به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، رمان «تشریف» اثر علی‌اصغر عزتی‌پاک داستان شخصیتی را در شب عروسی‌اش روایت می‌کند که متوجه می‌شود همسرش در دوران دانشسرا دوست صمیمی او را به امنیتی‌ها فروخته است. از آنجا که شهریار و مصطفی دوستان بسیار صمیمی بوده‌اند و از او بی‌خبر است، شهریار برای پیدا کردن مصطفی حجله را ترک می‌کند و بدین‌شکل آوارگی سه‌روزه او آغاز می‌شود.
ماجراهای این داستان در آذرماه سال 1357 در همدان می‌گذرد و قصه سرگشتگی‌ها و پیدا شدن‌هاست.
از عزتی‌پاک تاکنون آثاری چون: باغ‌های همیشه بهار، باغ کیانوش، زود برمی‌گردیم، موج فرشته و آواز بلند منتشر شده است و «تشریف» که برای رده سنی بزرگسال نوشته شده، ازسوی انتشارات شهرستان ادب در 320 صفحه و با قیمت 55 هزار تومان راهی بازار نشر شده است.
این رمان در بین شش اثر نامزد دریافت بهترین داستان بزرگسال نوزدهمین جایزه قلم زرین قرار گرفته است و برگزیدگان این دوره جایزه قلم زرین ۱۴ تیرماه همزمان با «روز قلم» معرفی خواهند شد.
برشی از کتاب:
«چهره شَوَندی خیلی آهسته آهسته از سایه درآمده بود و بعد درخشان و شعله‌ور شده بود و حالا مثل خورشید میانه مرداد، ایستاده بود جلوی رویش. این مرد که بود واقعاً؟ وحشت سر تا پای شهریار را دربرگرفت. جوشیدن دانه‌های عرق از تخته پشتش را به‌وضوح حس می‌کرد. دست تقدیر داشت شهریار را به کجا می‌برد؟ یعنی همه‌چیز دست‌به‌دست هم داده بود تا او را بازی بدهند این وسط؟»
ماجراهای این داستان در آذرماه سال 1357 در همدان می‌گذرد و قصه سرگشتگی‌ها و پیدا شدن‌هاست.
از عزتی‌پاک تاکنون آثاری چون: باغ‌های همیشه بهار، باغ کیانوش، زود برمی‌گردیم، موج فرشته و آواز بلند منتشر شده است و «تشریف» که برای رده سنی بزرگسال نوشته شده، ازسوی انتشارات شهرستان ادب در 320 صفحه و با قیمت 55 هزار تومان راهی بازار نشر شده است.
این رمان در بین شش اثر نامزد دریافت بهترین داستان بزرگسال نوزدهمین جایزه قلم زرین قرار گرفته است و برگزیدگان این دوره جایزه قلم زرین ۱۴ تیرماه همزمان با «روز قلم» معرفی خواهند شد.
برشی از کتاب:
«چهره شَوَندی خیلی آهسته آهسته از سایه درآمده بود و بعد درخشان و شعله‌ور شده بود و حالا مثل خورشید میانه مرداد، ایستاده بود جلوی رویش. این مرد که بود واقعاً؟ وحشت سر تا پای شهریار را دربرگرفت. جوشیدن دانه‌های عرق از تخته پشتش را به‌وضوح حس می‌کرد. دست تقدیر داشت شهریار را به کجا می‌برد؟ یعنی همه‌چیز دست‌به‌دست هم داده بود تا او را بازی بدهند این وسط؟»
نظر شما