چند شعر از شاعران وبلاگنويس، پيشنهاد كتاب، بهترين كتابي كه وبلاگنویسی در سال گذشته خوانده است و دلتنگیهای يك شاعر، از مطالبي است كه صفحههاي شعر و ادبيات مجازی در هفته گذشته به آنها پرداخته اند._
بهترين كتابي كه «خوابگرد» در سال گذشته خواند
هفتهای که گذشت، سید رضا شكراللهی در وبلاگ «خوابگرد» مطلبي با عنوان «روح دردناك و مايوس پراگ» را منتشر كرد و در آن به توضيح كتاب «روح پراگ» اثر «ايوان كليما» پرداخت.
شكراللهي درباره نويسنده اين كتاب نوشته است: «ایوان کلیما» را پس از میلان کوندرا، بهترین نویسنده معاصر چک میدانند. «روح پراگ» او که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد، نخستین کتاب اوست که به زبان فارسی برگردانده شده و در فاصلهای اندک، در سال گذشته، دو ترجمه از آن وارد بازار کتاب ایران شد.
وي ادامه میدهد: «روح پراگ، نه رمان است، نه داستان کوتاه، نه نقد و نه سرگذشتنامه؛ مجموعهای ست از بیست مقاله که گویی همه اینها هم هست! مقالاتی که کلیما آنها را در فاصله ۱۵ سال نوشته و نگاهش به سیاست، ادبیات، تاریخ، هنر و حتي شهر را در آنها بازتابانده است. مقاله «روح پراگ» یکی از همین مقالات است که میتوان آن را نمونهای خلاقانه و اندیشمندانه از شهرنگاری با یاری کلمات معرفی کرد.
خواندن کتاب «روح پراگ» برای هر اهل مطالعهای، حتي کسی که میانهای با ادبیات ندارد، خوشایند و سودمند است.»
ترانه اي از قزوه
«به تازگی علیرضا افتخاری آلبومی با نام «عاشقا سلام» روانه بازار کرده. اولین قطعه این آلبوم ترانهای از من است.» اين جمله از عليرضا قزوه، شاعر و نويسنده وبلاگ «عشق عليه السلام» است كه در وبلاگش ترانه «عاشقا سلام» را منتشر كرده و لينك دانلود اين ترانه را قرار داده است.
«آدما آسمونو میخوان چی کار
کاش میشد سهم پرندهها باشه
کاش میشد تو هیچ دلی غم نباشه
دل مردم خونهی خدا باشه»
كتاب بخوانيد
يوسف عليخاني نويسنده وبلاگ «تادانه»، سه كتاب با عنوانهاي «اسرارالتوحيد» شیخ ابوالسعید ابوالخیر، «مقالات شمس تبريزي» و «تذکره الاولیاء» فریدالدین عطار نیشابوری به كوشش داوود غفارزادگان را معرفي كرده و درباره علت اين امر چنين گفته است: «انگیزه انتخاب هر یک از سلسله کتابهای «نثر کهن فارسی» بیش از هرچیز برخورداری از جوهره ادبی است. داود غفارزادگان، داستاننویس معاصر، در هر اثر بی آن که کلمهای به متن بیفزاید، قطعهها را با آرایشی جدید و براساس نگاهی داستانی در کنار هم قرار میدهد. در این قرائت، به توصیف ها، حالات، فضاسازی، گفت و گوها و ایجاز زبان توجه شده است.
پارهای از واژهها و تعابیر دشوار نیز معنا شدهاند تا خوانندگان جوانتر، دشواریهای زبانی را بهتر پشت سر بگذارند و از مطالعه متون کهن، بیشتر لذت ببرند.»
شعر تازه
آرش شفاعي روزنامهنگار و شاعر نيز شعر تازهاي را در وبلاگش منتشر كرده است:
«لرزهای در رگم افتاده که خشتی تو چقدر
ارگ متروکه شدی- خاک سرشتی تو چقدر
صبح و شب با قلم هرز و دواتی بی رنگ
بر تن خاک روان "هیچ" نوشتی تو چقدر
باد شد حاصل یک عمر عرقریزانت
بذر پوسیده در این بادیه کشتی تو چقدر»
«شگفت» اگر دريا خاكستر شود
محمدرضا تركي شاعر و نويسنده وبلاگ «فصل فاصله» هفته گذشته وبلاگش را با سرودهاي جديد با عنوان «شگفت» به روز كرد.
«شگفت
اگر آتشفشانی سرد گردد
یا بهاری زرد
یا دریاچهای تبخیر
یا کوهی به زیر بارش برف زمستان، پیر
یا...
جای شگفتی نیست
شگفت آنجاست
یک دریای طوفانی بی پایاب
خاکستر شود روزی...
چه کردی با دلم ای آذرخش واپسین
ای شعلهی موذی!؟»
يه روز به دنيا خنديديم اما حالا؟!
عبدالجبار كاكايي نويسنده «سالهاي تاكنون» از بارون عصر بیست فروردین با پسرش پناه برد به سینما پایتخت و اخراجیهای دو در حال نمایش بود... و ديدن اين فيلم بهانهاي براي به روز شدن وبلاگش شد.
وي در اين مطلب كه عنوانش «یه روز به دنیا خندیدیم، یه روز به همدیگه، حالا به خودمون می خندیم.» گفته است: «پسرم ما خسته شدیم و داریم به خودمون میخندیم. این تلخترین خنده یه نسل سر خورده است پسرم. برگشتن به مردم هزینههای زیادی داره و تو سعی نکن اونقدر از مردم فاصله بگیری که مجبور شی با این شیرینکاریها دلشونو به دست بیاری. همین حرفا رو تو برگشت به پسرم گفتم زیر بارونی که خندههای تهرون هشتادوهشت رو خیس کرده بود.»
حنجره شاعر، قاب خالي آواز است
يوسفعلي ميرشكاك شاعر و نويسنده وبلاگ «هو الاول و الاخر والظاهر و الباطن» هفته گذشته يكي از سرودههايش را با عنوان «اوج ممكن پرواز» منتشر كرد:
«شب است و پنجرهای دارم که روبروی تهی باز است
شکسته حنجرهای دارم که قاب خالی آواز است
در این قفس نفسی دارم پرندهوار تپیدنها
که رفت و آمد سنگینش شکسته بالی پرواز است».
نظر شما