انتخاب مناسبی بهشمار میرود.
«استنلی کاغذی» به همراه تصاویر نسخه اصلی کتاب به تصویرگری «اسکات نش» در شمارگان 3300 نسخه به بهای 2 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما