دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۸
دغدغه‌هاي خانم نويسنده در «كوچه مرجاني‌ها»

سپیده ابرآویز می‌گوید: «کوچه مرجانی‌ها» دغدغه‌های شخصی من است. جنگ همیشه دغدغه من بوده و چون خود من متولد نسل جنگ هستم، نگاه دیگری به این قضیه دارم که شاید با نگاه کسانی که جنگ را ندیده‌اند، خیلی متفاوت باشد

سپیده ‌ابرآویز در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از انتشار رمان جدید خود خبر داد و گفت: «کوچه مرجانی‌ها» داستان زندگی یک زن از دوران جنگ تا الان است و درون‌مایه‌ اصلی آن تنهایی، عشق، خانواده و خود جنگ است. درواقع پیوندی بین نسل امروز و نسلی است که زمان جنگ زندگی کرده و نگاهی به تفاوت‌های بین این دو نسل در زنی است که قصه را روایت می‌کند
 
ابرآویز درباره سیر رمان جدید خود بیان کرد: «کوچه مرجانی‌ها» روایت سه زن است که حالا هر کدام سال‌ها بعد از جنگ سرنوشت متفاوتی دارند. راوی مقطع زمان حال شروع به تعریف کردن داستان خود می‌کند و بعد فلش‌بک می‌زند و بدون اینکه توالی زمانی داشته باشد، به شکل سیال ذهن جلو و عقب می‌رود و به صورت پازل مانند، تکه تکه اتفاق‌های بیست‌وچند سال گذشته را روایت می‌کند.
 
نویسنده رمان «کوچه مرجانی‌ها» درباره هدف و دغدغه خود از نگارش این کتاب اظهار کرد: بخش عمده‌ای از این رمان دغدغه‌های شخصی من است. جنگ همیشه دغدغه من بوده و چون خود من متولد نسل جنگ هستم، نگاه دیگری به این قضیه دارم که شاید با نگاه کسانی که جنگ را ندیده‌اند، خیلی متفاوت باشد؛ یعنی همیشه برای من مهم بوده که خاطرات آن روزها را حفظ کنم و اسم رمان که «کوچه مرجانی‌ها» است، در واقع یک محله واقعی در محدوده مرکز شهر و محله‌ای است که من در آن زندگی می‌کردم و داستان ترکیبی از واقعیت و خیال درباره آدم‌های آن محله و زندگی که در آن مقطع داشته‌اند.
 
ابرآویز در ادامه گفت: «کوچه مرجانی‌ها» دومین کار من است. کار اول من یک مجموعه داستان به نام «فردا داستان خوبی می‌نویسم» است. طبق تاریخ بعد از آن کار باید مجموعه داستان دومم به نام «انتهای دیوار کازینو» منتشر می‌شد، چون هر دو این مجموعه را به نشر ثالث کار کردم و معمولا پروسه نشر در انتشارات ثالث کمی طولانی است، این شد که رمانی که بعدتر نوشته بودم، زودتر از مجموعه دومم چاپ شد و مجموعه داستان دومم هم در نمایشگاه کتاب 98 حتما ارائه خواهد شد.
 
وی در پایان عنوان کرد: کتاب در 25 فصل و 143 صفحه است که نگارش و بازنویسی آن تقریبا حدود ده ماه تا یک سال طول کشید و بلافاصله پس از اتمام، آن را به برای انتشار به نشر نیستان دادم، که خوشبختانه پذیرفته شد و الان سه روز است که منتشر شده است.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • یک خواننده ۱۳:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۱/۰۲
    به نظرم اصرار داشتن بر نویسندگی اصلا چیز خوبی نیست. اینکه داستان‌های کوتاه مان را از گنجه بیروت بکشیم و چاپ کنیم و بعرش هم تحربیات و خاطراتمان را رمان کنیم و اسمش را بگذاریم رمان دغدغه مند نمیشود نوشتن. ای کاش نویسندگان ما کمی مطالعه کنند و دست از تجربیات شخصی شان بکشند برای نوشتن... هر کتابی را که باز میکتی پر از این شخصی نویسی هاست. ای کاش از امثال رضا جولایی یاد بگیریم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها