شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۱
آخوندزاده نخستین نمایشنامه‌نویس جهان اسلام/از مولیر تا آخوندزاده و هدایت

آژند گفت: آخوندزاده در جهان اسلام، نخستین کسی است که دست به نمایشنامه‌نویسی می‌زند؛ حتی پیش از ابراهیم شناسی (شینازی) در عثمانی. آخوندزاده تحت تاثیر نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان روسیه بود. با مولیر هم آشنا بود و سعی می‌کرد که از آنها پیروی کند.

به گزارش خبر گزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «تمثیلات» شامل شش نمایشنامه و یک داستان از میرزافتحعلی آخوندزاده، با ترجمه میرزا محمدجعفر قراچه‌داغی و با مقدمه یعقوب آژند و به کوشش سلمان مفید در انتشارات مولی منتشر شده است. این چاپ از روی نسخه چاپ سنگی مطبوعه سال 1291 در تهران منتشر شده است و با چاپ 1356 انتشارات خوارزمی تفاوت‌هایی دارد که در کتاب مشخص شده است.

یعقوب آژند در گفت‌و‌گو با ایبنا درباره جایگاه آخوندزاده در نمایشنامه‌نویسی فارسی می‌گوید: «آخوندزاده در جهان اسلام، نخستین کسی است که دست به نمایشنامه‌نویسی می‌زند؛ حتی پیش از ابراهیم شناسی (شینازی) در عثمانی. آخوندزاده تحت تاثیر نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان روسیه بود. با مولیر هم آشنا بود و سعی می‌کرد که از آنها پیروی کند و نمایشنامه‌هایی با مضمون شرقی بنویسد. این شش نمایشنامه و یک داستانی که آخوندزاده نوشته، مضامینی ایرانی دارد و جامعه ایران قرن دوازدهم را از قفقاز به تصویر می‌کشد.»
 

میرزا فتحعلی آخوندزاده

سرهنگی که به جای کارهای نظامی کارهای فرهنگی می‌کرد
آخوندزاده از سال 1266 تا 1273 ق. شش نمایشنامه کمدی انتقادی و یک داستان به سبک و شیوه داستان‌نویسی جدید نوشت. داستان «حکایت یوسف شاه ( ستارگان گول خورده)» و نمایشنامه‌های «وزیرخان لنکران»، «خرس قولدور باسان»، «مرد خسیس»، «وکلای مرافعه»، «موسی ژوردان»، « ملا ابراهیم خلیل کیماگر»و «داستان یوسف شاه» که تمام این‌ها توسط میرزا محمدجعفر قراچه‌داغی به فارسی درآمده است.
 
آژند می‌گوید: « آخوند‌زاده به زبان ترکی می‌نوشت و به دنبال کسی بود که نوشته‌هایش را به فارسی ترجمه کند که در نهایت هم این کار، توسط قراچه‌داغی انجام گرفت که از دیوان‌سالاران قاجار بود و آخوندزاده هم در نامه‌ای به او، ترجمه را تایید می‌کند.
آخوندزاده اهل آذربایجان بود و همراه عموی مادرش، آخوند ملا علی‌اصغر که مسئولیت او و مادرش را پذیرفته بود، به شکی و سپس به تفلیس می‌رود و در آنجا ماندگار  و وارد اداره نظامی روسیه می‌شود. او در نظام به مرحله سرهنگی می‌رسد هر چند که کار نظامی انجام نمی‌داد و بیشتر به  خدمات فرهنگی و ترجمه مشغول بود. اما از همان طریق مراحل نظامی را طی کرد.»
 
آخوندزاده در بیوگرافی خودنوشته‌اش که در این کتاب هم آمده، شروع زندگی و جدایی از پدر را این‌‌طور توصیف می‌کند: پدر من میرزا محمد تقی بن حاجی احمد که اجدادش از طوایف فرس است، در اوایل جوانی که خدای قصبه خامنه بود من اعمال تبریز. بعد از معزولی در سنه 1811 مسیحیه بعزم تجارت به ولایت شکی آمد در شهر نخو، دختر برادر آخوند حاجی علی اصغر را به حباله نکاح درآورده است. از این منکوحه‌ی او در سنه مسیحیه 1812 بوجود آمده‌ام. بعد از دو سال از این تاریخ، حاکم ولایت شکی جعفر قلی خان خویی وفات کرده است. به همین سبب غربای ایرانی که در تحت حمایت جعفرقلی خان در آن ولایت زندگانی می‌کردند، قصد معاودت به وطن نموده‌اند. پدر من نیز در سلک ایشان با زنش و فرزندش عازم قصبه خامنه شده است.

بعد از چهار سال، مادر من با زن دیگر پدرم، که خامنه‌ای بوده است، براه نرفته؛ از شوهرش خواهش کرد که او را به اتفاق من به نزد عمویش آخوند حاجی علی اصغر که در محال مشکین اردبیل در مصاحبت حاکم سابق شکی، سلیم خان زندگانی می‌کرد، روانه کند. پدرم خواهش مادرم را قبول کرده، او را با من به نزد عمویش فرستاده است. من از این تاریخ از پدرم جدا شده، دیگر او را ندیده‌ام و در نزد عموی مادرم بوده‌ام در قریه هوراند از دهان قراداغ. بعد از یک سال آخوند حاج علی اصغر به تعلیم و تربیت من شروع کرده است. اول قرآن را به من یاد داد و بعد از اتمام قرآن، آهسته آهسته از کتب فارسیه و عربیه به من درس گفت.




آژند همچنین درباره نمایشنامه‌های آخوند‌زاده اینگونه توضیح می‌دهد: « او تحت تاثیر نمایشنامه‌های مولیر بوده و با تکنیک نمایشنامه‌نویسی غربی آشنا شده و سعی کرده این‌ها را ایرانیزه کند.»

پیوند گروه قلندران به مدرنیزم 
این استاد دانشگاه درباره داستان «حکایت یوسف شاه» یا (ستارگان گول خورده) اینگونه می‌گوید: «می‌توان گفت که این داستان، اولین داستان کوتاه به معنی اخص کلمه است که توسط یک ایرانی نوشته شده است و ترجمه قراچه‌داغی، خیلی درخشان است. او از نثری استفاده کرده که بعدها مبنای ادبیات داستانی و نمایشی ما می‌شود؛ تلفیقی از نثر عامیانه و عالمانه. نثری که بعدها در ادبیات نمایشی و داستانی به دست افرادی چون هدایت به اوج رسید. در واقع جمالزاده و هدایت بیشتر تحت تاثیر این نثرها بودند.»

آژند درباره موضوع این داستان می‌گوید: «در سال هفتم سلطنت شاه عباس، منجم باشی به او اعلام می‌کند که در فلان روز قمر در عقرب می‌شود و خطرناک است و باید برای بلاگردانی، سه روز از سلطنت کناره‌گیری کنی و بعد از سه روز که خطر برطرف شد، دوباره حکومت را در دست بگیری. یوسف ترکش دوز، عضو فرقه نقطویان بوده که در این دوره گرفتار می‌شود و سه روز به زور بر تخت سلطنت می‌نشیند. منتها در تاریخ گفته نشده که بعد چه بر سر او می‌آید. آخوندزاده برای نوشتن این داستان، از این روایت استفاده می‌کند. بعد از آخوند زاده در ادبیات معاصر، جلال آل احمد هم در «نون و القلم» از این داستان استفاده می‌کند و آنجا گروه قلندران را به مدرنیزم پیوند می‌زند.»
 
آخوندزاده در سرگذشت خود نوشته‌اش آورده است: در سنه 1857 مسیحیه از برای تغییر الف‌باء اسلام در زبان فارسی کتابچه‌ای تالیف کردم و دلایل وجوب و تغییر آن را در این کتابچه بیان نمودم  در سنه 1864 از ایمپراطور زاده افخم، جانشین قفقاس غرافروف میخائیل اجازت حاصل کرده، برای اعلان این خیال عازم اسلامبول شدم. جمیع مخارج سفر را حضرت غراندوف از خزینه مرحمت فرمود و وزیرش غروزینتشرون بایلچی روس در اسلامبول کاغذ نوشت که در باب انجام مطلب من در نزد اولیای دولت عثمانیه لازمه تقویت معمول دارد. کتابچه را در جمعیت علمیه عثمانیه بامر صدراعظم ملاحظه کردند و در هر خصوص مقبولش یافتند و تحسین نمودند ولیکن تجویز اجرایش را ندارند؛ بعلت اینکه باز برای عمل چاپ در کتاب الف‌باء به واسطه اتصال حروف در ترکیب کلمات صعوبت مشاهده می‌شد. گفتم که در این صورت باید تغییر کلی الف‌باء سابق اسلام داده شود. یعنی حروف الف‌باء اسلام نیز مانند حروف خطوط یوروپائیان باید مقطعه باشند و از  طرف دست چپ به دست راست نوشته شود و نقطه‌های بالکلیه ساقط گردند و اشکال حروف از الف‌باء لاطین انتخاب گردد و حروف مصوته کلا در پهلوی حروف صامته مرقوم شوند. خلاصه الف‌باء سیلابی، مبدل به الف‌باء آلفابتی شود.  در قبول این رای نیز علما و وزرای اسلامبول موافقت نکردند و عداوت وزیر مختار مقیم اسلامبول، میرزا حسین خان نیز نسبت به من مقوی عدم موافقت عثمانیان شد.

آخوندزاده از اولین تئوریسن‌های نقد ادبی 
آژند درباره آرا و اندیشه‌های آخوندزاده می‌گوید: «آخوندزاده از نظر اندیشه، در ایران آن زمان راه نداشت. چون دنیاگرای به تمام معنی بود و دوستانش مانند میرزا ملکم خان به او توصیه می‌کردند؛ که نباید به بنیان‌های مذهبی ایران حمله کنی. شاید هم به همین دلیل در تفلیس ماند. چرا که از آنجا راحت‌تر به ایران حمله می‌کرد.
آخوندزاده معتقد بود که باید الفبای فارسی تغییر کند. مثل ترک‌ها که از 1918 به بعد، حروف‌شان به لاتین تبدیل شد. او جزء اولین تئوریسین‌‌های این نگاه است که در نهایت هم به جایی نمی‌رسد. اولین کسی که مساله کریتیک و نقد ادبی را  مطرح می‌کند. البته او نقد را فقط عیب‌جویی و ایرادجویی می‌داند. درحالی که نقد درست باید به حسن‌ها و عیب‌ها توجه کند. آخوندزاده چندین مقاله هم در زمینه نقد ادبی نوشته است و جزء اوان تئوریسین‌های نقد ادبی به شمار می‌رود.»

این محقق و پژوهشگر در ادامه درباره تلاش‌های میرزا آقا تبریزی برای ترجمه نمایشنامه‌های آخوندزاده اینگونه توضیح می‌دهد: «میرزا آقا تبریزی در ایران مترجم فرانسه بود و در دیوان قاجاری کار می‌کرد. بعدها که به سفارت استانبول رفت، نمایشنامه‌های آخوندزاده به دستش رسید و می‌خواست آنها را ترجمه کند. اما بعد، تحت تاثیر کارهای آخوندزاده، به فارسی نمایشنامه می‌نویسد. نمایشنامه‌های تبریزی بیشتر به داستان نزدیک است. او در نامه‌ای نظر آخوندزاده را جویا می‌شود و او هم نقدش می‌کند.

بعدها همین نمایشنامه‌های میرزاآقا تبریزی به نام میرزا ملکم خان در کتابخانه کاویانی برلین منتشر می‌شود. در دهه 40، توسط یکی از محققان باکو شناسایی می‌شود و مشخص می‌شود که میرزا ملکم خان، اصلا نمایشنامه‌نویس نبوده است.
اما آخوندزاده با تکنیک نمایشنامه‌نویسی آشنا بود. مضامین آثارش ایرانی بودند. درون مایه‌ای از خسیس مولیر در میرزا ابراهیم خلیل کیمیاگر دیده می‌شود. اما آخوندزاده سعی می‌کند که با ابزار نمایش به انتقاد سیاسی و اجتماعی بپردازد. او مسائل مربوط به عقب‌ماندگی جامعه را زیر تیغ نقد می‌کشید.»

بهتر از این نمی‌توان ترجمه کرد!
که در نهایت هم آثار آخوندزاده توسط میرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه می‌شود و آخوندزاده هم در نامه‌ای به او، ترجمه را تایید می‌کند این نامه در ضمیمه کتاب تمثیلات منتشر شده است؛ « آفرین. آفرین. صد آفرین به قلم مشکین رقم شما. ملا ابراهیم خلیل را بسیار بسیار مطابق و مرغوب ترجمه کرده‌اید و از اصل نسخه ترکیه عدول ننموده‌اید. شرط عمده این است که در ترجمه به عبارات اصل نسخه نه چیزی زائد شود و نه چیزی از آن‌ها ناقص گردد. بهتر از این نمی‌توان ترجمه کرد.»


صحنه‌ای از نمایش سرگذشت وزیرخان لنکران

آژند درباره نقش نمایشنامه در پیوند با تجددگرایی معتقد است: «تماشاخانه‌هایی ایجاد شده بود و نمایشنامه‌ها درش اجرا می‌شدند و نمایش در تجدد ایران نقش عمده‌ای دارد. البته از زمان‌های کهن، نمایش‌های سنتی مثل تقلید و تعزیه و روحوضی بوده، اما نمایش به شیوه غربی از دوره قاجار شروع می‌شود که نخستین کسی هم که در جهان اسلام، تحت تاثیر اروپاییان نمایشنامه نوشت، آخوندزاده بود. از کسانی که آثار اروپایی‌ها را ترجمه می‌کنند می‌توان به اعتمادالسلطنه و علی اکبر مزین‌الدوله اشاره کرد. سپس در دارالفنون هم تماشاخانه‌ای تاسیس شد. اما درکل می‌توان گفت که تاثیرگذاری اجرا و تئاتر از متن خیلی بیشتر است. از دهه 20 و 40 هم سینما پیشتاز بود. اما پیش از آن نمایشنامه‌نویسانی مثل حسن مقدم با نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ آمده»، و ذبیح‌الله بهروز با «جیجک علیشاه» که کاملا مضامین ایرانی دارند، ظهور کردند.»
 
کتاب تمثیلات، در شمارگان 1100 نسخه و با قیمت 45هزار تومان برای نخستین بار در سال 1397، توسط انتشارات مولی منتشر شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها