شنبه ۶ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸
تبعاتِ جای خالی عشق در تألیفات ایرانی کودک و نوجوان

به اعتقاد حسین قربانزاده خیاوی، نویسنده مشگین‌شهری و خالق رمان «رد انگشت‌های اصلی»، تُهی شدن کتاب‌های تألیفی از موضوع و مفهوم عشق، باعث می‌شود عرصه برای خشم و خشونت، خالی شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل، حسین قربانزاده خیاوی، متولد سال 1352 در مشگین‌شهر از توابع استان اردبیل، کارشناس نمونه کانون پرورش فکری کشور به سبب مربی‌گری و فعالیت‌های تأثیرگذارش در مراکز مشگین‌شهر، اردبیل و تبریز است. وی جوایز مختلف داستان و نمایشنامه‌نویسی را در سطوح استانی و کشوری در کارنامه ادبی و هنری خود دارد؛ از آن جمله است نخستین جایزه ادبی امیرحسین فردی و کتاب سال آذربایجان‌شرقی.
 
قربانزاده خیاوی، اغلب برای کودکان و نوجوانان قلم زده و رمان‌هایی چون «عزیزتر از خوشه، روی سیم تار، آب و زنجیر، آتش و پرواز لاک‌پشت‌ها، بر بلندای گودال، اثر هنری، گریز از سال صفر، بچه‌های حمام عدل و...» را به این قشر هدیه کرده است. نمایشنامه‌های «سمفونی تکرار، دیوار سوار، باغ بدون کلاغ نیست، زیارت‌نامهٔ دهم، بچه خرس از درخت پایین نمی‌آید» نیز از دیگر آثار او در همین حوزه بوده و  حالا «رد انگشت‌های اصلی» را به بازار نشر آورده است؛ رمانی در ۲۴۸ صفحه، برای رده سنی نوجوان که به‌همت انتشارات سوره مهر در شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و به قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شد. با وی درباره این رمان و به گفت‌وگو نشستیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.

در کتاب «رد انگشت‌های اصلی» چه می‌گذرد؟

این اثر، رمانی عاشقانه است برای نوجوان‌ها. جست‌وجوی «کَرَم‌» گونه‌ی «اباذر» به دنبال «اصلی»ِ خود «گل‌آرا»؛‌ در میان وقایع انقلاب 57. پدر اباذر آشیقی بوده که به دست خان کشته شده و‌ عموی اباذر روحانی صاحب‌نامی است که علیه حکومت شاه فعالیت دارد. اباذر قوپوز می‌نوازد؛ سازی که از پدر به یادگار دارد. او که تصنیف «اصلی و کرم» را می‌خواند. از سوی مدیر مدرسه موظف می‌شود در جشن مدرسه با گل‌آرا، دختر رئیس شهربانی که تصنیف‌های «اصلی» را می‌خواند، برنامه اجرا کنند؛‌ این آغاز آشنایی اباذر و گل‌آراست. اختلاف شدید رئیس شهربانی با عموی اباذر، آغاز جدایی را رقم می‌زند؛ رئیس شهربانی به تبریز می‌رود و جست‌وجوی عاشقانه اباذر آغاز می‌شود...

پیش از این، در رمان «روی سیم تار» نیز عشق «میلاد» و «شمسی» را به تصویر کشیده‌ بودید؛ عشق در ادبیات کودک و نوجوان چه نقش و جایگاهی دارد؟

در حیطه ادبیات کودک و نوجوان کشورمان، «عشق» مقوله‌ی کم‌رنگ و بی‌رمقی است. اگر از چند نمونه انگشت‌شمار صرف‌نظر کنیم، شاید بتوان گفت عشق از عرصه ادبیات کودک و نوجوان حذف شده است؛ در حالی که برای کودک و نوجوان، عشق و آشنایی با آن ضرورت دارد. چه موافق و چه مخالف باشیم، هم کودک و هم نوجوان با عشق سروکار دارند؛ آن را می‌شناسند، لمس می‌کنند و در موردش کنجکاو هستند؛ حتی از آن حرف می‌زنند. اگر به گوش ما هم نرسد، در گروه هم‌سالان می‌توان به نمونه‌هایی دست پیدا کرد. برای این نیاز چه کرده‌ایم؟ مدرسه چه کار کرده است؟ صدا و سیما چه برنامه‌ای دارد؟ والدین چه آگاهی و دانشی دارند؟ و آیا اصلا عشق را برای کودکان و نوجوانان مجاز می‌دانند؟ جواب این پرسش‌‌ها چندان به مذاق کسانی که دغدغه‌ی تربیت کودکان و نوجوانان را دارند خوشایند نیست.
 
عشق باعث معنی‌دار شدن زندگی می‌شود؛ نرمی و عطوفت به دنبال دارد؛ ارزش‌هایی که کودک و نوجوان امروز به شدت نیازمند آن است. مخاطب ادبیات کودک و نوجوان کشورمان، کتاب‌های ژانر وحشت را ساده‌تر به دست می‌آورد؛ به خیل بازی‌های خشن دسترسی دارد، داستان‌های خشونت‌آمیز را هم به لطف بازار وسیع ترجمه خریداری می‌کند، چون تهیه این کتاب‌ها و بازی‌ها ساده است. ناشرها به دلیل استقبال مخاطب، هر روز کتاب‌های ژانر وحشت و پر از خشونت را ترجمه و روانه بازار می‌کنند.

در کشورِ مبدأ این کتاب‌ها، آثار عاشقانه هم به صورت مساوی در اختیار مخاطب هست و نوعی توازن وجود دارد؛ شاید کتاب‌های عاشقانه، پررنگ‌تر هم هستند، پس مشکلی پیش نمی‌آید. در کشور ما اما در خصوص کتاب‌های عاشقانه حساسیت بالاست؛ حتی از سوی والدین. کتاب چندانی نوشته یا ترجمه نمی‌شود؛ پس توازن به هم می‌خورد، در نتیجه، این کودک و نوجوان است که ضربه می‌خورد و در قدم بعدی جامعه متضرر خواهد بود.

 
وضعیت کنونی را چگونه می‌بینید؟

مخاطب ما الآن به تعداد کثیری کتاب‌ ترجمه در ژانر ترس دسترسی دارد. برای تلطیف این فضا هم که شده، باید به رمان‌های عاشقانه توجه کنیم. کودک و نوجوان به عشق نیاز دارد؛ به داستان‌هایی که تعادل را در وجودش حفظ کند، مهر و عطوفت و مهربانی به او بیاموزد و در جامعه اشاعه دهد.
 
نویسندگان ما با دلواپسی به سراغ سوژه‌هایی با خمیرمایه‌ی عشق می‌روند، به‌خصوص اگر عشق بین دختر و پسر باشد. این معضل باعث شده اثر عاشقانه کم داشته باشیم. مخاطب، از کتاب‌های عاشقانه بسیار استقبال می‌کند، هر چند این عشق و دوستی در کتاب مخفی بوده و نویسنده در کمال احتیاط به آن اشاره کرده باشد. این‌ رویکرد نیز ضربه‌ای است به آثار تألیفی در برابر کتاب‌های ترجمه. در چنین شرایطی، مخاطب حق دارد به کتاب‌های ترجمه روی بیاورد، چرا که خواسته‌هایش در بین آنها نهفته است.
 
ادبیات کهن ما پراست از داستان‌های عاشقانه؛ این داستان‌ها بسیار لطیف و گیرا هستند. هرچند بیشتر آن‌ها پایان نوجوان‌پسند ندارند ولی می‌شود اقتباس‌های موفقی از آن‌ها ارائه کرد.
  
با چنین رویکردی، استقبال مخاطب‌ چگونه خواهد بود؟

در کارگاه‌ها و برخوردهایی که با نوجوان‌ها دارم، وقتی به داستان‌های عاشقانه کهن می‌پردازم، با استقبال شگفت‌انگیزی روبه‌رو می‌شوم. کتاب‌های درسی، عاری از این روایت‌های عاشقانه است. نوجوان‌ها، جز عده‌ای معدود، نامی از عشاق قدیمی را نشنیده‌اند، اطلاعی از داستان آنها ندارند و شنیدن این روایت‌ها ذوق‌زده‌شان می‌کند؛ پس نوجوان‌ها علاقه‌مند هستند، اگر بستر را فراهم کنیم و روایت مناسبی از دنیای پاک و مقدس عشاق کهن در اختیارشان بگذاریم.
 
باید نگاه پذیرا و منعطفی به مقوله‌ی عشق در ادبیات کودکان و نوجوانان داشته باشیم تا آثار موفق پدید آید. نوجوان‌ها از معدود آثار موجود استقبال خوبی کرده‌اند. نیاز، آن‌ها را به داستان‌های عاشقانه می‌کشانند؛ حتی در خیال، عشق‌ورزی می‌کنند. نویسنده تصویری بدیع در اختیارش قرار می‌دهد تا خودش را ببیند. نوجوان در مرحله‌ای از رشد و بلوغ است که دوست دارد خودش را بشناسد؛ نویسنده این شناخت را تسهیل می‌کند یا شکل می‌دهد.

به طور روشن، منظور شما از عشق در عرصه ادبیات کودک و نوجوان چیست؟ صرفا رویایی دختر و پسر؟

عشق در کتاب‌ها به صورت‌های مختلف جلوه‌گر است. عشق به خدا، عشق به انسان‌ها، دوست داشتن حیوانات، طبیعت‌دوستی، حتی عشق‌هایی که از آن‌ها به عنوان عشق و علاقه‌ی مخرب و مضر نام می‌برند. عشق، دوستی، مهر و محبت بین دختر و پسر یکی از جلوه‌های متعالی عشق است. نویسنده با ارائه‌ی چنین عشق‌هایی مخاطب را در آستانه‌ی تحول و تغییر قرار می‌دهد.
 
نویسنده‌ای را نمی‌شناسم که بخواهد مخاطب را به زشتی و پلیدی سوق بدهد. حتی اگر روایتی از زشت‌کاری به تصویر بکشد، در پایان، هدفش تشویق به جستن راهی برای برون‌رفت از پلیدی‌هاست. در رمان «سایه هیولا» نوشته عباس جهانگیریان، عشق و علاقه دختر به آخرین ببر مازندران، سقوط یک انسان نیست، تعالی اوست.
 
در رمان «هوگو و ژوزفین»، این دختر و پسر در کنار هم کامل هستند. در رمان «تیستو سبز انگشتی» عشق به سرسبزی و انسانیت موج می‌زند. در رمان «عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی» اثر جمشید خانیان، عشق لطیف دختر و پسر سازنده است.
 
تهی شدن کتاب‌های تألیفی از عشق و محو شدن آثار عاشقانه، باعث می‌شود در آینده میدان را برای خشم و خشونت خالی بگذاریم. ‌در چنین میدانی مردم و جامعه سعادتمند نمی‌شوند.

با مطالعه داستان‌های عاشقانه، چه تحول و تغییری در شخصیت یا دنیای کودک و نوجوان رخ می‌دهد؟

اشاره کردم فعلاً توازن در بازار کتاب با خیل کتاب‌های ژانر وحشت و بازی‌های سرشار از خشونت به هم خورده است. نباید از کنار این موضوع ساده رد شویم. بازنده‌ی این میدان تهی از عشق، احساس، مهربانی و عطوفت، والدین و فرزندان آن‌ها خواهند بود و در قدم بعدی جامعه.

 
در گروه نوجوانی که برای آموزش داستان‌نویسی اداره می‌کنم، وقتی از اعضا می‌خواهم کتاب در دست مطالعه‌ی خودشان را معرفی کنند، درصد قابل تأملی از کتاب‌ها ژانر وحشت است و همه ترجمه. گفتم که مترجم‌ها به طرف ترجمه‌ی آثار عاشقانه نمی‌روند، چون مجوز چاپ نخواهند داشت، مگر با حذف و تعدیل فراوان که کتاب از گیرایی ساقط می‌شود؛ پس تعادلی وجود ندارد و همین، آینده خوشایندی را نوید نمی‌دهد.
 
وقتی نوجوان در کتابی با عشق مواجه شد، خودش را مورد ارزیابی و سنجش قرار می‌دهد؛ ‌راه برون‌رفت از بحران‌های قهرمان را مرور می‌کند و به راه‌‌حل متفاوت می‌رسد. می‌بیند و درک می‌کند؛ درگیر حس و موضوعی مشترک است و به فکر می‌افتد چراغ‌هایی بیابد. کتاب‌های عاشقانه می‌تواند چون نور به زندگی نوجوان بتابد.
 
عشق همیشه در نقطه مقابل خشونت و خشم قرار دارد. آموزنده است؛ نجات‌بخش است؛ فرد را به تفکر و شفقت دعوت می‌کند، پایان خوش دارد؛ آباد می‌کند و اگر به سرانجام خوش نرسد و نافرجام باشد، مخاطب نوجوان را به وادی تأمل و پرسش می‌کشاند تا علت‌ ناکامی‌ها را جست‌وجو کند و بیابد.
 
داستان‌های عاشقانه، گنجایش و پتانسیل این را دارند که اتفاق‌های مهم در قالب آن بیان شوند. به این حجم از بازی‌های خشن نگاه کنید! چه داریم که این فضای خشن را تلطیف کند، متعادل سازد و کنترل کند؟
 
عشق همیشه انسان‌ساز بوده و هست. استرس و این سرعت جنون‌آمیز را کم می‌کند. کتاب عاشقانه به بزرگ‌سال فرصت تنفس و به مخاطب کودک و نوجوان فرصت اندیشیدن توأم با لذت می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها