شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۲
دشمن منتظر ما بود

کربلای چهار عملیاتی بود که در همان مراحل آغازین، نیمه‌تمام متوقف شد. نقشه آن لو رفته و دشمن آماده مواجهه با نیروهای ما بود. نمی‌توانستیم گره کار را باز کنیم و به گفته حاج حسین صلح‌جو «نهایتا احساس کردیم عملیات قفل شده و نمی‌شود کاری انجام داد.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عملیات کربلای چهار یکی از پربحث‌ترین عملیات‌های ما در سال‌های جنگ تحمیلی است. عملیاتی که سومین روز از دی ماه سال 1365 به هدف تسلط بر بصره و در دو محور شلمچه و ابوالخصیب (در اروندرود) آغاز شد و با ناکامی ما در تحقق اهداف تعیین‌شده به پایان رسید. کار عملیات از همان مراحل اولیه گره خورد و به ناچار، در پنجمین روز دی ماه با تصمیم فرماندهی جنگ، ادامه آن متوقف شد.
 
یک: فقط با عراقی‌ها نمی‌جنگیدیم
به روایت محمد درودیان در کتاب «روند پایان جنگ» (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) عراقی‌ها بعد از والفجر 8 هوشیارتر شده بودند و کوچک‌ترین تحرکات ما را نشانه‌ای احتمالی از شروع عملیاتی تازه می‌دیدند. اما آن‌ها چگونه از تحرکات ما باخبر می‌شدند؟ در آن مقطع از جنگ، یعنی از سال 1365 آمریکایی‌ها بیشتر از قبل از بعثی‌ها حمایت می‌کردند و بر حجم کمک‌های اطلاعاتی خودشان به صدام افزوده بودند. آمریکایی‌ها می‌دانستند هر بار که عراقی‌ها غافلگیر می‌شوند و در پیش‌بینی عملیات ما عاجز می‌مانند، ضربه سختی می‌خورند. نمی‌خواستند که صدام ضربه سختی بخورد و برتری ایران به عراق تحمیل شود. چون برتری ایران روند حوادث را به مسیر پیروزی قطعی ما سوق می‌داد و به اصطلاح، بازی امریکا و متحدانش در منطقه آسیای غربی را خراب می‌کرد.
 
پس حساسیت بعثی‌ها روی کوچک‌ترین تحرکات ما و نیز کمک‌های اطلاعاتی آمریکا به رژیم بعث، طرح ما برای اجرای عملیات کربلای 4 را خنثی کرد و عامل برتری ما، یعنی غافلگیر کردن دشمن را از کار انداخت. ژنرال عراقی به نام وفیق السامرایی که در آن برهه رئیس اطلاعات ارتش عراق بود در کتاب «ویرانی دروازه شرقی» می‌نویسد «ما قبل از شروع حمله (ایران) از آن آگاه بودیم. اگر این آگاهی را نداشتیم، قطعاً بصره اشغال می‌شد و بغداد هم در معرض تهدید قرار می‌گرفت.»
 
پس نباید از این نکته غافل شد که نیروهای ما در کربلای 4 با قوای بعثی مواجه شدند، اما به کمک‌های اطلاعاتی امریکایی‌ها پشتگرم بودند. که اگر این نکته، یعنی کمک اطلاعاتی امریکا را در نظر بگیریم به این می‌رسیم که ما در آن عملیات هم با بعثی‌ها جنگیدیم و هم با آمریکایی‌ها. حمایت یا به عبارت درست‌تر همدستی آمریکا با رژیم بعث چنان برای مقامات عراق مهم و حیاتی بود که شماری از آنان (مقامات رژیم بعث) پس از کربلای 4، هرکدام با لحنی از دولت آمریکا تشکر کردند. به‌ویژه آنکه عراقی‌ها با راهنمایی کارشناسان امریکایی خطوط دفاعی خودشان را ترمیم و بسیاری از نقاط ضعف گذشته را تقویت کرده بودند.
 
این نیز ناگفته نماند که هواپیماهای آواکس امریکایی که در اختیار عربستان بودند، با پروازهای مکرر روی مناطق عملیاتی، خطوط و تحرکات ما را شناسایی می‌کردند و گزارش‌های تفصیلی و دقیق برای صدام می‌فرستادند. بنابراین عربستان نیز در آن نبرد، سهم شرورانه خودش را به عهده گرفته بود.
 
دو: نتیجه نامطلوب عملیات
می‌گویند فرماندهان ما نیز در طراحی عملیات خطاهایی داشتند و نیز از سوی نهادهای غیرنظامی، پشتیبانی لازم و مناسب از نیروهای نظامی انجام نشد. بحث درباره کم و کیف این خطاها و نقایص کار پشتیبانی از جبهه‌ها خارج از موضوع این متن و بخثی اساساً تخصصی و پیچیده است و اظهارنظرهای کلی، جز به بیشتر کردن نقاط ابهام نمی‌انجامد. اما آنچه در کربلای 4 رقم خورد، اصلاً مطلوب ما نبود. هم تلفات سنگینی را متحمل شدیم و هم به هیچ‌کدام از اهداف تعیین‌شده نرسیدیم.
 
آنتونی کردزمن در کتاب «درس‌های جنگ مُدرن» (ترجمه حسین یکتا، انتشارات مرز و بوم) می‌نویسد «در حقیقت عملیات کربلای 4 به یکی از بدترین عملیات‌های طرح‌ریزی و انجام شده تبدیل شد که از زمان حملات بدفرجام (دوره ریاست‌جمهوری) بنی‌صدر در اوایل جنگ به این طرف سابقه نداشت. این عملیات بسیاری از مشخصه‌های حملات ناامیدانه و پرحجم توپخانه انگلستان و فرانسه و آلمان علیه مواضع دفاعی مستحکم یکدیگر در جنگ جهانی اول را تداعی می‌کرد. یک‌روز و نیم جنگ شدید نشان داد که ایرانی‌ها تا چه اندازه قادر به تحمل اشتباهات خود در حمله رودررو به موضع مستحکم عراقی‌ها هستند. عراقی‌ها نه‌تنها توانستند با آتش مستقیم سلاح و توپخانه نیروهای عمل‌کننده ایرانی را قتل‌عام کنند، که گروه‌گروه از واحدهای ایرانی مورد هجوم هواپیماها و بالگردهای مسلح قرار گرفته بودند و بسیاری از تجهیزات آبی خاکی که ایران به منطقه آورده بود در طول این نبرد غرق شد. در نتیجه نیروهای ایرانی به طرف سواحل شرقی رانده شدند.»
 
آنچه کردزمن در این کتاب می‌نویسد نادرست نیست. اما نباید از نظر دور داشت که جنگ، از مجموعه‌ای از نبردهای کوچک و بزرگ شکل می‌گیرد و ناکامی در برخی از این نبردها، واقعیتی هرچند تلخ اما تنیده شده در طبیعت جنگ است. البته به تعبیر برخی از کارشناسان جنگ تحمیلی، اگر تصویری را که از آن مقطع جنگ تحمیلی در ذهن داریم بزرگ‌تر کنیم و دو عملیات کربلای 4 و کربلای 5 را باهم و پیوسته به یکدیگر ببینیم، آن‌وقت نتیجه نهایی و داوری مبتنی بر این نتیجه بسیار متفاوت خواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها