دستنويس خطي «ونديداد» يکي از كهنترين دستنويسهاي خطي اوستا در جهان و ديرينهترين دستنويس شناخته شده اوستا در ايران است که در سال 976 يزدگردي برابر با 1036 مهي در يزد نوشته شده است. اين كتاب كهن در دفتر «حافظه جهاني ايران» ثبت شد._
دستنويس ياد شده داراي متن کامل ونديداد و متن کامل ويسپرد و بخش اصلي يسناست. حاشيه دستنويس نيز به زند نوشته شده است. هم اكنون دستنويسهاي بسياري از اوستا در کتابخانههاي گوناگون جهان نگهداري ميشود.
دستنويس ونديداد از آن رو كه برنويس (: كاتب) آن شناخته شده است از دستبردهاي زمان به دور مانده و از ارزش بسياري برخوردار است. اين نيز در خور يادآوري است كه روشن بودن شناسنامه كتاب و اينكه از زمان نگارش (:كتابت) تاكنون در خانوادهاي از موبدان نگهداري شده است، نه تنها اصيل بودن دستنويس ونديداد را نشان ميدهد، بلكه بر ارزش و اهميت آن ميافزايد.
اين دستنويس به سه خط دين دبيره (اوستايي)، پهلوي و فارسي نوشته شده است. از آنجا که نوشتار خطهاي ياد شده كمتر به كار ميرود، اين متن از ديد پژوهشهاي زبانشناسي، داراي ارزش گرانبهايي است.
ونديداد به پيشنهاد كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران و پس از بررسي در نشستهاي كارشناسي كميته ملي حافظه جهاني براي ثبت در دفتر اين كميته پذيرفته شد. شايان يادآوري است كه از سال 1387 تاكنون 17 اثر در اين دفتر به ثبت رسيدهاند كه يكي از آنها دستنويس «پنج گنج» نظامي، وابسته به كتابخانه مركزي است. اين كتاب كهنترين دستنويس تاريخدار از «پنج گنج» در جهان است.
ونديداد نوزدهمين نسك اوستاست كه امروز تمام آن به دست ما رسيده است. اين نسك به 22 فرگرد بخشبندي ميشود. نوشتههاي فرگردها به گونه پرسش و پاسخ است. نوشتن اين بخش از اوستا را به پس از دوره هخامنشيان نسبت ميدهند. بنابراين در متن ونديداد آثاري از قانونهاي كهن پيش زرتشتي را در كنار قانونهاي نو ميتوان ديد. ونديداد داري شرح پهلوي (زند) نيز هست.
فرگرد نخست ونديداد، تنها بخشي از اوستا است كه درباره خاستگاه ايرانيان آگاهيهاي سودمندي به دست ميدهد. اين فرگرد از 16 جايگاه كه سكونتگاه نخستين ايرانيان است، سخن گفته است. فرگرد دوم داستان جم است. فرگرد سوم درباره نهادهاي كشاورزي و آباداني است. فرگرد چهارم دربردارنده دادها و نهاد و پاسداشت پيمانهاست.
فرگرد پنجم تا پايان فرگرد دوازدهم، قانونهاي آلودگيها و ناپاكيهاست. فرگرد سيزدهم درباره حيوانات سودمند، فرگرد چهاردهم درباره پادافرهها، فرگرد پانزدهم درباره گناهان مرگ ارزان، فرگرد شانزدهم درباره ناپاكيها، فرگرد هفدهم قانونها، فرگرد هجدهم درباره موبدان و سپندينگي پرنده ياور ايزد سروش، فرگرد نوزدهم درخواست اشو زرتشت از اورمزد و فرگرد بيستم تا بيست و دوم درباره پزشكي است.
«آرتور کريستن سن»، ايرانشناس دانماركي تاريخ نگارش و تدوين «ونديداد» را دوره اشکانيان ميداند. هرچند همه اوستاشناسان با اين نظر همداستان نيستند، اما بيشتر پژوهشگران معتقدند با توجه به سبک و شيوه نگارش اين بخش که در سنجش با «يشتها» برخي نادرستيهاي دستوري دارد و در پارهاي از موردها تقليدي است. برخي نيز ونديداد را از بخشهاي کهنتر اوستا و با در نظر گرفتن چگونگي محتواي آن، تاريخ نگارش و تدوين آن را بسيار جديدتر از روزگار انشاء ديگر بخشهاي اوستا دانسته و آن را منسوب به شاخه باختري دين مزداپرستي و چکيده باورها و برداشتهاي مغان مادي شمردهاند. در هر حال، هيچ يک از اوستاشناسان، در پيوند «ونديداد» با مجموعه پيکره اوستا ترديدي روا نداشته است.
برخي از پژوهندگان، «ونديداد» را برآيند نفوذ گسترده مغان مادي در دربار «خشايارشا» و هماهنگي آن دربار با روحانيت زرتشتي ميدانند. پژوهنده پارس «رستم ج.ج.مدي» در گفتاري به نام «تحول قانون ايراني» به معرفي و تحليل «ونديداد» پرداخته و نوشته است:
«ونديداد که از گذشته باستاني بسيار دور به طور کامل به دست ما رسيده، تنها کتاب ديني مزداپرستان است که محتواي عمده آن را قانون جزايي ايران باستان تشکيل ميدهد. وجود چنين قانوني در ايران کهن، نشان ميدهد که ايرانيان آن روزگاران، چندان از ملاک و معيار تمدن عصر جديد دور نبودهاند.»
پژوهش در فرمانهاي ونديداد، نشان ميدهد که ايرانيان تا چه اندازه به آزادي و حقوق فردي انسان احترام ميگذاشتهاند. در اين فرمانها ميبينيم که وارد آوردن کمترين گزندي به تن آدمي، به شدت ناروا شمرده شده است. هرگاه جريان تاريخ را 3 هزار سال به عقب بازگردانيم، در ترکيب قانون و سازمانها و نهادهاي ايران باستان، بسياري چيزهاي شگفتيآور و ستايشانگيز مييابيم.
«مهرداد بهار» نيز درباره اهميت «ونديداد» نوشته است: «... اين اثر، علاوه بر داشتن مطالبي جغرافيايي و تاريخي (هر چند افسانهاي)، داراي مطالب بسيار حقوقي و آييني نيز هست که آن را از نظر جامعهشناسي تاريخي و ارتباط فرهنگي و اجتماعي مردم نجد ايران با بينالنهرين و غرب آسيا، شايان اهميت بسيار ميسازد.
به گفته «ابراهيم پورداوود»، «داستانها و يادگارهاي کهن فرهنگ ما هر چه هست، زاييده زندگي قوم ما و پرورده سرزمين ما و نمودار سرشت نياکان ما و راستترين گواه بد و خوب پدران ماست. اگر بد بودند يا خوب، اگر تنگدل و تنگدست بودند يا رادمرد و گشادهدست، اگر پهلوان و دلير بودند يا ترسو و بزدل، اگر بزرگمنش و آزاده بودند يا گدامنش و درويش، همه اين زشت و زيباها از همين داستانها هويداست و بهتر و روشنتر و بيطرفتر از تاريخ واقعي ايران و مردم اين کشور است.»
نظر شما