دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۵
چه دام بر سر راه است این قناری را!

مراسم بیستمین سالروز زنده‌یاد احمد زارعی در غروب شنبه 21 دی‌ماه 92 با اتفاق دلنشینی همراه شد که در این یادداشت سعی شده است در حد بضاعت اهمیت و قدر آن شناخته آید.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،محمدباقر شمسی‌پور- دبیر گروه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس: غروب شنبه 21 دی‌ماه بهانه‌ای بود که به مناسبت سالگرد زنده‌یاد احمد زارعی در مراسمی حاضر باشم که به دعوت حوزه هنری و با حضور خانواده ایشان و تنی چند از دوستان احمد و انگشت‌شماری از پیش‌کسوتان اهل شعر و قلم برگزار شد. 

نکته مهم و اتفاق مبارک این نشست، حضور ساعد باقری و سهیل محمودی بود و صحبت‌هایی و تجدید دوستی‌هایی و شکر خدایی که پس از 20 سال از فقدان یاری سفرکرده، برکت روحش هم عامل هم‌نوایی است و همدوشی. 

احمد زارعی از گمنامان نام‌آور دهه شصت تبلیغات سپاه بود. جایی که با نام ساختمان شهید امانی می‌شناختندش. محلی در پشت کلیسای سرکیس مقدس، تقاطع بلوار کریمخان و خیابان شهید نجات‌اللهی. 

مغناطیس وجود احمد که به قول دوستی، اهل درد و درک و باور بود، در آن سال‌ها عاملی بود که خیل اهالی شعر و شهروندان قلم را به خود جلب و جذب می‌کرد؛ عزیزانی که شاید نام‌بردن از همه‌شان به سبب گذشت روزگار دشوار باشد. اما در این میانه اینها فراموش‌ناشدنی‌اند؛ علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، محمدحسین حجتی پریشان، محمدعلی مردانی، سید ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، مجید زهتاب، عباسعلی مهدی، محسن پرویز، سید عبدالله حسینی، جواد محقق، جواد محدثی، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، موسی بیدج، سهیل محمودی، مرتضی نوربخش، عبدالجبار کاکایی، محمدرضا ترکی، صابر امامی، رضا اسماعیلی، افشین علاء، و.. 

در گوشه‌ای نزدیک به این مکان نیز جمع مشابهی به برکت عزیزانی شکل می‌گرفت و هر دم پرشمارتر می‌شد. نازنینانی چون سیدحسن حسینی، قیصر امین‌پور، محمدرضا عبدالملکیان، صدیقه وسمقی، فاطمه راکعی و بزرگترانی چون علی معلم دامغانی، مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، عباس براتی‌پور، حمید سبزواری، سیمیندخت وحیدی و سپیده کاشانی. حضور این ماه‌پاره‌ها عاملی بود تا جاذبه‌شان ستاره‌ها و سیاره‌هایی را به حلقه حوزه هنری و مدار شعر و ادب انقلاب متصل کند و ارتباطشان را مستحکم. 

صدا و سیما و بخصوص رادیو، دیگر محل تلاش و فعالیتی بود که با پایمردی و همت گل‌دسته‌هایی چون محمد صالح‌علا، حسین آهی، ساعد باقری، سهیل محمودی، هادی سعیدی کیاسری، مشفق، شاهرخی، محمدعلی بهمنی، محمدرضا ترکی، صادق رحمانیان و...دوام و بقا یافت و خارج از تعارفات معمول این روزها، نه اسم و طنطنه سازمان که وجود و جاذبه اینان سبب رونق و صفای برنامه‌ها و اعتنای مخاطبان بود و البته اقبال اهالی فرهنگ و هنر به آن و بی تعارف کم رونقی و بی‌رونقی این روزهای رسانه مذکور، کوچ جمعی از بیدل‌ترین دلشدگان از آن است. 

حوزه هنری به واسطه این سرمایه های الهی نه مادی، اهالی ادب و هنر و صاحبان ذوق و دارندگان استعداد را به خود خواند و توفیق یافت، نه به سبب دقت برنامه‌ریزی و قوت مدیریت و راهبری و عمارت آنچنانی امروزین. 

تبلیغات سپاه نیز برخوردار از سرمایه‌هایی دُردانه چون زارعی که به اذعان آشنا و بیگانه درک عمیق و بینش گسترده و سینه گشاده داشت، گل‌غنچه‌هایی چون قزوه عزیز را زینت خود ساخت و دلباختگانی چون اسرافیلی و جواد محقق و دیگران و دیگران را میزبانی کرد، نه به مدد ساختمان بلندمرتبه آن روزینش و نه راهبردهای مدبرانه و رصدهای عالمانه هیچ مدعی برخوردار امروزینش. 

حضور شوریدگانی چون مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، ساعد باقری، سهیل محمودی، محمدرضا عبدالملکیان، صدیقه وسمقی، فاطمه راکعی، و و و ، آوازه برنامه‌های رادیو را در هر کوی و برزن و در اقصای کشور طنین‌انداز کرده بود، نه تکثر شبکه ها و تنوع مجری ها و صرف فلان مبلغ نجومی بودجه و فلان و فلان.. 

این روزها – که شاید به درازای هشت سال باشد- خیلی‌ها که ساعد باقری "غریبه‌"شان می‌داند و من می‌پسندم آنها را" کاسب ادب" و "دلال هنر" بنامم، دوره افتاده بودند و گوش خوابانده بودند تا بلکه بشنوند و چشم دوخته بودند تا بخوانند و ببینند چه بر سر باشندگان شعر امروز ایران و ماندگان "ادیبان اهل قبله" خواهد آمد تا غریو نامیمون شادی سردهند و پایکوبی ناموزون بوجهلی و بولهبی ساز کنند. 

شنبه، غروب 21 دی‌ماه، حوزه هنری شاهد اتفاقی مهم بود؛ شراکت بی‌ریا و صدالبته آگاهانه دو صاحب‌خانه با هم‌قبلگان در تکریم شهید زارعی و خانواده بزرگوارش بسیار پرمعنا و پرنکته بود. 

کاش و صدکاش و امید و هزاران امید که زین پس شاهد این هم‌دوشی‌ها و قدردان این هم‌دستی ها باشیم. 

                                                                 چنین بادا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها