به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، «ما در حين حيات، مرگ را از هر سو ميبينيم. آمبولانسهاي حامل جنازه، مراسم قبل از خاكسپاري، عبور از كنار گورستان و بسياري نشانههاي ديگر، يادآورند كه اين زنگ براي ما نيز زده ميشود، شايد بيخبر! بنابراين بهتر است كه در انديشه و در مطالعاتمان نگاهي به مفاهيم مرگ، به كتاب قبر بيندازيم.»
آن چه بازگو شد بخشي از سخنان منيژه كيافر، مترجم كتاب «اسرار حيات و مرگ برحسب آموزههاي معابد مصر باستان» اثر «آنل» است كه در مقدمه اين كتاب نوشته است. وي درباره اين كتاب به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: ممكن است به نظر عجيب بيايد كه اين كتاب با فصل مرگ شروع ميشود.
وي در ادامه سخنانش افزود: معمولا مرگ، از نظر جامعه ما به عنوان سرانجام حيات و آن چه كه آن را پايان ميدهد، است ولي براي نويسنده اين كتاب مرگ پايان زندگي نبوده، بلكه آغاز يك حيات است. موضوع اصلي اين كتاب به پژوهشهاي مصر باستان برميگردد و ما نيز براي خواندن اين كتاب بايد خود را در ديدگاه يك فرد مصري باستان قرار دهيم.
وي به نمونهاي در اين زمينه اشاره كرد و گفت: در اسطوره هوروس، ازيريس (حداي خورشيد) كه مظهر حياتي پيوسته تجديد يافته است، حياتي كه نمادش درون دانهاي است كه بايد در زمين دفن شود تا از آن گياه جديدي زاده شود. ازيريس را نخستين پادشاه مصر قلمداد كردهاند، كسي كه بر آن كشور فرمانروايي كرده و حكومتش با عدالت و نيكي همراه است. برادرش «سِت» پادشاه جنوب مصر بوده و دائما با ايزيس در جنگ بوده است.
كيافر در ادامه سخنانش گفت: برحسب افسانهاي ديگر، «ست»، «ازيريس» را به قتل رسانده و او را در آب انداخته، طغيان نيل، بيان نظريه مرگ ظاهري سرزمين بوده است. هنگامي كه ازيريس كشته و بدنش به آب انداخته شده بود، تمام نيروهاي طبيعت، به صورت ايزدان مختلف تجسم يافته، با تلاش به يكديگر پيوستند تا وي را بازيابند و به زندگي برگردانند. دو الهه ايزيس و نفتيس (شفق و فلق) در اين جستوجوها سهم فعالي داشتهاند.
وي گفت: هر نويسندهاي ايده خاص خود را دارد و نويسنده اين كتاب نيز در زمينه مصر باستان منابع مصري و عبري را كنار هم گذاشته و از آن نتيجه گرفته كه مرگ نيز نوعي بازگشت روح به جسم است.
مترجم اين كتاب در ادامه سخنانش افزود: در ترجمه اين كتاب با مواردي مواجه شديم كه گويا مصريان قديم در علم بسيار پيشرفت كرده بودند و ممكن است به DNA دست پيدا كرده باشند و ميتوانستند شبيهسازي كنند.
وي به ترجمه كتاب نيز اشاره كرد و گفت: اين كتاب تا به حال به فارسي ترجمه نشده بود و چندين سال نيز به طول انجاميد تا اين اثر را از فرانسه به فارسي ترجمه كنيم. همچنين من با همياري همكارم شهلا المعي واژههايي كه ميتوانست معناي متن را به هم بريزد جدا كرده و با تحقيق و پژوهش در منابع فرانسوي آن واژه را درست به فارسي ترجمه كردهايم.
وي افزود: براي ترجمه اين كتاب از منابع مختلفي بهره گرفتهايم و با تاريخ مصر و اسطورههاي آن نيز به خوبي آشنا شديم تا بتوانيم اين كتاب را روانتر ترجمه كنيم. در اين پژوهش متوجه شديم كه دو بار ايران مصر را فتح كرده و شايد بتوان گفت كه مصر از اسطورههاي ايراني نيز الهام گرفته باشد.
كيافر به آسيبشناسي ترجمه كتاب نيز اشاره كرد و گفت: مترجم بايد معتمد و مومن به كتاب باشد، به متن اصلي كتاب و زبان اصلي آن مراجعه كند و معناي واژههاي اصلي را بيابد و آن را بازتاب دهد. نبايد براي توضيح برخي جملات كتاب تفسيرنويسي كند بلكه در پاورقي واژهها را براي مخاطب بازگو كند تا بتواند به خواننده كتاب ياري رساند.
سهشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۲
نظر شما