در دومين نشست سراي دايمي اهل قلم که به بررسی آثار مهدی مظفری ساوجی اختصاص داشت، محمد علی علومی سه مرحله مختلف را در پژوهشهای ادبی ایران از یکدیگر تفکیک کرد و گفت:ما در سومين مرحله به تدريج با مدرنيسم آشنا ميشويم، ولي متاسفانه خيلي سريع به دنبال نقدها و شيوههاي تحلیل پست مدرن رفتهايم.
اين پژوهشگر با بيان اين كه نگاه من به شعر به گونهاي است كه معتقدم شعر تعريف بر نميدارد، افزود: در واقع شعر حدود و ثغور ندارد كه قابل تعريف باشد. در عين حال من تعريف عينالقضات همداني را از شعر كه مبتني بر تاويل پذيري شعر است، ميپسندم و معتقدم كه بخش عمده نقد امروز ما درباره شعر براساس همين تعريف عينالقضات بنا شده.
مظفري تعريف عينالقضات را از شعر، تعريفي مبتني بر جوهر و نه عرض دانست و گفت: ما در تعريف عينالقضات، توجهي به اعراضي كه در تعاريف شمس قيس رازي و رشيد و طواط از شعر با آنها مواجه میشویم، نمييابيم. عینالقضات مستقیما به جوهر شعر پرداخته است.
وي در ادامه به پارهاي از نظرات شمس تبريزي در مقالات شمس اشاره كرد و آنها را راهگشايان بسيار خوبي در درك فعلي ما از شعر دانست و يادآور شد: من با اين تصاويري كه از نظرات عينالقضات و شمس تبریزی به دست ميآيد به سراغ شعر ميروم.
نویسنده «از بامداد» به كتاب «شهد اما شوكران» پرداخت و گفت: اين كتاب برگزيدهاي از غزل اجتماعي معاصر از دوران مشروطه تا سال 1380 است.
شاعر «رنگها و سایهها» به تشويق دكتر شفيعي كدكني براي انجام اين پژوهش اشاره كرد و افزود: سابقه غزل اجتماعي در ادبيات فارسي به خاقاني باز ميگردد كه سنگ بناي غزل اجتماعي امروز را گذاشت، به طوری که غزل اجتماعي امروز ما، تا حدود زيادي مديون اوست.
وي به سابقه غزل فارسي اشاره كرد و يادآور شد: غزل فارسي در اواخر قرن 5 با سنايي جان و جوهر جديدي گرفت تا به خاقاني و فضاهاي جديد رسيد. پس از خاقاني، غزل حافظ، نقطه اوج غزل اجتماعي ادبيات فارسي است. حافظ در غزلش به مسايل روز اعم از مسايل سياسي و اجتماعي توجه بسیار دارد، ولي با گوشه و كنايه و استعاره از این مسایل سخن ميگويد.
مظفري با بيان اين كه در قرنهای بعد و در سبك هندي مضامين اجتماعي به تدريج از شعر رنگ ميبازد خاطرنشان كرد: ولي در دوران مشروطه، به دلايل مختلف توجه به غزل اجتماعي افزايش پيدا مي كند و اين مضامين، به طور گسترده مورد توجه قرار ميگيرند.
در ادامه اين نشست سيدمحمود سجادي با اشاره به اين كه در شرایط فعلی جامعه ادبی نياز به مكاني چون سراي دايمي اهل قلم در ميان اهالي ادبیات به شدت احساس ميشود، گفت: مهدي مظفري ساوجي شاعري جوان و پژوهندهاي جدی است كه به طور سيستماتيك و روشمند در حوزه شعر معاصر كار مي كند.
وي با تاكيد بر اين كه مظفري، شاعري جوان و نوجو است، افزود: او زياد ميخواند و به اقتضاي شغلش كه روزنامه نگاري است، با شاعران و نويسندگان زيادي ارتباط پيوسته و ارگانيك دارد.
سجادي ضمن بيان بعضي زیانهاي كار ژورناليستي خاطرنشان كرد: اگر كسي جان و جنم و جوهر داشته باشد، كار روزنامهنگاري در باروري بيشتر او بسيار موثر است، در حالي که اگر از استعداد چنداني بهرهمند نباشد، ژورناليسم او را به ورطه ابتذال و نابودي خواهد كشاند.
وي با ياد از افرادی چون پدر پروين اعتصامي، ملك الشعرا بهار و احمد شاملو گفت: تمام اين مردان بزرگ روزنامهنگار بودند، ولي ژورناليسم كارشان را سطحي نكرده است.
سجادي در ادامه از مجموعه شعر «آيينههاي رنگ پريده» مظفري ياد كرد و با اشاره به نقدي در روزنامه جام جم درباره اين مجموعه شعر، افزود: من در آن نقد درباره اين مجموعه شعر به اين نكته اشاره كردم كه مظفری ساوجی شاعری بسيار جوان و بسيار غمگين است. در حالي كه او در سني است كه بايد سرشار از وجد و نشاط باشد.
وي با اين اين كه ترانگي و طراوتي كه بايد در اين مجموعه شعر باشد، در آن به چشم نميخورد، به ديگر كتابهاي او پرداخت و اضافه كرد: اما مظفري علاوه بر شاعر، پژوهنده نيز هست و ما امروز شايد بيش از شاعر، نيازمند پژوهندگان جدی در حوزه شعر هستیم.
اين منتقد ادبي در ادامه سخنانش به سابقه غزل اجتماعي در ايران اشاره كرد و پيشينه آن را به پيش از خاقاني، در زمان "تركيكش ايلاقي" باز گرداند و دو بيت زيرا را به عنوان شاهد مثال ذكر كرد: امروز اگر مراد تو برنايد/ فردا رسي به دولت آبا بر/ چندين هزار اميد بني آدم/ طوقي شده به گردن فردا بر.
وي با حجيم و جذاب توصيف كردن كتاب «شهد اما شوكران»، به مقاله خود در شماره 107 كتاب ماه ادبيات و فلسفه اشاره كرد و سابقه جنگها و آنتولوژيهاي شعر فارسي را از گذشتههاي دور دانست و گفت: از نكات قابل تامل اين اثر، رعايت متد پسنديده پژوهشي در ذكر امهات كتبي است كه در باب غزل اجتماعي فارسي، چون «سبکشناسي» سيروس شميسا وجود دارد.
سجادي ضمن تمجيد از مقدمه 100 صفحهاي مظفري ساوجي درباره غزل اجتماعي، از نوع انتخاب بعضی غزلها انتقاد كرد و آنها را غزلهايي «خاكستري، اگر نه سياه» وصف كرد كه از پويايي لازم غزل اجتماعي، چندان برخوردار نيستند. این منتقد مهمترین ویژگی غزل اجتماعی را در پویایی و حرکت آن دانست.
وي در ادامه با اشاره به كتاب «از بامداد»، يادآور شد: شاملو در آغاز و در زمان انتشار «قطعنامه»، "الف. صبح" تخلص ميكرد و بعدها به دليل دشمنياش با زبان عربي، تخلص خود را به "الف. بامداد" تغيير داد.
سجادي با تمجيد از سماجت مظفري در گفتوگو با هنرمندان و نويسندگان درباره شاملو، از مقدمه خوب و رساي او در آغاز كتاب و سالشمار دقيق زندگي شاملو و نيز نامه اردشير محصص به عنوان بخشهاي قابل تامل اين كتاب نام برد.
وي در پايان به اين نكته اشاره كرد كه داستان «خروس زري پيرهن پري» شاملو براساس داستاني از "الكسي تولستوي" نوشته شده و جا داشت مظفري نام كوچك اين نويسنده را ذكر مي كرد تا با "لئون تولستوي" خلط نشود.
در آخرين بخش از سخنراني هاي اين نشست، محمدعلي علومي، درباره كتاب از «بامداد» گفت: پژوهشگر شعر بايد زمينههاي اجتماعي بروز شعر را بداند، چون هيچ اثري در خلا خلق نميشود. پژوهنده بايد به زمينهها و پسزمينههاي فرهنگي اثر توجه داشته باشد و مظفري ساوجي، به اين مساله اشراف داشته است.
وي با اشاره به تفاوتهاي فرهنگي دهههاي 70 و 80 شمسي با دو دهه 20 و 30، خاطرنشان كرد: در دهه 30، هنوز ريشههاي فئوداليته در ایران قوي بود. ولي امروز به تدريج فرهنگ سرمايهداري از نوع وارداتي آن جايگزين فرهنگ فئودالي ميشود.
علومي در ادامه با اشاره به 3 مرحله متفاوت در شكلگيري پژوهشهای ادبي در ايران، مرحله نخست را به زمان تاسيس دانشگاه تهران بازگرداند و از بديع الزمان فروزانفر و جلال الدين همايي به عنوان اصليترين ستونهاي اين شكل پژوهش ياد كرد.
علومي با بيان نكاتي درباره تسلط بسيار اين دو استاد ادبيات كلاسيك برگستره ادبيات كهن فارسي، افزود: اين دو نسخه شناسهاي بسيار خبرهای نيز بودند، ولي متد پژوهش آنها ديگر امروز به كار نميآيد.
وي دومين مرحله پژوهش هاي ادبي را دوره عبدالحسين زرين كوب و شفيعي كدكني و نسل این دو دانست و گفت: اين افراد و ديگران، شاگردان مستقيم استادان دوره پيش بودند، ولي با متدهاي جديد پژوهش نيز آشنايي داشتند. ولي بايد توجه داشت كه اين روش هاي جديد، امروز در غرب كلاسيك و منسوخ شمرده ميشوند.
اين منتقد سومين مرحله پژوهشهاي ادبي را دوره فعلي عنوان كرد كه روشهاي جديدتر نقد از آثار فیلسوفانی چون سارتر به طور پراكنده و با ترجمههاي اغلب نامطلوب در دسترس مخاطب ايراني قرار گرفته و گفت: در اين دوره ما به تدريج با مدرنيسم آشنا ميشويم، ولي متاسفانه خيلي سريع به دنبال نقدها و شيوههاي تحلیل پست مدرن رفتهايم.
وي كتاب «از بامداد» را از جمله كتابهايي دانست كه درگير بحثهاي كاذب سالهای اخير نشده و با طراحي درست سوالها موفق به انجام گفتوگوهاي ارزشمند با اين هنرمندان و نويسندگان شده است.
علومي در ادامه به شاعر بودن مظفری ساوجی اشاره كرد و اين موضوع را در اتخاذ جهتگيري صحيح او در انجام گفت و گوها بسيار تاثير گذار دانست.
وي افزود: ساوجي متوجه اين نكته شده كه شاعر اجتماعي، شاعر مبارزه است، اما نه مبارزات سطحي. شعر او به شعار نزديك نميشود و به همین دلیل شاملو، برخلاف گلسرخی كه شعار ميداد، متوجه بود كه در ادبيات متعهد، نخست "ادبيت متن" اهميت دارد.
نظر شما