جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۰
نذر خشت‌های طلا که عضدالملک از طرف ناصرالدین شاه به عتبات عالیات برد

علی‌رضاخان عضدالملک نخستین نایب‌السلطنه احمدشاه قاجار بود. او پسر موسی‌خان قاجار و از ایل قاجار بود و در دربار چند تن از شاهان قاجار خدمت می‌کرد. در سال ۱۲۸۳ قمری وی را به همراه خشت‌های طلا به عتبات فرستادند تا حرمین را تذهیب کند. وی پس از بازگشت از سفری که به همراه شاه به عتبات رفته بود به حکومت مازندران منصوب شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سفرنامه‌ها گنجینه‌ها و سندهایی ارزشمند هستند که برخی از رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی را به خوبی بیان می‌کنند و از جنبه‌های گوناگون قابل بررسی هستند. کتاب «سفرنامه عضدالملک به عتبات» نوشته علیرضا عضدالملک است که حسن مرسلوند به شرح و تحقیق در مورد آن پرداخته و این کتاب در سال 1370 توسط موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی چاپ و راهی بازار نشر شده است. در میان سفرنامه‌های دوران قاجار، این سفرنامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و شرح ماموریتی مذهبی است که عضدالملک قاجار به عتبات عالیات داشته است.
 
علی‌رضا خان قوانلو ایلخانی قاجار عضدالملک پسر موسی خان و دایی‌زاده ناصرالدین شاه قاجار در سال 1238 ه.ق متولد شد. در زمان سلطنت محمدشاه، سال‌های اول سلطنت ناصرالدین شاه غلام‌بچه‌ای بیش نبود و در سال 1271ق به جای محمدابراهیم خان محلاتی صدیق خلوت، غلام‌بچه باشی و بعد پیشخدمت خاصه شاه شد. در سال 1285 ق، پس از درگذشت میرزا محمدحسین قزوینی ملقب به عضدالملک و در همین سال مُهردار شاه نیز شد. در سفر عتبات در سال 1287ق و نیز در سفر اروپا در سال 1290ق با ناصرالدین‌شاه همسفر بود و در سفر دوم ناصرالدین‌شاه به اروپا از همراهان شاه بود. در سال 1288ق به سمت خوان‌سالاری تعیین شد و حکومت مازندران نیز به وی واگذار شد.
 
در سال 1290ق با حفظ سمت عهده‌دار ایل‌خانی‌گری ایل قاجار نیز بود. در سال 1292ق به جای میرزا کاظم‌خان نوری نظام‌الملک وزیر دادگستری شد. شاه در شعبان 1304ق عضدالملک را رییس صندوق عدالت یعنی وزارت دادگستری کرد و باغ لاله‌زار نیز برای دیوان‌خانه عدلیه اختصاص داده شد. پس از آنکه محمدعلی شاه در تاریخ جمعه 28 تیرماه 1288 خورشیدی به سفارت روس پناهنده شد، توسط مجلس از تخت و تاج رسما محروم شد و ولیعهد و فرزند خردسالش احمد میرزا به جای پدر به پادشاهی رسید و... عضدالملک قاجار به نیابت سلطنت برگزیده شد و تا زمانی که احمدشاه به سن بلوغ نرسیده بود، سمت نیابت سلطنت را برای خود محفوظ داشت. عضدالملک در 17 رمضان 1328در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.
 
عضدالملک در اواخر سال 1283ق از طرف ناصرالدین شاه مامور شد تا خشت‌های طلای گنبدهای مطهر امام علی‌النقی (ع) و امام حسن العسکری (ع) را به عتبات برده و به شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ‌العراقین) تحویل دهد.
 


ناصرالدین شاه در قسمتی از متن فرمان خود خطاب به عضدالملک می‌نویسد: «... چون خشت‌های طلا که به جهت گنبد منور مطهر عسکریین صلوات‌الله و سلامه علیهما ساخته شده نظر به امانت و دیانت آن فدوی‌زاده خاص، حمل خشت‌های مزبور را به عهده آن مقرب‌الخاقان محول و مفوض فرمودیم که با کمال نظم و درستی خشت‌های طلا را حمل نموده و در کاظمین تحویل جناب مستطاب فضایل مآب افادت و افاضت نصاب حقایق و معارف اکتساب قدوه‌العلما و زبده‌الفقها مجتهد‌العصر و الزمان شیخ‌المشایخ العظام شیخ عبدالحسین سلمه‌الله تعالی داده که به کار برد. در بین راه از غلام و سرباز و فراش مامورین چنانچه تقصیری و خلافی ظاهر شود آن مقرب‌الخاقان خود ماذون است که به فراخور تقصیر آنها تنبیه نماید. باید با کمال نظم و درستی این خدمت را به انجام رسانیده در عهده شناسند.»

 

این سفر از روز سه‌شنبه دوازدهم ماه ذی‌القعده 1283 قمری آغاز شده و در روز دوشنبه نهم جمادی‌الاولی 1284 پایان پذیرفته است. مسیر سفر، تهران- شهرری- قم- ساروق- کنگاور- کرمانشاهان- کرند- قصرشیرین- خانقین- بعقوبه- خانقین- قصرشیرین- کرند- کرمانشاهان- کنگاور- همدن- آوج- تهران است.

از اسنادی که به دست آمده چنین برمی‌آید که مقامات دولت عثمانی نیز با هماهنگی کارگزاران ایرانی کمال همکاری را در حفظ امنیت و آئین استقبال و تشریفات خاص داشته‌اند. نامه 16 ذیحجه 1283 کارگزار بغداد به عضدالملک گویای این مطالب است: «... بر موجب احکام و تعلیمات وزارت جلیله خارجه اسباب احترام و پذیرایی سرکار را، از سرحد خاک عثمانی به این طرف، در کمال خوبی فراهم آورده‌ام. از جناب نامق پاشا ارودی عراق و والی بغداد عثمان بیگ میرآلای که در رتبه سرتیپی اول است با دویست سواره نظام و یک دسته موزیکانچی گرفته محض استقبال و مهمان‌داری سرکار روانه سرحد خانقین نموده‌ام که الان در آنجا منتظرند... از طرف حکومت هم باز تشریفات‌چی مخصوص بیرون خواهم آورد...»
 
پس از ورود عضدالملک به مرز خانقین با جمعیتی نزدیک به سیصد نفر همراه و هفتصد راس چهارپا، او در همه شهرهای بین‌النهرین مورد استقبال با شکوه مقامات دولتی، مردم و شیعیان ایرانی ساکن آن سرزمین قرار گرفت. بخشی از این سفرنامه اصولا شرح وقایع استقبال از نذر همایونی چه در داخل کشور و چه در خارج از آن است. عضدالملک در قسمت برون مرزی سفرنامه خود تا آنجا که برایش مقدور بوده و کسب اطلاع کرده است، درباره وضعیت و سیستم سیاسی دولت عثمانی، وضعیت اقتصادی و سیستم اخذ مالیات و وضعیت نظام آن سامان مطالبی نگاشته است.

 

شرح سفر عضدالملک و رسیدن او به خانقین و... به اختصار این‌گونه است: سه‌شنبه نهم شهر محرم‌الحرام که روز تاسوعا بود، از عدم اسباب تعزیه‌داری و مفارقت از عتبه علیه خامس آل عبا روحنا فداه، فضای گیتی بر همه تنگ شد. اهالی شهر وان تماما ناصبی متعصب‌اند. عسکری هم که همراه بودند همان حالت داشتند. صدای دراج در اطراف چادر شبیه به این الفاظ بلند می‌شد: ای وای حسین کشته شد. همه مهموم و مغموم، گریان و سر به گریبان نشسته، آتش دل و آب دیدگان بر فراز و نشیب می‌رفت.
 
حضرات عثمانی به بهانه تشریفات هدیه همایونی، از دو ساعت به غروب مانده، بنای موزیکال و رقص نهادند. از این حرکت غیرت تشیع به جوش و شیعیان به خروش آمدند. دیدم بدوضعی است، شاید مفسده شود. میرزا محمدرضا را نزد میرآلای فرستاده، پیغام دادم که شما می‌دانید این روزها ما مصیبت داریم. خصوصا امشب که شب عاشورا است با موزیکال و رقص منافات دارد، خواهش دارم قدغن نمایید موقوف کنند. بعد از وصول پیغام ساکت شدند و خود میرآلای به معذرت آمد و گفت که مطلع نبودم.

خلاصه به این کیفیت وارد بعقوبه شده، جمعه دوازدهم محرم صبح، میرآلای به چادر این فدوی آمده و از رنج راه هنوز شکایت می‌نمود و می‌گفت مادام‌العمر چنین صدمه نخورده بودم. پس از آن قائم مقام با اجزای حکومتی حضور به هم رسانیده، ناهاری که ترتیب داده بودند آوردند و گستردند. نیکو ضیافتی کرده بود. اما بعقوبه مکانی دلکش و منزلی خرم است.
 
دوشنبه پانزدهم محرم‌الحرام سنه 1284: نخست مرخدای را سپاس بی‌کران سزد که اعلام نصرمن‌الله و فتح قریب اسلام را به فر اقبال و شکوه اجلال خسرو بی‌همال ناشر مذهب یقین و ناصر دین مبین افراشته داشت. از آن پس، از کنار دجله، بر روی سد بدین‌طریق که سه دسته سواره نظام با موزیکانچی و جنیبت‌ها در جلو و این خانه‌زاد آستان همایون از عقب آنها و پیشاپیش هدیه همایونی و علی بیگ نایب با یک دسته سواره نظام که پنجاه نفر بودند در عقب هدیه همایونی  و از همراهان جناب آقا سید اسدالله را به واسطه موزیکال از عقب با علی بیگ واداشته و لجام پیش‌آهنگ را به میرزا محمدحسین سپرده روانه شدیم.
 
بیرون آمدیم. در صفه‌های دالان که تشک و نهالین گسترده و نهاده بودند، نشستیم. سیدمصطفی نامی که گفتند از اولاد فاروق است با قاضی و جمعی از علما آمدند نشستند. سیدمصطفی گفت سلطان روم برای مرمت این بقعه سی هزار تومان داده است و مزار این امام اقدام به مرمت می‌شود. این فدوی گفتم بلی نشر این‌گونه امور خیر اختصاص به سلاطین دارد، چنانکه اعلی حضرت قدر قدرت شاهنشاه ایران خلدالله ملکه و سلطانه در همین فقره خشت طلا برای گنبد مطهر حضرت عسکریین سلام‌الله علیهما سیصدهزار تومان نیاز فرمودند و هر سال مالی دو چندان در کار خیرات و مبرات صرف می‌فرمایند. در این هنگام بارهای خشت مبارک رسید.
 
بدین حالت که اسباب سعادت آماده بود و ابواب امانی گشاده بر در صحن مقدس رسیدیم و چون خواستیم که صندوق‌های خشت سعادت سرشت را از آستان به ایوان و از درگاه به پیشگاه بریم، هر یک از ستوران را خلقی مانند احاطه دایره بر نقطه فرو گرفتند و از دست یکدیگر بربودند و بر سر جان و سینه دل نهاده به ایوان شرقی ناصری رسانیده، امانت بسر بر نیا و بدر در حضور عقول رضیه و ارواح مرضیه عرضه کردیم و به خدام جبرییل مقام سپردیم.

 

عصر روز دوشنبه بیست و دوم محرم، یک ساعت به غروب مانده از کاظمین علیهماالسلام سوار شده نواب علم شاه هم به مشایعت برآمده و از مسجد براصا معاودت کرد. سید ابوطالب خادم آستان ملایک پاسبان جوادین سلام‌الله علیهما به مشایعت آمده بود و تا نجف همراهی کرد. آن منزل چنان است که ده فرسنگ در ده فرسنگ وادی غیرذی‌زرع است. نه آب دارد و نه آبادانی. اعراب با مشک آب می‌آورند و مشکی دویست دینار که پنج مشک یک قرآن باشد می‌فروختند.
 
آنجا نهری است که به محض رسیدن به آن نهر، حاجی میرزا رحیم برهنه شده خود را به آب انداخت و ما وضو نموده نماز خواندیم. هوا از غبار حالت ماهتاب در ابر داشت. خلاصه مضجع طفلان مسلم در یسار جاده به فاصله نیم فرسنگ واقع است. عازم زیارت بودیم. به آن بقعه مبارکه رفته شرایط دعاگویی وجود مقدس شاهنشاه اسلام‌پناه روحنافداه را به تقدیم رسانیده و چای صبح را آنجا خوردیم.
 
به کنار شط فرات آمده، از جسر عبور کردم و در باغچه درویس که ذکر آن در روزنامه ایاب خواهد شد فرود آمدم و بعد از ناهار خوابیدم. سه ساعت به غروب مانده چای آوردند. دیدم از شدت گرما نمی‌توانم خودداری نمایم. به کنار شط دور از آبادی رفته خود را به آب انداختم و مراجعت به باغ نموده بعد از شام خوابیدم. از قرار مذکور باد شب قبل، از مسافت بعیده تشریف آورده بود و از معادن گوگرد و سایر سمومات سوغاتی برداشته و نیاز این خانه‌زاد و همراهان نموده بود. در همه جا از صدمه آن باد شکایت کردند، خصوصا نجفیان. در کربلای معلی هم زیاده از سیصد نخل شکسته بود. خلاصه آن روز به شرایط تکمیل نیابت پرداخته؛ به عتبه مبارکه رفته و به شرایط تکمیل نیابت پرداخته؛ بعد از نماز مغرب، مراجعت به منزل نمودم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها