خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از تريبون دو ژنو:
كسب جايزه فمينا براي شما چه معنايي دارد؟
بسيار عجيب است. تنها نبايد جايزه را به دست آورد بلكه بايد بتوان برنده جايزه نيز بود. نميدانم چگونه از اينجا سر درآوردم. من هم سوييسي و هم پروتستان هستم. هميشه فكر ميكردم اگر برنده جايزهاي اين چنين شوم زندگيام به طور كل تغيير ميكند، اما در واقع، عوض شدن زندگيام به من برميگردد...
كسب اين جايزه شما را غافلگير كرد؟
نويسندگان بسياري شايسته كسب اين جايزه هستند. آثار ادبي ارزشمند در جاهاي فراواني يافت ميشوند؛ اما اين برايم جالب بود كه من هيچ كس را در هيات داوري فمينا نميشناختم و نميدانم چرا اين جايزه را به من دادند. مارليس (مدير انتشارات زوئه در سوييس) خانمهاي اعضاي هيات داوران فمينا را نميشناخت در حالي كه ميدانيم نقش روابط در اين زمينه چقدر اهميت دارد. اما كسب اين جايزه توسط من مانند يك رؤياي كودكانه بود.
در رمان «موريس سوار بر مرغ» يكي از شخصيتهاي داستان ميگويد: «من بايد خودم را دست بالا بگيرم، بالاتر از تمام تواناييهايم، چرا كه ما آدمهاي معاصر اساسا خود را دست كم مي گيريم» آيا اين جايزه نشانهاي از توجه به تواناييهايي بالاي شماست...
نميدانم. اين لحظه بسيار كوتاه است. ما ميتوانيم چنين احساسي را براي يكي دو روز اول كسب جايزه داشته باشيم. اما بعد ما ميرويم و ديگر هيچكس ما را نخواهد شناخت. شايد هم به اين علت است كه ما توجه نميكنيم همه چيز تغيير خواهد كرد.
باور داري كه يك جايزه ميتواند نويسنده را متوقف كند؟
بيشتر سن من موجب توقف شدهاست. نوشتن براي من هر روز سختتر از روز پيش ميشود. ديگران به من ميگويند كه نويسندگان مسن ديگر نميتوانند كارهاي ادبي خلق كنند چرا كه ديگر قدرت به دوش كشيدن تمام شخصيتهاي داستان را ندارند و ابراز خلاقيت و خلق موقعيتها و چيزهاي جديد بسيار سخت ميشود. از همه سختتر گفتن يك چيز بدون شك كردن به آن است.
وقتي كسي رمان شما را ميخواند به سادگي نميتواند آن را خلاصه بيان كند. هميشه بخشي از آن غير قابل فهم است...
بله، اين يك مشكل است. در پاريس خبرنگاراني هستند كه از من ميپرسند: اين چه جور كتابي است؟ براي جواب بايد توانايي دادن پاسخ با چند عبارت كوتاه را داشت. اما من نميدانم چه بايد بگويم. اين چه جور كتابي است؟ نميدانم. اين يك كتاب است. و از طرفي اصلا مدرن نيز نيست. زندگي ما بسيار سريعتر از اين ادبيات حركت ميكند.
يك نويسنده پيش از هر چيز يك خواننده است. چه آثاري را تاكنون بيشتر مورد توجه قرار دادهايد؟
من به آرامي ميخوانم. آثار كمي هم ميخوانم. من نويسندگان روس را دوست دارم. تورگينف، چخوف... و جز آنها البته فلوبر كه من آن را پديدارشناسانه ميدانم. اما بيش از بيش خواندن براي من تبديل به شغل شده است. من به قصد ياد گرفتن نوشتن، رمان ميخوانم. تا آنكه ياد بگيرم چگونه به جزييات بپردازم. خواندن و نوشتن، اين دو كار را با هم و به يك مقدار و با يك تمركز انجام ميدهم. فكر ميكنم اكنون ادبيات مرا حتي بيشتر از زندگي تحت تأثير قرار داده است. اين يك درجه ديگر است كه ما دوست داريم بيشتر و بيشتر در ادبيات قرار بگيريم اين بسيار زندگيبخش است. اما از سويي نيز چنين كاري غمانگيز است چرا كه بايد زندگي را ستايش كرد، مثلا بايد بيرون رفت و برف را ديد. اما اگر ما بتوانيم برف را واقعا آنگونه كه هست به زبان ادبيات ترجمه كنيم، خيلي عالي ميشود.
ميگوييد ادبيات صحنه وسيعي از اتفاقات ممكن را جلوي روي ما پهن ميكند. اما در عين حال روي مسايل روزمره تأكيد ميكنيد كه چيز چندان چشمگيري در آن پيدا نميشود...
بله... برگرديم به مثال برف. در يك رمان بد ما ميخوانيم: «برف ميآيد». اين به چه معناست؟ در «موريس سوار بر مرغ» بخشي وجود دارد كه درباره گنجشكان است. پيدا كردن لغات درست براي صحبت از اين گنجشكان بسيار جالب است. بدون اين ما نميتوانيم يك قصه بسازيم. من ايدههاي زيادي در اين باره ندارم چرا كه فكر ميكنم اول بايد بتوانيم واقعيت را بيان كنيم. و اين كار بسيار دشواري است. اين ميزي كه روبهروي ماست چيست؟ چگونه ميتوانيم آن را بر روي صفحه كاغذ بياوريم؟ اما نوابغ ادبي، ميتوانند قصهاي درباره اين ميز تعريف كنند. من، هميشه سعي ميكنم بنويسم.
اين تقريبا روشي فلسفي است...
بله. چون ما فكر ميكنيم همه چيز را ميدانيم. اما ما هيچ نميدانيم. ما همه در سطح صفر هستيم. اين وحشتناك است كه بدانيم همه چيز تاكنون نوشته شده است. نيازي نيست كتابهاي جديدي نوشته شوند، نوشتن درباره هر چيزي احمقانه به نظر ميرسد. اما شايد همه بايد سعي كنند همه چيز را به صورتي نو بگويند و آن را به شيوه خود تعريف كنند. و آنچه كه جالب است اين است كه درست تلاش كنيم.
ماتياس شوكه نويسنده سوييسي در سال 1954 در شهر برن متولد شده است. او در سال 2009 براي رمان «موريس سوار بر مرغ» موفق شد تا «فمينا» جايزه معتبر ادبي فرانسه در بخش خارجي را از آن خود كند.\
نظر شما