دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۷
چرا برخی نام فرزندان‌شان را حاج قاسم گذاشتند؟

احمد شاکری منتقد ادبی گفت: در این کتاب «پسرم قاسم» که موضوع اسم است و روایت نامگذاری ما را به کدام مسیر می‌خواهد سوق بدهد؟ این خودش موضوعی است که حالا در این کار به دلایلی غرضی که دارد ما را وارد ساختارهای روایی می‌کند. آیا ما در این روایت به حاج قاسم سلیمانی می‌رسیم یا به عقبه او؟  

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،: احمد شاکری، پژوهشگر و منتقد ادبی در برنامه حوالی کتاب درباره نام کتاب «پسرم قاسم» گفت: از نام کتاب دو نکته دریافت می‌شود که از نام قاسم یک منظر دنیایی می‌توان دریافت کرد که در آن ۷۵ راوی روایت خودشان را گفتند و در این کتاب جای گرفتند. همه این راویان در نامگذاری فرزندشان به نام قاسم تجربه‌ای را از سر گذراندند و این سؤال می‌تواند برای ما وجود داشته باشد که آیا نام قاسم برآمده از یک شخص معاصر است یا یک پیشینه و عقبه در تاریخ اسلام دارد که فرزند امام حسن مجتبی در واقعه عاشورا مرتبط کند یا حتی فراتر از آن ابوالقاسم کنُیه پیامبر اکرم است که به آن مرتبط می‌شود.

او افزود: این نامگذاری یک وجه وقوعی و دیگر روایی دارد؛ وجه وقوعی آنچه در ذهن راویان گذشته و تأکید کتاب هم بر این است که راویان هم به واسطه آشنایی با حاج قاسم هم مقطع مهم شهادتش که نقطه درخشان و برجسته‌ای در زندگی‌اش است به ذهنشان رسیده که به تعبیری نام قاسم را به فال نیک بگیرند و از خدا هم می‌خواهند با چنین نامگذاری آینده درخشانی را برای فرزندشان رقم بزنند چنان‌که در روایت‌های‌شان هم آوردند که فرزندان‌شان سرنوشت نیک و سعادتمندی داشته باشند. به احترام این نام و علی‌القاعده وام‌گیری قاسم از شخصیت حاج قاسم سلیمانی است.

این منتقد ادبی بیان کرد: نکته دیگر که شاید از منظر دیگر بتوان به آن نگاه کرد؛ این نامگذاری ما را به چه رهنمون می‌کند؟ این موضوع خیلی مهم است. وقتی به ادبیات، خاصه ادبیات دفاع مقدس نگاه می‌کنید هم موضوع دفاع مقدس هم ادبیاتش یک جهان در خود مانده نیست؛ به عبارتی، جهان در خلأ مانده یا بدون موطن نیست. همه حرف حضرت امام در انقلاب اسلامی این است که زمینه‌سازی برای ظهور حضرت حجت و شکل‌گیری آن جهان آرمانی است. چون انقلاب شیعه در خود مانده و جامانده و ستم‌پذیر را قبول نمی‌کند. به معنای واقع همین عقبه است که جنگ ما را از دیگر جنگ‌ها متمایز کرده است.

احمد شاکری گفت: قصدم این است که بگویم اگر عقبه‌ها را برداریم چه تفاوتی میان دفاع مقدس ما و دیگر جنگ‌هاست؟ امروز حرفی که برخی روشنفکرها می‌زنند همین است؛ یکی از آنها در مقاله‌ای که نوشته آورده است جنگ هشت ساله ما در مقایسه با جنگ جهانی اول و دوم مثل یک اختلاف مرزی کوتاه مدت است. اینکه امتیاز نیست، اما امتیاز در چیست؟ حتی اگر شما در عنوان کلی پایداری نگاه کنید ادبیات و دفاع مقدس ما چیزی فراتر از پایداری است. خیلی از اقوام و ملت‌ها بودند که تحت ستم و تجاوز قرار گرفتند به دلیل وطن‌پرستی، ناموس‌پرستی و دیدگاه‌شان از کشورشان دفاع کردند.

او ادامه داد: دفاع مقدس ما خیلی بالاتر از سایر جنگ‌هاست، اما دلیل برتری آن ارتباط و اتصالی است که با عقبه فکری خودش دارد. اما ادبیات ما باید مشیر به چه باشد؟ یعنی وقتی رزمنده را معرفی می‌کنیم باید بگوییم این آدم خوبی بود؟ این مسیر، مسیر درستی است یا باید ما را معرفی به چیز دیگری بکند؟ اتفاقاً ویژگی حاج قاسم، این بود که نمی‌گفت من را ببینید. می‌گفت مکتب را ببینید و ولایت. همچنان‌که در ولایت مقام معظم رهبری هم نمی‌گوید من را ببینید. او می‌گوید ولایت ائمه را ببینید. هیچکدام نمی‌خواهند خود رامطرح کنند بلکه درصددند مشیر به یک حقیقتی باشند. چون اتصال حقیقی در رسیدن به ان حقیقت است.

این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: حضرت امام می‌گوید من خادم این ملتم. حال سؤال این است که روایت ما از یک موضوع می‌تواند مشیر باشد یا نه؟ وقتی وارد حوزه روایت می‌شویم از این مسئله عبور می‌کنیم. این‌ها روایت نامگذاری است روایت نام نیست. خب، بله شما اسمی دارید و بنده هم اسمی دارم هر کسی اسم ما را بشنود، متوجه خود ما می‌شود. متوجه موضوعی بالاتر نمی‌شود، چرا؟ چون معمولاً اسم‌های ما اعتباری است و حقیقی نیست. حالا سؤال این است در این کتاب که موضوع اسم است و روایت نامگذاری است ما را به کدام مسیر می‌خواهد سوق بدهد؟ این خودش موضوعی است که حالا در این کار به دلایلی غرضی که دارد ما را وارد ساختارهای روایی می‌کند. آیا ما در این روایت به حاج قاسم سلیمانی می‌رسیم یا به عقبه او؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها