یکشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۴
چاپ برخی کتاب‌های شعر مانند جُک خنده‌دار و‌ مانند تراژدی اندوه‌بار است

الهه بیات مختاری، شاعر مشهدی با اینکه اشعار زیادی سروده و در جشنواره‌ها و کنگره‌های مختلفی هم حائز رتبه شده است، هنوز کتابی منتشر نکرده است. او می‌گوید: پس از سال‌ها قلم زدن، سخت است کتابم را در قبال پرداخت پول، چاپ کنم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، الهه بیات مختاری، شاعر، عکاس و هنرمند مشهدی متولد مهرماه 1365 فوق‌دیپلم علوم حوزوی و لیسانس علوم تربیتی دارد. از 16 سالگی شعر سروده و اشعارش در جشنواره‌ها و کنگره‌های مختلفی برگزیده شده و در کتاب‌های منتخب این کنگره‌ها منتشر شده است. وی عضو شورای سیاستگذاری و تصمیم‌گیری شعر استان خراسان نیز هست و اشعارش در جشنواره‌ها، سوگواره‌ها و کنگره‌های متعدد کشوری، استانی و شهری برگزیده شده‌اند. کسب رتبه اول در جشنواره‌ فرهنگی حوزه‌های علمیه (سال ۸۳)، کسب عنوان منتخب کنگره‌ کشوری علمدار (سال ۸۴) در مشهد، کسب عنوان منتخب جشنواره فرهنگی هنری شهر بهشت در بخش شعر (سال ۸۵)، کسب عنوان برگزیده در جشنواره شعر رضوی کرمان (سال ۸۵)، کسب عنوان منتخب جشنواره شعر غدیر اصفهان (سال ۸۶)، کسب عنوان منتخب جشنواره شعر امام علی (ع) لرستان (سال‌های ۸۶ و ۹۰)، کسب عنوان برگزیده در جشنواره رضوی خراسان (سال‌های متوالی از سال ۸۴ تا ۹۰)، کسب عنوان منتخب جشنواره شعر منطقه‌ای دانشجویان شرق کشور (سال ۸۷)، کسب عنوان برگزیده کنگره کشوری امام هادی (ع) تهران (سال ۹۰)، کسب عنوان منتخب کنگره کشوری بزرگداشت میرزا کوچک خان (سال ۹۰) در گیلان و برگزیده کنگره‌ی کشوری شعر رضوی (سال ۹۷) در شیراز، از جمله عناوینی است که این شاعر مشهدی کسب کرده است. با این وجود، او هنوز نتوانسته کتابی مستقل منتشر کند. با الهه بیات مختاری در خصوص وضعیت شعر خراسان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

برای کدام شخصیت‌ها تاکنون شعر سروده‌اید؟

در بین ائمه برای حضرت محمد (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س)،  امام حسین (ع)،  امام حسن(ع)،  امام‌ هادی (ع)،  امام جواد (ع)، امام زمان (عج) و حضرت معصومه (س) و در بین شخصیت‌های دیگر برای میرزا کوچک خان، سلمان فارسی، شهید‌ هاشمی‌نژاد، شهدای وحدت و شهید سلیمانی شعر گفته‌ام.
 
با وجود این همه اشعار در این سال‌ها اما هنوز کتابی منتشر نکرده‌اید. چرا؟

تاکنون اشعارم در کتاب‌های جشنواره‌ها و کنگره‌های مختلف به صورت فراوان چاپ شده است اما بله کتاب اختصاصی تاکنون نداشتم. متاسفانه تا به حال چند بار تا مرز چاپ برای کتاب رفتم اما  بخت یار نشد. امیدوارم این طلسم شکسته شود.
 
آیا ناشران اعتماد نمی‌کنند؟

اتفاقا برعکس، شاعر اعتماد نمی‌کند (با خنده). بنده‌ی نوعی پس از سال‌ها قلم‌زنی و قلم‌فرسایی، برایم درشت و سخت است که باید در قبال پرداخت پول، کتابم چاپ شود! آن هم نه توسط ناشر درجه یک، بلکه ناشری که حتی کیفیت کار آن هم مشخص نیست. به نظرم این رفتار یعنی حمایت نشدن شاعران.
 
یعنی برای چاپ کتاب، باید پول پرداخت کنید؟ از ارقام هم اطلاع دارید؟

آخرین صحبتی که با یک ناشر دسته چندم داشتم، این بود که برای یک کتاب حدود 80 تا 100 صفحه‌ای در تیراژ خیلی محدود، هزینه‌ای بالغ بر 5 میلیون تومان درخواست کرده بود.
 
به نظر شما حال و وضع شعر استان چطور است؟

زیاد امیدوارکننده نیست و معتقدم همچنان شعر متولی ندارد. ادبیات بیمار است. قسمت غمناک ماجرا، چاپ انبوه خزعبلات در قالب شعر است. کسانی را می‌بینیم که هنوز شش ماه نشده که به جلسات شعر آمده‌اند و کتاب چاپ می‌کنند که خبر چاپ چنین کتاب‌هایی مانند جُک خنده‌دار و‌ مانند تراژدی اندوه‌بار است.
 
زبان شعر چه کمکی می‌تواند در زمینه برقراری صلح جهانی بکند؟

هنر همواره مرزها را بی‌قید و بند می‌پیماید و اثر خویش را بر پیکر تاریخ و اجتماع می‌گذارد و ادبیات و شعر از این اصل مستثنی نیست. در سال‌های اخیر واکنش هنر و هنرمند در قبال مسائل روز جلوه تازه‌ای به خود گرفته است و شاهد به دوش کشیدن قسمتی از بار اتفاقات جهانی بر گُرده‌ شعر و هنرمند و شاعر هستیم، تا شعر بی‌تفاوت نباشد و دردمندانه عمل کند.
 
خراسان مهد شعرای بزرگی همچون فردوسی، عطار و ‌خیام است. به نظر شما این خطه چه تاثیری در مسیر شعر دنیا داشته است؟

هر جوینده راه ادبیات و هر دانشجویی در هر دانشگاه دنیا نمی‌تواند بدون خواندن صفحات زرین تاریخ ادبی ایران زمین و‌ تورق آن ادعا کند ادبیات را می‌داند، بخش قابل توجهی از سهم جهانی شدن شعر ایران زمین مرهون ذوق و هنر ستاره‌های بزرگ شعر ماست و منهای نام سعدی و فردوسی و‌خیام و حافظ این آسمان قطعا بی‌فروغ است.
 
چه کنیم کودکان و نسل آینده ما به کتاب برگردند؟ شعر چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

از خودمان شروع کنیم. قطع به یقین و ‌بی‌هیج تردیدی باید خودمان را اول کتابخوان کنیم. ما بزرگترها که آیینه عمل نسل بعد هستیم، امروز اگر در دست‌هایمان کتاب باشد، فردا دست فرزندان‌مان کتاب را خواهیم دید و این قضیه بیشتر از چیزی که گمان کنیم، اصلاح‌کننده این اوضاع آشفته نابه‌سامان حال بد فرهنگ است.
 
به نظر شما کتاب‌خواندن مهم‌تر است یا کتاب‌نوشتن؟

چیزی که من حس می‌کنم، کتاب نوشتن از کتاب خواندن آغاز می‌شود و دومی پیش‌نیاز اولی است. تا اندیشه‌ای پرورانده نشود، آبیاری نشود و فکری قوی و عضله‌مند نشود، چگونه می‌تواند بنویسد؟ لزوما همه‌ی آنان که کتاب می‌خوانند، کتاب نمی‌نویسند. اما اگر توده جامعه را بنگریم، قطعا کتاب‌خواندن ارزش و اهمیت بیشتری دارد و افضل است.
 
روزی چند ساعت مطالعه دارید؟

به طور متوسط ۳ ساعت البته بسته به شرایط و نوع مطالعه متفاوت است. مطالعات من مربوط به تخصص من یعنی شعر و ادبیات است و غالبا کتب درخشان این دسته‌بندی مورد نظر من همیشه در سبد مطالعه‌ام بوده است.
 
شما عضو شورای سیاستگذاری و تصمیم‌گیری شعر استان خراسان هم هستید. از این شورا بگویید.

شورای سیاستگذاری به ریاست مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و ماهانه یک بار جلسه تشکیل می‌‎دهد و بحث‌هایی درباره انجمن‌ها، مراسم و مناسبت‌ها و کنگره‌های شعر و و بررسی اوضاع شعری را در دستور کار دارد. البته ناگفته نماند این شورا برنامه‌های بسیار زیادی هم برای برای آشنایی و وفاق شاعران شهرهای مختلف با بدنه اعضای شورا داشت که متاسفانه طی دو سال اخیر به خاطر موضوع کرونا انجام نشد.
 
شاعران چقدر از این شورا اطلاع دارند و نفع می‌برند؟

یکی از مسائلی که همیشه به شورا عنوان کردیم همین است که اصلا شاعران از وجود این شورا اطلاعی ندارند، یا اگر دارند واقف نیستند که اعضای آن چه کسانی هستند، شورا کمی حالت فرمایشی به خودش گرفته و بیشتر شبیه گزارش روی میز هست.
 
به عنوان پایان‌بخش مصاحبه، مایلیم یکی از غزل‌هایتان را که به آن علاقه دارید، با مخاطبان ایبنا به اشتراک بگذارید.

بدون دست تو باید سراغ از که بگیرم
برای دیدن که این همه زیاد بمیرم
 
اگر نبود  دهانت چگونه باز بخندم
دلیل لمس کسی جز تن تو را  بپذیرم
 
سیاه بازی شطرنج را سفید ببازم
 شبیه خنده ی سرباز تیر خورده  بمیرم
 
دلم شکست دل  پادشاه کشور تنهاست
 برای تاج مرا سخت کشته است  وزیرم
 
مرا میان همین زندگی و مرگ بغل کن
اگرچه گریه ی دورم اگرچه خنده ی دیرم
 
دو  سینه سرخ  نشسته  است خنده روی لبانت
دو شانه بر سر گریه است این که خورده به تیرم
 
برای بی تو نبودن کنار مرگ نشستم
چقدر با همه تنها چقدر از همه سیرم
 
کشیده است هجای تو را صدای بلندم
ب جز دو مصرع کوتاه از تو نیست گزیرم
 
مرا به آتش بی اختیار عشق بسوزان
مرا نگاه بکن تا که آتش از تو بگیرم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها