«سرمایهگذاری خارجی در پرتو دیپلماسی» و «خاطرات آنکارا» عنوان دو کتاب جدید وی است. او به همراه صادق ملکی حاجی آقا از کارمندان وزارت امور خارجه در تحریریه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) حضور یافت و از علایق مطالعاتی و تجربههای کار فرهنگی در کشور ترکیه گفت. در این نشست نیکنام حسینیپور، مدیر عامل موسسه خانه کتاب و سردبیر خبرگزاری کتاب ایران هم حضور داشتند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
به عنوان یک دیپلمات علایق مطالعاتیتان در چه حوزههایی است؟
من همواره به مطالعه کتابهای خاطرات علاقهمند هستم و به فرزندانم هم میگویم که من به سن آنها که بودم علاقه زیادی به خواندن کتاب داشتم. مطالعه کتابهای تاریخی برای دیپلماتها اجبار است؛ اگر دیپلماتی تاریخ کشورش را نداند نمیتواند از آن به خوبی دفاع کند به ویژه دیپلماتهای سیاسی باید مطالعه داشته باشند. من شاید تا 6 سال پیش که کمتر مشغله داشتم تلاش کردم، اکثر کتابهای تاریخی را بخوانم. بنابراین سیر مطالعاتیام بیشتر کتابهای تاریخی بوده است. البته با توجه به لیسانس اقتصادی هم که دارم کتابهای اقتصادی را خواندم. رمان زیاد نمیخواندم که در نهایت به تشویق همسرم کلیدر محمود دولتآبادی را مطالعه کردم و البته رمان شیکی هم است. دو رمان ایرانی را خیلی دوست دارم یکی سووشون نوشته سیمین دانشور و دیگری همین رمان کلیدر.
این را بگویم که خیلی رمان خوان نیستم با این وجود همه رمانهای گابریل گارسیا مارکز را خواندم همین طور همه رمانهای محمود دولتآبادی و سیمین دانشور، اما از کارهای دانشور فقط سووشون را پسندیدم. از سوی دیگر شخصاً کتابهای جغرافیا و تاریخ را دوست داشتم من همیشه در دوره دبیرستان این گونه مطالعات داشتم و پایتخت همه کشورها را میدانم و هنوز هم خاطرم هست. به همین دلیل به کشورگردی علاقه داشتم و بیش از 115 کشور را دیدم و این هم لطف خداست که من به دلیل شغلم اغلب کشورها را گشتم.
ما با امپراطوری عثمانی ارتباطاتی در حوزه فرهنگ بهویژه انتشار کتاب داشتیم. شما در دورهتان کار مشترک فرهنگی با ترکیه در این باره داشتهاید؟
من تمام اساتید زبان فارسی را در دوره خودم جمع کردم، از جمله پروفسور دریا اورس را به ریاست این کار گذاشتم و هر سه ماه با آنها برای توسعه زبان فارسی نشست میگذاشتیم و با همکاری رایزن فرهنگی نیز کتابهای مختلفی چاپ کردیم. همان زمان دو کرسی زبان فارسی در ترکیه تاسیس شد. همچنین برای نخستین بار از دولت ترکیه 55 بورس برای دانشجویان ایرانی گرفتیم که ماهی 500 لیر هم به دانشجو میدادند. از سوی دیگر ما جشنوارهای برگزار کردیم که در آن از هنرمندان و خوانندگان ایرانی مانند مرضیه برومند، فرجالله سلحشور دعوت کردیم و صنایع دستی ایرانی را به نمایش گذاشتیم.
کار دیگری هم که میخواستیم تاسیس کنیم انجمنهای دوستی بود. من انجمن دوستی ترکیه را با تمهیداتی منحل کردم چون در آن زمان انجمنهای دوستی ترکیه و ایران فعالیت چندانی نداشتند بنابراین تلاش کردم انجمن دوستی ترکیه را تغییر دهم. اگر ورزش را هم بخشی از فعالیتهای فرهنگی بدانید در این باره هم فعالیت کردم و بازی ایران و ترکیه را ترتیب دادم. نخستین قرارداد بین فدراسیون فوتبال ایران و ترکیه را تدوین کردم و نخستین سفر، سفیر ورزش ترکیه به ایران را من ترتیب دادم.
در فرهنگ دپیلماسی ما خاطرهنگاری مسبوق به سابقه نیست اما سفرای کشورهایی مانند فرانسه، انگلیس و... خاطرهنویسی زیادی انجام میدادند. موانع فرهنگی و سیاسی در ایران چیست؟
من سال 1384 که به ایران برگشتم، کتابم را تمام کردم. آن زمان بخش انتشارات آقای بختیاری را به ما معرفی کرد که با کمک او کتاب تمام شود و در نهایت نگارش کتاب سال 85 تمام شد اما متاسفانه تا سال 1387 چاپ نشد. آن زمان هیچ کس خاطره نمینوشت چون فضا امنیتی بود. در فضای امنیتی هم نمیتوان حرف زد و نوشت چون عدهای حسود هستند و عدهای هم نگران! هنوز هم این فضای امنیتی حاکم است. از سوی دیگر دیپلماتها هم کم حرف هستند و باید بیشتر بشنوند و کمتر حرف بزنند و هر حرفی که شما بزنید ممکن است به منافع ملی کشورها لطمه بخورد. بنابراین اینها موانعی بود که در راه خاطرهنویسی دیپلماتها وجود داشت.
استاد ترابیان از مدرسان حوزه علوم سیاسی همواره میگفت درک مسایل سیاسی برای همه افراد سخت است! مردم هم نمیتوانند بگویند نفهم هستند پس میگویند سیاست پدر و مادر ندارد! چون شما بخشی از سیاست را میبینید. شما باید بدانید که هر حرفی در هر بخشی از کشور زده شود! میتواند به روابط ما لطمه میزند. ما در ایران در این زمینهها مشکل داریم. اما به طور مثال در ترکیه حرف اول و آخر را اردوغان میزند. گاهی در اخبار ما را بایکوت میکردند. یک بار سعید جلیلی در موقعیت خاصی به سفر آمد و ترکیهایها نمیخواستند ما پررنگ شویم بنابراین حتی یک خبر هم ننوشتند!
من همیشه میخواستم بدانم اینها چگونه به هم خبررسانی میکند و به طور مثال ایرانیها را بایکوت میکنند. یادم هست زمانی که کشتی ترکیه به غزه رفته بود و 9 نفر کشته شدند من نخستین سفیری بودم که به بیمارستان رفتم فردای آن روز یک کلمه از من نگفتند! چون بعد از من اردوغان برای بازدید آمد و نمیخواستند بگویند سفیر ایران نخستین کسی بوده که از بیمارستان بازدید کرده است!
جناب ملکی حاجی آقا تجربه شما از تاثیرگذاری با کار فرهنگی و انتشار کتاب در کشوری مثل ترکیه چیست؟
انسان دو گونه اثر بخش است یا در کسوت عمل که خاص رهبران سیاسی است یا در کسوت نوشتن! حتی گاهی نوشتن میتواند موثرتر باشد چون میتواند جلوی خیلی از ماجراها را بگیرد. کتاب «خاطرات آنکارا» و سایر آثاری که با این رویکرد نوشته میشود میکوشد با نوشتن رقابت را به تعامل تبدیل کند و بسیاری از هزینههای کشور را میتوان با اقتصاد و فرهنگ کم کرد!
ما در تاریخ ایران و ترکیه سلطان سلیم و شاه اسماعیل و مولانا را داریم که از میان آنها هم میتواند جنگ استخراج شود و هم تعامل و پیوند فرهنگی! البته خاطرات دکتر حسینپور و دیگران کاستیهایی هم دارد اما اثرگذاری آن مهم است چون از سال 1385 که ایشان این کتاب را نوشت تابوی آن شکسته میشود. اگرچه که همه اعمال انسانها نقد میشود اما وقتی یک اثر منتشر میشود هدفش مهم است. بنابراین این خاطرهنگاریها هدف غاییاش مهم است که اثربخشی آن ماندگار است.
به هر حال باید بگویم، فضای روابط ایران و ترکیه فضای امنیتی است که برای فضای فرهنگی جا باز نمیکند. در فضای امنیتی ایران نیز هنوز نمیتوان سخن گفت و نوشت! این موجب میشود که ما در بسیاری عرصهها دچار مشکل شویم. عثمانیها 500 سال است که در تاریخ پیدا شدند چون به ما وابستگی فرهنگی دارند البته اکنون هم بیشتر به ما توجه دارند و این حاصل زیرکیشان است.
من 30 سال روی ترکیه کار کردم. وقتی شما در سال 1362 به ترکیه میروید شریعتی را میشناسند در 1375 سروش را میخوانند اما بعدا در ترکیه ما دچار فقر حضور میشویم. اکنون در ایران همه اورهان پاموک، یاشار کمال و ... را میشناسند. حتی قبل از انقلاب عزیز نسین انگار نویسنده ایرانی است. آنها سعی میکنند نویسندگان را بشناسند و نفوذ داشته باشند. آیا ما که ادعای شعارهایی را پس از انقلاب اسلامی داشتیم توانستیم کاری بکنیم؟ حالا بگویید آیا ما در ترکیه حضور داریم یا ترکیه در ما؟
حتما ترکیه در ما بیشتر حضور دارد! چون کار فرهنگی و زیرساختی داشتند. این خاطرات نگاری میتواند به شکستن تابوها کمک کند. ما فکر میکنیم میتوانیم در برخی جاها با ظاهر امنیتی و نظامی حضور پیدا کنیم در حالی که این گونه نیست و کار فرهنگی باید صورت بگیرد.
همین که این کتابها نوشته شده باید اثرگذاری آن را در تابوشکنیاش بدانیم و سعی کنیم از ممیزیها رهایی پیدا کنیم چون اکنون فاصله بین سیاست اعلامی و اقدامی کم شده اما ما هنوز میخواهیم با ذهنیت جنگ سرد خاطره بنویسیم و حرف بزنیم. این محافظه کاری باعث میشود جامعه از شفافیت دور شود بنابراین خاطره هم باید از این شفافیت برخوردار باشد.
حسین پور: ما در سیاست روشهای محرمانه و غیر محرمانه داریم. این فاصله در ایران خیلی کم است ما همواره سیاستهای اقدامیمان را اعلام میکنیم و ممکن است برداشتهای منفی از آن صورت بگیرد.
جناب حسین پور در مسیر نوشتن خاطرات از کارهایی که نباید میکردید نوشتهاید؟
من فکر میکنم در حال حاضر باید سفرایی که بعد از من به ترکیه میروند این کتاب را بخوانند و آن روند را ادامه بدهند! متاسفانه سفیر بعدی که به ترکیه رفت نخستین کاری که کرد این بود که راه من را ادامه نداد و به طور مثال خواست که در همه کارهای انجام شده از صفر شروع کند! از 16 به جلو نمیرفت. متاسفانه سفرای ما میترسند، هزینه نمیکنند، ورزش نمیکنند! من همواره تلاش کردم برای تعامل بیشتر حتی از جیب خودم هزینه کنم و فکر میکنم این راهی است که باید ادامه بدهیم.
نظر شما