جیمز آگوستین آلوی ژیوس جویس، نویسنده ایرلندی و برنده جایزه نوبل ادبیات، ۶۷ سال پیش در ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ میلادی دیده از جهان فروبست. مترجمانی چون منوچهر بدیعی، پرویز داریوش و صالح حسینی، اکثر آثار داستانی این نویسنده را به زبان فارسی ترجمه کردهاند.
وی در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. علاوه بر او ۹ عضو دیگر در این خانواده زندگی میکردند. پدرش دایم الخمر بود و به سختی این خانواده پر جمعیت را اداره می کرد. این مساله به شدت روحیه حساس و تاثیر پذیر جیمز را آزار می داد و محرومیت هایی که طی چند سال ابتدای زندگیش کشید او را دچار نوعی سرخوردگی، افسردگی و بدبینی نسبت به نهاد خانواده کرد.
جیمز جویس نمایشنامه نویس و داستان سرایی است که در زمان حیاتش به شهرت دست یافت، اما دوره پایانی زندگی خود را همانند دوران کودکی خود، در فقر به سر برد و در نهایت بر اثر بیماری جان باخت.
پدر جیمز جویس برای اینکه از هزینه های خانه بکاهد و شغل و درآمد آینده پسرش را تضمین کند، او را به مدرسه ای فرستاد که به وسیله یسوعیان (فرقهای از مذهب کاتولیک) اداره می شد.
وی ۱۳ سال متوالی را در این مدرسه سپری کرد و تحصیل اولیه خود را در این مدرسه به پایان رساند. اما از همان زمان اندیشه های خشک کاتولیکی و کوته نظریهای اطرافیانش او را به شدت آزرده خاطر می ساخت.
وی بعدها از تجربیات خود در این مدرسه و در سایر مراحل زندگی برای خلق رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی» استفاده کرد.
جویس در سال ۱۸۹۸ وارد دانشگاه دوبلین شد و به تحصیل در زمینه زبان های خارجی پرداخت. وی تا سال ۱۹۰۴ به تحصیل خود ادامه داد، تا اینکه به خاطر نگارش مقالههایش مجبور به ترک دوبلین و کشور خود شد.
نوشتههای این نویسنده به مذاق حاکمان وقت ایرلند خوش نمیآمد و سختگیریها ،وی را مجبور به این تبعید خود خواسته کرد.
این نویسنده سرانجام به پاریس رفت و در این شهر برای تحصیل در رشته طب وارد دانشگاه شد. اما پس از اتمام تحصیلات پزشکی،ذوق و قریحه ذاتی او را به سمت مطالعه در رشته ادبیات و فلسفه سوق داد.
جویس در این زمان به مطالعه درباره افکار و زندگی "جیوردانو بورنو" پرداخت. بورنو فیلسوفی مذهبی در کشور ایتالیا بود که در قرن ۱۶ میلادی می زیست و به دليل افکار و نوشته هایش ابتدا عنوان ارتداد به وی نسبت دادند و سپس او و آثارش را یکجا آتش زدند. در همین زمان جویس به نگارش سلسله مطالبی درباره نمایشنامه نویسی دست زد و آنها را منتشر کرد.
مطالعه آثار هنریک ایبسن باعث شد که جویس به این نمایشنامه نویس تمایل زیادی پیدا کند و مقالاتی را در مورد خصوصیات آثار وی به نگارش درآورد.
«دوبلینیها» و «چهره مرد هنرمند در جوانی» از معروفترین رمانهای این نویسنده اند. وی به رغم اینکه در پاریس زندگی میکرد، اغلب آثار خود را با محوریت ایرلند و شهر دوبلین (پایتخت ایرلند) به رشته تحریر در آورده است.
در ایران اکثر آثار داستانی و رمانها این نویسنده با ترجمه افرادی چون منوچهر بدیعی، پرویز داریوش و صالح حسینی، به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند.
جویس از نویسندگان سورئالیسم به شمار می رود که در طول زندگی خود کنکاش در پنهانیترین زوایای روح را به این مکتب اضافه کرد.
وی پس از سالها ضعف و درد چشم و پس از بارها عمل جراحی، در سن ۴۰ سالگی تقریبا قدرت بینایی خود را از دست داد و در ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ در حالی که از درد چشم و فقر و بیماری رنج می برد، در زوریخ چشم از جهان فروبست.
نظر شما