شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۸ - ۰۸:۰۰
شخصیت سالم، مسیر است، نه مقصد

حامد هاتف؛ دبیر گروه ادب و هنر: دیروز ۱۸ دی، برابر با ۸ ژانویه، صدوهشتمین سال‌روز تولد روان‌شناس امریکایی، کارل راجرز بود. راجرز در ایران چهره شناخته‌شده‌ای است. او از مشهورترین روان‌شناسان مکتب انسان‌گرا بود که عمر هشتاد و پنج‌ساله‌اش، از ۸ ژانویه ۱۹۰۲ تا ۴ فوریه ۱۹۸۷ را در بر گرفت..._

حامد هاتف، دبیر گروه ادب و هنر خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): دیروز ۱۸ دی، برابر با ۸ ژانویه، صدوهشتمین سال‌روز تولد روان‌شناس امریکایی، کارل راجرز بود. راجرز در ایران چهره شناخته‌شده‌ای است. او از مشهورترین روان‌شناسان مکتب انسان‌گرا بود که عمر هشتاد و پنج‌ساله‌اش، از ۸ ژانویه ۱۹۰۲ تا ۴ فوریه ۱۹۸۷ را در بر گرفت.

فلسفه و روان‌شناسی؛ یک مقایسه موازی
انسان‌گرایی؛ فرزند خلف پراگماتیسم

اگر در فلسفه جدید غرب معتقد به سه روی‌کرد اصلی (فلسفه قاره، پوزیتیویسم و پراگماتیسم) باشیم، که ازقضا به لحاظ جغرافیایی نیز سه حوزه متفاوت (اروپای مرکزی، اسکاندیناوی و امریکای شمالی) را در بر می‌گیرند، خواهیم دید که این سه روی‌کرد، خود را در حوزه‌های دیگری چون روان‌شناسی هم بازنمایی خواهند کرد. روان‌شناسی در اروپای مرکزی از همان نخستین سال‌های قرن بیستم رنگی از روان‌کاوی اعماق روان آدمی می‌گیرد که به‌ویژه در مکتب فروید و یونگ و سپس لاکان متمرکز می‌شود؛ و از همان آغاز قرن بیست در امریکا، دقیقا موازی با روی‌کردهای فلسفی عمل‌گرا و مصلحت‌گرای پراگماتیستی ویلیام جیمز و جان دیویی، خود را به‌صورت دو مکتب روان‌شناسی رفتارگرا و روان‌شناسی انسان‌گرا در آرای روان‌شناسانی چون جان واتسون و کارل راجرز نمود می‌بخشد.

اگر فلسفه قاره (مثلا در شاخه ایده‌آلیستی و سپس اگزیستانسیالیستی‌اش) دیدگاه‌های کلان را عموما فارغ از تجربه‌های روزمره مد نظر دارد و در پی پاسخ دادن به پرسش‌هایی کلان چون غایت تاریخ و هدف نهایی از وجود انسان است، روان‌کاوی که اتفاقا در همین کشورهای مهد فلسفه قاره آغاز می‌شود (آلمان و اتریش و فرانسه) نیز، لایه‌های زیرین روان آدمی را می‌کاود و در جست‌وجوی شاخصه‌های واقعیتی فراگیر است که آن را با همه اختلاف در تعریف و حدود، «ناخودآگاهی» می‌نامد. 

از سوی دیگر، فلسفه پراگماتیستی (پراگماتیسم ماخوذ از لفظی یونانی (pragma) به معنای «عمل» است) امریکایی مصلحت و عمل را بر ذهنیات مقدم می‌شمارد و حقیقت را کیفیتی تعریف می‌کند که از نظر انسان خوب باشد؛ نه‌این‌که فارغ از باورهای انسانی بر او سیطره داشته باشد و مستقل از وجود انسان بتواند وجود داشته باشد. این‌چنین تاکیدی بر انسان، و ضرورت کارآمدی باوری برای او تا آن باور بتواند حقیقت قلمداد شود، در روان‌شناسی امریکایی نیز نتایج خاص خود را به‌جا می‌گذارد و تبدیل به نظریات رفتارگرایی (Behaviorism) و انسان‌گرایی (Humanism) می‌شود. بنیان‌گذار رفتارگرایی، جان واتسون امریکایی بود. روان‌شناسی انسان‌گرا، نزدیک به نیم‌قرن پس از روانشانسی رفتارگرا، و به‌عنوان نیروی سومی پس از رفتارگرایی و روان‌کاوی معرفی شد. کارل راجرز، یکی از بزرگ‌ترین روان‌شناسان مکتب انسان‌گراست.

تجربه هوشیار یا تجربه ناهوشیار؟
همان‌قدر که روان‌کاوی بر تجربه‌های ناهوشیار روان آدمی تاکید دارد، انسان‌گرایی بر تجربه‌های هوشیار تاکید می‌کند. نتیجه واضح است: همان‌قدر که در شاخه روان‌کاوی مجال آن هست که بر اساس توجه خاص به حوزه ناهوشیار و ناخودآگاه روان انسانی، معطوف به الگوهای کلی یا در روان‌کاوی یونگی، صورت‌های ازلی – ابدی روان آدمی شد که بر زندگی روزمره او، چه بخواهد و چه نخواهد، حاکم‌اند، در روان‌شناسی انسان‌گرا مجال چنین روی‌کردی نیست؛ چون اصولا در این مکتب، روان‌شناس با روزمره و تجربه‌های شخصی بیمار مواجه است، نه با ناخودآگاهی او. 

اما تمام این‌ها نباید این تصور را ایجاد کند که روان‌شناسی انسان‌گرا «چیز»ی دم‌دستی و سطحی است. در کارنامه بزرگان این مکتب، سوابق درخشانی چون درمان بیماران اسکیزوفرن نیز مشاهده می‌شود (راجرز در سال ۱۹۵۷ چند بیمار اسکیزوفرن را با موفقیت درمان کرد). اما ویژگی بسیار مهم مکتب انسان‌گرایی، ایجاد امکان برای همه انسان‌ها فارغ از میزان تحصیلات و توان ذهنی‌شان برای استفاده از روش‌های درمانی است. 

برای نمونه، برای آن‌که بتوانیم از شیوه‌های روان‌شناسی تحلیلی یونگ استفاده کنیم، لازم است از ذهنی فعال، فرهیخته و تربیت‌‌شده، و هرچه بیش‌تر آگاه به اساطیر و نمادهای روانی که در خواب پدیدار می‌شوند برخوردار باشیم تا بتوانیم تحلیلی مناسب از نمادهای خواب‌مان ارایه دهیم. برای آشنایی با این شیوه، مطالعه کتاب «تحلیل رویا: گفتارهایی در تحلیل و تعبیر رویا» که با ترجمه رضا رضایی از سوی نشر افکار منتشر شده می‌تواند بسیار مفید باشد. اصولا افراد عادی نه‌تنها از این میزان اطلاعات و داده‌های خام اساطیری و ادبی برخوردار نیستند، بلکه توان ذهنی و حوصله و زمان کافی برای چنین تحلیل‌هایی را هم ندارند. روان‌شناسی انسان‌گرا، اما، می‌تواند راه‌کارهایی ارایه دهد که برای همه ما بسیار مفید باشد.

نگاهی به روش درمانی کارل راجرز
مشهورترین کتاب برای عامه مردم که در ایران منتشر شده و در آن بخشی به شرح دیدگاه‌های درمانی راجرز اختصاص دارد، «روان‌شناسی کمال» اثر دوآن شولتس به ترجمه گیتی خوشدل است (نشر پیکان – ۱۳۸۳).

روش درمانی راجرز نه بر اساس الگوهای رفتاری و کنش – واکنشی انسان‌های سالم، که مشابه روان‌کاوان، بر اساس درمان بیماران بود که او، خود ترجیح می‌داد به‌جای لفظ بیمار، از آن‌ها با عنوان «مراجع: client» یاد کند. او به این شوه نام روش بی‌رهنمود (nondirective) یا درمان مراجع‌محور (client – centerd therapy) داده است که از محبوب‌ترین شیوه‌های درمان روانی در امریکاست. او معتقد است «شخص باید فقط بر تجربه‌ای که خود از جهان دارد متکی باشد؛ چرا که این تجربه تنها واقعیتی است که هر فرد می‌تواند بشناسد (روان‌شناسی کمال. ۳۹).»  

نظریه راجرز نظریه‌ای خوش‌بینانه است و بر ضرورت و امکان تحقق همه استعدادهای فرد تاکید دارد. راجرز فضایی آرام و صمیمی را برای مراجع ایجاد می‌کند و با اعمادبخشی به او، که نمی‌خواهد عقایدش را مورد سوءظن یا نقد قرار دهد، مراجع را تشویق می‌کند که سخن بگوید. 

در زیر مهم‌ترین محورهای باورهای راجرز که روش درمانی‌اش بر اساس آن‌ها شکل گرفته، بر مبنای داده‌های کتاب «روان‌شناسی کمال» معرفی و ارایه می‌شوند. شماره‌های بعد از هر عبارت، شماره صفحه‌ای است که این اطلاعات از آنها استخراج شده است:

آن‌چه از نظر هر کس واقعی است، ادراک یگانه‌ی خود او از واقعیت است. ۴۱
هیچ‌یک از جنبه‌های رشد و تکامل آدمی، مسقل از گرایش فعلیت‌بخشیدن عمل نمی‌کند. ۴۱
سرسختی و تنازعی که با فعلیت‌بخشیدن همراه است، از تنش نمی‌کاهد؛ بل‌که بر آن می‌افزاید. ۴۳
جهت ما به پیش و به سوی هدف پیچیدگی افزایش‌یافته‌ی کنش و کارکرد عمل است؛ تا بتوانیم به آنی که در توان ماست تبدیل شویم. ۴۳
همین که خود پدیدار می‌گردد، گرایش تحقق خود (خود را از قوه به فعل رساندن: self – actualization) نمایان می‌شود. این فرایند که در سراسر زندگی ادامه می‌یابد، مهم‌ترین هدف زندگی انسان است. ۴۳
تحقق خود، روند خودشدن و پرورش ویژگی‌ها و استعدادهای یکتای فرد است. در بشر میلی ذاتی برای آفرینندگی هست و مهم‌ترین آفریده‌ی هر انسان، خود اوست. ۴۳
شخصیت سالم روند است؛ نه حالت بودن – مسیر است نه مقصد. ۴۸
تحقق خود، روندی دشوار و گاه دردناک است. مستلزم آزمودن پیوسته و گسترش همه‌ی توانایی‌ها و استعدادهای شخص است. ۴۸
تحقق خود، شهامت «بودن» و غوطه‌ور شدن در جریان زندگی است. ۴۸
چنین انسانی (انسان در مسیر تحقق خود)، در عواطف و تجربه‌های گوناگون بشری جذب و غرقه می‌شود و آن‌ها را بسیار عمیق‌تر از کسی که از سلامت روان کمتری برخوردار است، احساس می‌کند. ۴۸
آن‌ها که به تحقق خود می‌پردازند، از زندگی‌ای غنی، مبارزه‌جویانه و پرمعنا بهره‌مند می‌شوند؛ اما لزوما همیشه خوشحال و خندان نیستند. ۴۹
کسانی که به تحقق خود می‌پردازند، به‌راستی خودشان هستند. خود را پشت نقاب‌ها و صورتک‌ها پنهان نمی‌سازند و به آن‌چه نیستند، تظاهر نمی‌کنند یا در برابر بخشی از خود سپر نمی‌گیرند. ۴۹
(انسان در مسیر تحقق خود) از توقعات و ممنوعیت‌های تحمیلی جامعه یا پدر و مادر خویش آزاد است؛ این قاعده‌ها برای او کوچک است و این مراحل را پشت سر گذاشته است. ۴۹
انسانی که هیچ‌گونه شرایط بازدارنده احساس ارزشمندی نداشته باشد، از آزادی تجربه همه احساسات و گرایش‌ها برخوردار است. از آن‌جا که هیچ احساسی تهدیدکننده نیست، در برابر آن‌ها حالت تدافعی نمی‌گیرد. پس آمادگی کسب تجربه، ضد حالت تدافعی است. هرگونه احساسی، خواه درونی یا برونی، بدون تحریف یا مانعی به سلسله‌اعصاب منتقل می‌شود. ۵۰
می‌توان انسان با کنش کامل را «عاطفی»تر دانست؛ چراکه او عواطف مثبت و منفی وسیع‌تری (مثلا هم غم و هم شادی) را با شدتی بیش از انسان تدافعی تجربه می‌کند. ۵۰
چون انسان سالم برای کسب هر تجربه‌ای آماده است، شخصیت یا خود او با هر تجربه‌ی تازه پیوسته تحول و تکامل می‌یابد. ۵۰
راجرز: هرگاه احساس شود فعالیتی ارزش انجام دادن را دارد، به‌راستی باارزش است. همواره آموخته‌ام مجموع احساس‌هایی که نسبت به هر موقعیتی داشته‌ام، از عقل من قابل اعتمادتر بوده است. ۵۱
انسان با کنش کامل می‌تواند بر اساس جوشش‌ها یا محرک‌های آنی و شهودی عمل کند. ۵۱
همه‌ی انسان‌هایی که دارای کنش و کارکرد کاملند، بسیار خلاقند. ۵۳
انسان‌های خلاق و خودانگیخته با محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، هم‌رنگی یا سازش فعل‌پذیر نشان نمی‌‌دهند؛ چراکه آن‌ها حالت تدافعی ندارند و دل‌بسته‌ی ستایش دیگران از رفتار خود نیستند. ۵۳

کتاب‌شناسی کارل راجرز در ایران
از آثار راجرز، تا کنون کتاب‌های زیر در ایران به چاپ رسیده‌اند:

درآم‍دی‌ ب‍ر ان‍س‍ان‌ ش‍دن‌: دیدگاه یک درمان‌گر از روان‌درمانی/ ک‍ارل‌ راج‍رز؛ ت‍رج‍م‍ه‌ ق‍اس‍م‌ ق‍اض‍ی‌. انتشارات دان‍ش‍گ‍اه‌ آزاد اس‍لام‍ی‌، م‍رک‍ز ان‍ت‍ش‍ارات‌ ع‍ل‍می – ۱۳۶۹.
رابطه درمانی : مفاهیم و کاربردها / کارل راجرز؛ ترجمه عبدالله احمدی‌قلعه. زنجان.عود – ۱۳۸۵.
ه‍ن‍ر ان‍س‍ان‌ ش‍دن‌ / ک‍ارل‌ راج‍رز؛ ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ه‍ی‍ن‌ م‍ی‍لان‍ی‌. ف‍اخ‍ت‍ه – ۱۳۷۶.
راه انسان شدن / کارل راجرز. مترجم قاسم قاضی. جیحون – ۱۳۸۶.
راه بودن / کارل راجرز. ترجمه قاسم قاضی. جیحون – ‏‫‬‏۱۳۸۸.‬
گ‍روه‌ه‍ای‌ روی‍اروی‌: ب‍ح‍ث‍ی‌ در روان‌درم‍ان‍ی‌ گ‍روه‍ی‌ / ک‍ارل‌ راج‍رز. ت‍رج‍م‍ه‌ ف‍ره‍اد م‍اه‍ر. رش‍د – ۱۳۶۹.
م‍ش‍اوره‌ و روان‌ درم‍ان‍ی‌ م‍راج‍ع‌ - م‍ح‍وری‌ / ک‍ارل‌ راج‍رز؛ ب‍رگ‍ردان‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ اح‍م‍دی‌ ق‍ل‍ع‍ه‌؛ [ب‍رای‌] س‍ازم‍ان‌ ب‍ه‍زی‍س‍ت‍ی‌ اس‍ت‍ان‌ زن‍ج‍ان‌، م‍ع‍اون‍ت‌ ام‍ور ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ و پ‍ی‍ش‍گ‍ی‍ری‌.
مناظره راجرز و اسکینر / ترجمه قاسم قاضی. جنگل و جاودانه – ‏‫‏‏۱۳۸۷.

همچنین در ایران تا کنون در کتاب‌های بسیاری به راجرز اشاره شده. اما مهم‌ترین کتاب‌هایی که با محوریت آرای او به چاپ رسیده‌اند، آثار زیراند:

تحلیل روان‌شناختی خودشکوفایی از دیدگاه مولانا و راجرز / محمدمهدی شریعت‌‌باقری ، سعید عبدالملکی. تهران. دانژه – ‏۱۳۸۷.‬
س‍ه‌ م‍ک‍ت‍ب‌ روان‌ش‍ن‍اس‍ی‌: دی‍دگ‍اه‌ه‍ای‌ ف‍روی‍د، اس‍ک‍ی‍ن‍ر و راج‍رز / ت‍ال‍ی‍ف‌ راب‍رت‌. دی‌. ن‍ای‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ اح‍م‍د ج‍لال‍ی‌. پ‍ادرا – ۱۳۸۱.
کارل رانسوم راجرز: نظریه فردمدار «خود» هسته نظری شخصیت راجرز / نوشته فاطمه همتی، نرگس طالقانی. دانژه – ۱۳۸۶.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط