سه‌شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۹
قاسمي: وجود بی‌نظیر افشار نگاه به مجله‌نگاری را تصحیح کرد

سيد فريد قاسمي در آيين بزرگداشت استاد ايرج افشار گفت: «افشار وجود بی‌نظيری در تاريخ مطبوعات ايران بود. عمر مجله‌هایی كه زير نظر مجله‌نگاران ايراني چاپ شده است، هيچ يك به حد عمر كاری افشار نمی‌رسد. او نگاه به مجله‌نگاری را در ایران تصحیح کرد.»/

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، مراسم بزرگداشت مقام علمي نسخه‌شناس و ايران‌شناس، استاد ايرج افشار به كوشش مركز پژوهشي ميراث مكتوب و دانشكده ادبيات دانشگاه تهران عصر دوشنبه (9 خرداد) در تالار فردوسي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران برگزار ‌شد. 

سيدفريد قاسمي، نويسنده و پژوهشگر تاريخ مطبوعات ايران درباره (افشار و مجله‌نگاري) سخن گفت. وي با بیان این که "نگارش و تدوين مقاله به وسيله استاد افشار يك بحث است و فهرست‌نگاري و مجله‌نويسي او بحث ديگر"، یادآور شد: افشار مجله‌پرداز و مجله‌آفرين بود. حيات مجله‌شناسانه او ذيل دو عنوان برشمردني است؛ يكي تلاشگري در مجله‌نويسي و ديگر كوشش‌گري درباره مجله. 

وي افزود: در چهار پنج دهه پيش اگر كسي در مقاله خود ارجاع به مطبوعات مي‌داد، آن را از ديد علمي قابل پذيرش نمي‌دانستند؛ اما اكنون ميزان استناد به مجله‌هاي فارسي در آثار و مراجع، رو به افزايش است. آيا از خود پرسيده‌ايم كه اين توجه به مجله‌ها مرهون چه كساني است؟ 

بي‌ترديد اگر بخواهيم چند تن را نام ببريم، يكي از نام‌ها ايرج افشار است. او در نيم قرن اخير، نگاه به مجله‌نگاري و فهرست‌نگاري را تصحيح كرد. افشار از مجله‌نگاران آبروآور براي مطبوعات فارسي است. او به هر وسيله‌اي سعي در اطلاع‌رساني داشت. نكته ديگر آن است كه افشار لحظه‌اي را به بطالت نگذراند. از اين رو كتاب‌شناسي افشار، يك كتاب‌شناسي پايان‌ناپذير است. 

وي خاطرنشان كرد: بنابراين هيچ كس نمي‌تواند با ارايه كارنامه‌اي از آثار افشار مدعي شود كه سخن را به تمامي گفته است. افشار كارنامه پُر برگ و سترگي دارد. از اين رو جوانان بايد بدانند كه او چگونه عمر خود را وقف كتاب كرد. حاصل آن عمر پُربار، نشانه توانمندي و درايت اوست. 

ايرج افشار پاكيزه زيست و سربلند رفت
قاسمي يادآور شد: اگر موفقيت‌هاي افشار را مديون خاستگاه خانوادگي‌اش بدانيم، راه درستي نرفته‌ايم. اگر بخواهيم به تمكن شخصي او نسبت بدهيم، در حق او جفا كرده‌ايم. آنچه او انجام داد، نتيجه رنج‌ها و كار شبانه‌روزي خود بود. اين هم كه بگوييم افشار آرامش داشت كه توانست چنان كارهاي بزرگي را انجام دهد، بايد اين را نيز بگوييم كه آرامش افشار نتيجه كوشش‌های مدام او بود. 

وي افزود:‌ افشار اهل حاشيه‌سازي و اتلاف وقت نبود. او مدارا داشت و زندگي‌اش را مديريت مي‌كرد و مي‌كوشيد كه در هر شرايطي آرامش خود را حفظ كند. خود او مي‌گفت كه جنس كارم به گونه‌اي است كه نياز به آرامش دارد. اين ويژگي، از او كسي را ساخته بود كه جز به كارش به چيز ديگري نمي‌انديشيد. 

اين پژوهشگر تاريخ مطبوعات ايران گفت: كارهاي افشار، امروزه مرجع شناخت بسياري مقاطع گذشته تاريخي ماست. به راستي هم كه سخن گفتن درباره افشار، اعتماد به نفس را بالا مي‌برد. او حق‌گزار و حق‌شناس بود و جوانان را تشويق مي‌كرد. افشار سفير سيار فرهنگي و حلقه وصل ايران‌پژوهان بود. جاي جاي ايران را دوست داشت و به ايران مي‌باليد. در يك كلام، ايرج افشار پاكيزه زيست و سربلند رفت.

ايرج افشار دايره‌المعارف طبيعت ايران است
محمدحسن ابريشمي، از پژوهشگران ايران‌شناس در این مراسم با موضوع «افشار و طبيعت ايران» سخن گفت. وي با بیان این که "بنا بر روايتي نام ايران برگرفته از نام ايرج فرزند فريدون است"، تاکید کرد: بنابراين دوستي ايرج افشار با ايران، چه بسا نسبتي با اين نامگذاري داشته باشد. به هر حال صحبت درباره استاد ايرج افشار آنقدر زياد است كه شايد تا ساليان سال مطالب بسياري درباره او بنويسند. 

وی ادامه داد: هرگاه نام ايران را مي‌بردند، چشم ايشان درخشش خاصي پيدا مي‌كرد. او علامه بود و ايران را بيش از هر فرد ديگر مي‌شناخت. هزاران متن را چاپ و معرفي كرده بود و از اين رو از ايران، شناخت بي‌مانندي پيدا كرده بود. 

وي افزود: شناخت طبيعت ايران نیز از راه كتاب‌هايي كه افشار چاپ كرده امكان‌پذير است. او همه جاي ايران كنوني را ديده بود و راه‌هاي آن را مي‌شناخت. حتي گام در راه هاي دشواري گذاشته بود كه امكان صدمه ديدن ايشان مي‌رفت. از همه مهمتر آن كه با دقت بسيار شرح مشاهدات خود را نوشته است. همه اينها علاقه استاد افشار به ايران شناسي را نشان مي دهد. عكس‌هايي هم كه از آن سفرها گرفته است، ارزش بسيار دارند. 

براي مثال او از درخت پسته‌اي كه حداقل 700 سال عمر دارد و در نايين است، عكس گرفته و چاپ كرده است. در حالي كه تا پيش از آن هيچ يك از ايران‌شناسان و جنگلبانان، اين درخت را نديده بودند و نمي‌شناختند. 

وي افزود: افشار به هر روستايي كه مي‌رفت نام گياهان و رُستني‌هاي آن را مي‌نوشت و ثبت مي‌كرد. از راه نوشته‌هاي افشار مي‌توان به وضعيت اقليمي جاهايي كه او ديده است، پي بُرد. از اين رو بايد افشار را دايره‌المعارفي مربوط به ايران دانست. علاوه بر اين كه ميراث مكتوب ايران را هم به جهانيان شناساند. 

كتابم پيش از انتشار يتيم شد
دکتر بهرام گرامي، عضو پيشين هيأت علمي دانشگاه صنعتي اصفهان و پژوهشگر دانشگاه کاليفرنياست. در بهمن ۱۳۸۶ نشست «گل و گياه در هزار سال شعر فارسي» در مرکز ميراث مکتوب برگزار شد و استاد افشار بر کتابی که به همان نام منتشر شد، مقدمه‌اي نوشته بود. گرامي يادداشتي براي بزرگداشت ايرج افشار فرستاده بود: 

«شايد در خاطرتان باشد که ديدار آشنايي ما در کتابخانه بنياد دايره‌المعارف بزرگ اسلامي با حضور زنده‌یاد ایرج افشار صورت گرفت. وقتي به مخزن رفتم و برگشتم، نمي‌دانم ايشان به شما چه گفته بود که از من خواستيد در رابطه با کتابم، «گل و گياه در هزار سال شعر فارسي»، که مزين به مقدمه استاد افشار بود، سخنران شصت و سومين نشست ميراث مکتوب در ۱۵ بهمن ۱۳۸۶ باشم و منِ ناوارد يا شايد تازه‌وارد بي آنکه بدانم ميراث مکتوب کجاست و چه مي‌کند بي درنگ و با اشتياق پذيرفتم و خدا داند که پس از سه سال و خُرده ياد آن نشست چه خوش در خاطرم نشسته است.» 

گرامی در ادامه این یادداشت این گونه نوشته بود: چند ماه پيش که به ايران آمدم مي‌خواستم اين کتاب دومي، «سنگ و گُهر در هزار سال شعر فارسي» را نيز به ناشر بسپارم و استاد خود قول مقدمه ديگري را به من داده بود. به ايشان تلفن کردم. گفت: «من ۵ روز است به ايران برگشته‌ام، اين آمريکاي شما ما را مريض کرد.» (که من در آن موقع منظورشان را نفهميدم). گفتم براي چند روز به شيراز مي‌روم. گفت: «وقتي برگشتي بيا يکي دو صفحه بهت مي‌دهم.»» 

هفته بعد از هفته حالش را مي‌پرسيدم و هر بار اميدم کمتر مي‌شد.
شوق و رغبت نشر کتاب را از دست دادم. دلم نيامد که کتاب را بدون آن مقدمه به ناشر بسپارم. آن روز صبح در مراسم تشييع در دارآباد احساس کردم کتابم قبل از انتشار يتيم شده است. اطرافم را نگاه کردم ديدم سايه اين پدر از سر بسياري کم شده و من کيستم که بتوانم در بزرگي اين ضايعه حرفي بزنم.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط