چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۱:۲۰
ديوانه‌اي از قفس پريد؛ هنر ديوانگي

فيلم «پرواز برفراز آشيانه فاخته» كه براساس داستان جنجالي «كن كيسي» ساخته شد به عنوان برجسته‌ترين فيلم سينماي رواني شناخته مي‌شود. اين فيلم را ميلوش فورمن كارگردان اهل چك در سال 1975 روانه پرده سينماهاي جهان كرد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، كارگردان اين فيلم، ميلوش فورمن، از معدود كارگردانان سينماي شرق اروپاست كه توانست در سينماي هاليوود بدرخشد و جوايز اسكاري زيادي را نصيب خود سازد. 

ميلوش فورمن متولد 1932 در شهر "كاسلاو" جمهوري چك است. او در طول جنگ جهاني دوم پدر و مادرش را از دست داد. او در دوران نوجواني و با توجه به علاقه‌اي كه به سينما داشت با تحصيل در يك موسسه خصوصي به يادگيري اصول سينمايي پرداخت. 

در سال 1963 او اولين فيلم سينمايي‌اش را با نام «رقابت استعداد» روانه پرده سينماهاي چك كرد. اولين فيلمي كه از فورمن در سراسر جهان با استقبال مواجه شد فيلم «پيتر سياه» او بود. 

روندي كه فورمن در ساخت فيلم‌هايش انتخاب كرده بود سراسر پيروزي و پيشرفت نبود. فيلم «توپ مرد آتشنشان» او در سال 1967 با توقف در اكران، يك شكست حرفه‌اي محض بود. 

شاهكار سينمايي او فيلم «ديوانه‌اي از قفس پريد» يا همان «پرواز بر فراز آشيانه فاخته" است كه با تحسين جهاني و آكادمي اسكار توانست 5 جايزه اسكار مهم را نيز از آن خود سازد. جوايز بهترين بازيگر مرد و زن،بهترين فيلمبرداري، بهترين فيلمنامه و بهترين كارگرداني ، يك موفقيت بزرگ براي فيلمساز بلوك شرق در هاليوود بود آن هم در اوج جنگ سرد كه ميان امريكا و شوروي درگرفته بود. 

فورمن كتاب "كيسي" را كه از پرطرفدارترين كتاب‌هاي دهه 60 بود بارها خوانده بود و به گفته خودش :«هر بار به لحظه تازه‌اي در اين قصه دست مي‌يابم». 

موفقيت كتاب شايد ناشي از تجربه‌هاي شخصي خود "كن كيسي" در مدتي كه به عنوان پرستار در بيمارستان رواني "پان آلتو" در كاليفرنيا كار مي‌كرده است باشد. 

يكي از نكته‌هاي قابل توجه در اين باره اين است كه "كيسي" هرگز حاضر نشد فيلم را ببيند و در موفقيت‌هاي آن سهيم شود و آن هم به خاطر اختلاف نظري بود كه برسر شخصيت پردازي نقش "رييس" سرخپوست كر و لال فيلم با «بوگلدمن» و «ميلوش فورمن» نويسنده فيلمنامه و كارگردان فيلم داشت. 

داستان فيلم درباره ورود يك زنداني به يك بيمارستان رواني است كه بيماران آن تحت يك سيستم منظم و سخت‌گير به آن چه كه به آن‌ها تحميل مي‌شود بي‌اعتنا هستند. اما با ورود اين زنداني با نام «مك مورفي» و به هم ريختن نظم موجود با انجام كارهاي نامتعارف و متضاد آن، ساير زنداني‌ها نيز به نشاطي تازه كه خارج از اين سيستم است دست پيدا مي‌كنند و سرانجام با مجازات مورفي توسط مسوولان بيمارستان و تبديل او به يك بيمار رواني، يكي از بيماران (سرخپوست ظاهرا كر و لال) مورفي را مي‌كشد و به زعم خود او را از جو موجود فراري مي‌دهد و خود نيز با شكستن پنجره بيمارستان از آنجا فرار مي‌كند. 

قصه بي‌نظيري كه هرگز در هيچ شرايطي نمي تواند تكرار شود و اين فضاي منحصر به فرد با بازي‌هاي درخشان فيلم كه در راس آن‌ها «جك نيكلسن» هنرنمايي مي‌كند و نيز فيلمبرداري فيلم كه گويي نه توسط يك چشم سوم بلكه از نگاه يك بيمار ديگر اين بيمارستان به قصه نگاه مي‌كند، فيلم را تا سرحد يك شاهكار سينمايي بالا برده است. 

قصه فيلم در واقع روايت يك اعتراض نامتعارف است نسبت به نظام سرمايه‌داري و خفقان‌آور امريكايي كه با سردي هرچه تمامتر و با زور، انسان‌ها را وادار به قبول شرايط و ادامه زندگي نامتعارف مي‌كند. شخصيت پرستار فيلم كه با خنده، بيماران را وادار به انجام هر كاري مي‌كند و سكوت احمقانه اين بيماران رواني در واقع تناقض مفهوم انسانيت و خفقان را به طور واضح‌ نشان مي‌دهد. 

در داخل بيمارستان مك مورفي مجبور است كه به زندگي تحت حاكميت تن در دهد، جايي كه قوانين به شدت رعايت مي‌شود و انواع فعاليت‌هايي كه او از آن‌ها لذت مي‌برد محكوم است. البته كه او نمي‌تواند چنين زندگي را تحمل كند و هر جا كه بتواند قوانين را نقض مي‌كند. 

كرك داگلاس بازيگر و تهيه كننده اين فيلم سال‌ها حقوق اين فيلم را خريده بود تا اين كه سرانجام مايكل داگلاس پروژه ساخت آن را آغاز كرد. 

لوئيس فلچر كه نقش پرستار را در اين فيلم بازي كرد مدت 6 ماه تمام در يك بيمارستان به تحقيق و يادگيري خصوصيات نقشش (پرستار) مشغول بود. 

ميلوش فورمن قبل از شروع فيلمبرداري بارها فيلم «Titicut follies» را  كه يك اثر شاخص سينماي رواني است براي عوامل فيلمش نمايش مي داد تا با فضاي زندگي بيماران رواني آشنا شوند. 

"جك نيكلسن" و" ميلوش فورمن" بارها بر سر چگونگي بازي و شخصيت پردازي نقش "مك مورفي" با هم اختلاف پيدا كردند و نيكلسن دو هفته فيلم را ترك كرد اما سرانجام با وساطت ديگر عوامل فيلم هر دو با هم به يك نتيجه مشترك رسيدند و نيكلسن به فورمن اجازه هدايت او را براي پردازش نقش مك مورفي داد. 

از اين كتاب يك اقتباس نمايشي مهم نيز شده است و آن تئاتري است با همين نام كه «دني دوويتو» در سال 1971 در سالن اصلي برادوي اجرا كرد.

 براي بازي در نقش مك مورفي قبل از نيكلسن، "مارلون براندو" و "جين هاكمن" كانديد بودند كه هر كدام به دليلي موفق به بازي در اين فيلم نشدند. 

در سال 2007 انستيتوي فيلم ايالات متحده امريكا اين فيلم را به عنوان سي و سومين فيلم برتر تمام دوران برگزيد. 

به هر حال اين فيلم با معرفي مشهورترين بيمار رواني تمام تاريخ سينما از مهم‌ترين اقتباس‌هاي سينماي قرن بيستم است كه با هنرنمايي بي‌نظير نيكلسن و فورمن هنوز هم ارزش آن را دارد كه با ديدن آن به دنياي عجيب بيماران رواني قدم گذاريم. 

طالبي نژاد : حضور ادبيات در اين فيلم كاملا احساس مي شود.
 احمد طالبي نژاد منتقد و كارشناس سينما درباره نقش ادبيات  در اين فيلم اقتباسي به خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) گفت :حتي اگر ندانيم كه اين فيلم بر اساس يك كتاب ساخته شده است، بعد از ديدن آن ردپاي محسوس ادبيات را مخصوصا در روابط بين شخصيت ها و شخصيت پردازي ها احساس مي كنيم.

وي افزود:اين فيلم را بايد يكي از بهترين فيلم هايي كه درباره شخصت هاي روان پريش ساخته شده است بدانيم زيرا با وجود تعدد شخصيتها و روابط توانسته با نمايش روند تدريجي عصيان "مك مورفي" و اعتراض  به سيستمي كه در آن گرفتارشده،تماشاگر را تا انتها به تعقيب قصه و شخصيت ها وادار كند.

كارگردان فيلم "من بن لادن نيستم افزود" حال و هواي دهه هفتاد و ياس بعد از جنگ ويتنام كاملا در اين فيلم ديده مي شود مانند شخصيت مك مورفي كه گويي با حضور در جنگ ويتنام جواني‌اش را از دست داده است و حالا گرفتار همان شرايط ناگزير  زور مدار شده است.

وي در پايان گفت : اختلاف بين نويسندگان و فيلمسازان در فيلم هاي اقتباسي هميشه وجود داشته است اما واقعيت آن است كه ادبيات و سينما دو مديوم جداگانه هستند و بر خلاف ادبيات كه با تخيل مخاطب سر و كار دارد،سينما  با تخيل كارگردان رو به روست و او در شخصت پردازي ها كاملا آزادي عمل دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط