غریبهای پا به حریم خانه و کاشانهات میگذارد. باید کاری بکنی. نقشهای میکشی و پیش میروی. این داستان رمان نوجوانانهی باغ کیانوش است که در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق و در گذشتهای دورتر از آن یعنی زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد.
خط اصلی داستانی این رمان در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در روستایی از توابع شهر همدان شكل میگيرد. حمزه و عباس تصمیم میگیرند در روز جشن ازدواج پسر کیانوش به باغ او دستبرد بزنند. این ماجرا با سقوط یک هواپیمای بمبافکن عراقی در نزدیکی باغ همزمان میشود.
سقوط هواپیما و ورود خلبان آن به باغ کیانوش ماجراهای جدیدی میآفریند. باغ کیانوش در نزدیکی تپهای واقع شده که پیش از این صحنهي حضور دشمنانی دیگر بوده است. حمزه، قهرمان این داستان با یادآوری خاطرات پدربزرگش از حضور نیروهای اشغالگر روس در نزدیکی روستا، جریان حوادث داستان را تغییر میدهد.
در بخشی از این کتاب حال و هوای حمزه را بعد از تلاش شجاعانهاش برای نجات جان عباس و کیانوش بخوانید:
ساقهها مثل تارهای درهم تنیدهی عنکبوت بودند و او در پشت این بافت و پوشش نازک، به کاری که کرده بود فکر میکرد. باورش نمیشد؛ هم ذوق کرده بود و هم تا حد مرگ ترسیده بود. خودش هم نمیدانست چه اتفاقی افتاد که چنان تصمیمی گرفت و بعد بدون معطلی عملیاش کرد. شاید خواسته بود با این کار شجاعتش را به عباس نشان بدهد؛ شاید هم از ترس اینکه خلبان گیرش بیندازد، فکرش از کار افتاده بود. بعد مثل دیوانهها، احمقانهترین کار ممکن را کرده بود.
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، «باغ کیانوش» را در قالب طرح رمان نوجوان امروز با شمارگان 15 هزار نسخه و با قیمت 2 هزار تومان برای مخاطبان گروه سنی «د» روانهی بازار کتاب کرده است.
«علیاصغر عزتیپاک» را با قلم خودش بیشتر بشناسید:
شناسنامهام میگوید متولد هشتم شهریور 1353 هستم؛ اما مادرم قرص و محکم میگوید: در شب عید نوروز 1355 به دنیا آمدی! به این ترتیب در 9 سالگی شناسنامه - 7 سالگی واقعیام- دانشآموز شدم و هنوز که هنوز است دانشآموزم.
«میمانم پشت در» برای بزرگسالان و «زود برمیگردیم» برای نوجوانان، کتابهای دیگری هستند که به جز «باغ کیانوش» نوشتهام.
نظر شما